تطور تاریخی در اعتبار سنجی حدیث

پرسش :

بررسی اعتبار حدیث، چه تطوری را پشت سر گذاشته است؟



پاسخ :

در سال های پایانی دوره حضور امامان و سده های اول پس از غیبت، قرائن مرتبط با پدیداری وثوق به نگاشته های حدیثی فراوان بود و نسخه های نخست حدیثی که در دوره حضور نوشته شده و در اختیار راویان و محدثان قرار گرفته بودند شمار فراوانی داشتند. طبیعی است که نزدیکی زمان به دوره نگارش اصول اولی حدیثی، دستیابی به قرائن موجود در منابع حدیثی و فهارس پدید آمده بر اساس آن را برای شاگردان و عالمان پیشین آسان می ساخت.

از این رو، ملاک اعتبار روایت تا سده ششم هجری، وثوق صدوری برگرفته از قرائن ایجابی و سلبی در منبع، راوی و محتوا بود.

گفتنی است، حتی افرادی همچون سید مرتضی و ابن ادریس، که رویکردی متفاوت با عالمان هم عصر خویش داشته و حجیت خبر واحد را انکار می کردند، این نکته را پذیرفته بودند که در صورتی که خبر و گزارش، محفوف به قرائن باشد، قابل پذیرش است. به سخن دیگر، آنان نیز وثوق صدوری پدید آمده از قرائن همراه با خبر را شایسته اعتماد می دانستند.[۱]

ولی این شیوه اعتبار سنجی، مشکلاتی داشت که با گذشت زمان، دور شدن از دوره نگارش های آغازین و دسترسی کمتر به قرائن منابع اولی و فهارس بیشتر نمایان می شد.

در سده هفتم هجری و در دوره سید احمد بن طاووس و علامه حلی و به همت این دو، به ویژه علامه حلی، شیوه اعتبار سنجی روایت متحول شده و از وثوق صدوری به وثوق سندی تغییر یافت.

ادعای اصلی بنیان گذاران شیوه نوین آن بود که ما راهی برای دستیابی به قرائن اثرگذاری که در اختیار قدما بود، نداریم. از این رو، راهی اجتهادی برای اعتبار سنجی روایات وجود ندارد. بر این پایه، نیاز به ضابطه علمی دقیق، فنی، اجتهادی و قابل سنجش و بازخواست برای اعتبار سنجی احساس می شود. بهترین راهکار در این مرحله، شیوه ارزیابی سندی براساس وثاقت راویان واقع در سلسله اسناد روایت است.

تغییر رویکرد عالمان از معیار وثاقت صدوری به معیار وثاقت سندی و رجالی سبب شد تا بسیاری از متون روایی پیشین که نزد قدمای اصحاب امامیه، معتبر و صحیح شمرده می شدند، بر اساس سنجش با معیار جدید، معتبر شمرده نشوند.[۲]

در حقیقت از سده هفتم هجری، رویکرد وثوق صدوری که مبتنی بر قرائن و عوامل متعدد اعتباربخشی بود، تنها بر یک جزء از عوامل پیشین تمرکز یافت و تشخیص اعتبار حدیث تنها براساس وثاقت راویان موجود در سلسله سند صورت گرفت.

این رویکرد در آثار عالمانی همچون علامه حلی، شهید ثانی، صاحب معالم و صاحب مدارک، نمودی ویژه یافت. این شیوه حدود چهار سده استمرار یافت و شیوه پیشین را به محاق کشانید.

اصرار بر شیوه سندمحور، افراط در استفاده از آن و ضعیف شمردن بسیاری از روایات موجود در جوامع حدیثی، به ویژه کتب اربعه، به واکنش گروهی از عالمان در سده یازدهم هجری منجر شد که نتیجه آن پدید آمدن اخباریان و رویکرد اعتمادبخشی تام به روایات، به ویژه روایات کتب اربعه بود.

رویکرد جدید، همراه با اخبارگرایی شدید خود، بر کنار نهادن قرآن کریم از دایره افاده و استفاده، کنار نهادن اصول فقهِ برگرفته از قواعد عقلی و اجماع، به عنوان شیوه پذیرفته اهل سنت تأکید داشت. رویکرد اخباریگری که حدود دو سده استمرار داشت، بر سیر روند تفکر شیعه اثرگذارد و برخی آسیبها را بر روند این تفکر وارد ساخت. اگر چه با نگارش آثار متعدد حدیثی و ترویج نگاشته های حدیثی، زمینه تحقیقات بیشتر نقلی را هم فراهم ساخت و آثار ماندگاری با این رویکرد پدید آورد.

در سده سیزدهم هجری، مرحوم وحید بهبهانی پس از براندازی تفکر اخباریگری، شیوهای جدید در اعتبار بخشی و اعتمادسازی به روایات ایجاد کرد که رویکردی میانه و گونه ای وثوق صدوری براساس داشته های موجود زمانه خود بود.

روشن است که در این سال ها، بسیاری از قرائن موجود در کنار روایات که در سده های اولیه موجود بود، از میان رفته و قابل بازیابی نبود. از این رو، نیاز به پی ریزی ملاک ها و معیارهایی برای اعتبار سنجی روایات براساس رویکرد وثوق صدوری احساس می شد که این مهم را مرحوم وحید بهبهانی به انجام رساند.[۳]

پس از وی، هر دو رویکرد وثوقِ سندی و وثوقِ صدوری، در کنار هم به حیات خود ادامه دادند. فقیهانی چون شیخ انصاری، محقق همدانی و آیت اللّه بروجردی رویکرد وثوق صدوری را با ویژگی های خاص خویش مطرح کردند همچنان که برخی عالمان، همانند آیت اللّه خویی و بسیاری از شاگردان ایشان، رویکرد سندمحور را در اعتماد به حدیث پی گرفته و نگاشته هایی همچون "معجم رجال الحدیث" را پدید آوردند.

[۱]. منتقی الجمان: ج ۱ ص ۲.

[۲]. برای نمونه بیش از نیمی از روایات کتاب شریف الکافی مطابق با معیار جدید، ضعیف تلقی می شوند در حالی که ثقة الاسلام کلینی رحمه الله در مقدمه کتاب خود آنها را صحیح برشمرده و این اعتبارسنجی در بیشتر موارد مورد قبول عالمان پس از ایشان نیز قرار گرفته است.

همچنین نزدیک به یک سوم روایات کتاب من لایحضره الفقیه، عنوان روایت مرسل یافته و ضعیف سندی شمرده شده اند ؛ در حالی که شیخ صدوق رحمه الله آنها را معتبر دانسته و حجت میان خود و خدای خود می شمرد ؛ زیرا از مصادر و منابع مشهور حدیثی انتخاب شده اند.

[۳]. الفوائد الرجالیة للبهبهانی: ص ۵۹ و ۶۰، الفائد الحائریة: ص ۲۲۴ ـ ۲۳۳.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت