انگیزه های حدیث سازی

پرسش :

با چه انگیزه هایی حدیث سازی می کردند؟



پاسخ :

چرایی کلّی حدیث سازی، چیزی جز مطامع دنیوی نیست، امّا چهره های گوناگون دنیاطلبی، سبب تنوّع احادیث ساختگی می شود؛ امری که شناخت آن، می تواند ما را در پی جویی ریشه و خاستگاه احادیث ساختگی یاری دهد و در کنار کاربرد معیارهای نقد، به کشف احادیث ساختگی برساند. انگیزه های جعل را می توان به انگیزه های سیاسی، اجتماعی و سودجویی های فردی تقسیم کرد. این انگیزه ها، گاه در هم تنیده اند و گاه هدف مسبّبان اصلی، مانند حاکمان جور، با انگیزه حدیث سازان مباشر و دست اندر کار جعل، متفاوت است. در این میان، انگیزه های سیاسی، فراوانی بیشتری دارند.

انگیزه های سیاسی

حاکمان جور، برای بیرون راندن رقیبان و غصب تخت فرمان روایی، به تقویت هواداران خود و تضعیف مخالفان پرداختند. آنها همچنین برای تحمیل حکومت خود، از یک سو به خود مشروعیت بخشیدند و از دیگر سو، توده ها را تخدیر کردند. اُمَویان و عبّاسیان، در آغاز کارشان، احادیثی را ساختند که فضیلت هایی دروغین را برای ایشان، هوادارانشان و محلّ حکومتشان می آفریدند، یا زشتی هایی را برای مخالفان و رقیبانشان می تراشیدند.[۱]

در همین راستا و برای به اطاعت درآوردن توده ها، شاهد جعل حدیث برای اطاعت مطلق از هر حاکمی هستیم. به پیامبر اکرم(ص) نسبت دادند که اطاعت بی چون و چرا از پیشوایان گم راه و سکوت در برابر زورگویی و شکنجه و غصب و ستم، واجب است؛[۲]امری که نظریه «تغلّب» را مشروع جلوه داد و تاکنون، بسیاری از مسلمانان را وادار به سکوت و اطاعت در برابر حاکمان ستم کار کرده است. ایشان، همچنین با جعل و تحریف معنوی احادیث فراغ از امر،[۳]مقاومت فکری توده ها را شکستند و با جعل احادیث جواز شکنجه، معترضان مقاوم را خُرد کردند.[۴]

تقدّس زدایی از ساحت پیامبران و نیز پیامبر اکرم(ص) را نیز باید افزود. غاصبان خلافت برای پایین آوردن سطح انتظار جامعه از خود، به قداست شکنی از پیام آوران وحی و نیز شعائر وحیانی مانند اذان پرداختند و از فاصله میان خود و آنان کاستند تا بر تباه کاری و حرمت شکنی خود، سرپوش نهند.[۵]ورود سیل آسای داستان های اسرائیلی و قصّه پردازی عالمان تازه مسلمان، به این هدف یاری رساند و زمینه تازه ای را برای انتساب این داستان ها به معصومان(ع)، فراهم آورد.

انگیزه های فرقه ای

فرقه گرایی و دسته بندی های اجتماعی و دینی نیز در حدیث سازی مؤثّر بوده اند. دسته هایی مانند زندیقان و خوارج، برای گسترش و تقویت حزب و فرقه خود، به جعل حدیث نیز اقدام کردند، هر چند ادّعاهای غلوآمیز در تعداد جعلیات زندیقان، قابل اثبات و تصدیق نیستند.[۶]غالیان نیز احادیثی در تطبیق و تفسیر آیات قرآن مطرح کردند که برخی تحریف و تأویل های نادرست و برخی از اساس، ساختگی بودند. حوزه دیگر جعلیات ایشان، در فضائل ائمّه(ع) و اثبات عقاید انحرافی و ایجاد جایگاه ارزشی برای خود بود.[۷]

در کنار این دو گروه، می توان به فضیلت سازی گروه های دینی برای مُحق جلوه دادن خود و بزرگ کردن رهبرانشان، یا کوبیدن جبهه مخالف، اشاره کرد. بی گمان، دست کم یکی از این دو حدیث منسوب به پیامبر(ص)، یعنی «یکونُ فی اُمَّتی رَجُلٌ یقالُ لَهُ: مُحَمَّدُ بنُ إدریسَ، أضَرَّ عَلی اُمَّتی مِن إبلیسَ»[۸]و «مَن أرادَ مَحَبَّتی وَ سُنَّتی فَعَلَیهِ بِمُحَمَّدِ بنِ إدریسَ الشّافِعِی»،[۹]ساختگی است.

مُرجئه و صوفیه نیز از دیگر فرقه های مذهبی و اجتماعی اند که احادیث ساختگی از سوی آنها نشر یافته است.[۱۰]

برخی روایات ستاینده و نکوهنده زبان ها و نژادها نیز می تواند در این دسته جای گیرند. دست کم، یکی از دو حدیثی که زبان نزول وحی را هنگام غضب و شادی خداوند متفاوت می داند، منسوب به پیامبر(ص) و ساختگی است.[۱۱]

انگیزه های فردی

در کنار جریان های سیاسی حاکم و انگیزه های حزبی و فرقه ای و نژادی، انگیزه های کوچک تر شخصی، مانند حفظ جایگاه علمی و اجتماعی، یا دستیابی به ثروت و مکنت، موجب شده است دست برخی عالم نمایان به جعل، آلوده شود؛ انگیزه هایی که اگر چه در کنار بقیه انگیزه ها وجود دارند، امّا گاه بدون آنها نیز به چشم می آیند. برای نمونه، ابو البختری، قاضی دربار هارون الرشید، برای خوشامد خلیفه و تأیید کبوتربازی او، حدیثی از زبان عایشه می سازد که کبوتربازی را به پیامبر اکرم(ص) نسبت می دهد و این کار را چنان چاپلوسانه و گستاخانه می کند که حتّی هارون به اندیشه عزلش می افتد، امّا به جهت قریشی بودن او، برکنارش نمی کند.[۱۲]

شبیه این ماجرا، میان غیاث بن ابراهیم و مهدی عبّاسی رخ داده است که محدّثان اهل سنّت، آن را نیزگزارش کرده اند.[۱۳]هر چند در این ماجرا، مهدی عبّاسی با وجود تکذیبش، ۱۰ هزار درهم به او می بخشد.

شاید بتوان داستان سرایی، یا جعل برخی احادیث پزشکی را نیز بر پایه همین انگیزه های شخصی توجیه کرد، هر چند داستان سرایی در برخی موارد، افزون بر درآمدزایی برای جاعلان، در خدمت حاکمان بوده است.

انگیزه شخصی در خور توجّه، خیرخواهی است. ساده انگاری، موجب شد تا برخی کوته فکران برای جلب مردم به کارهای عبادی، ثواب هایی کوچک و بزرگ برای برخی امور، مانند خواندن فلان حدیث و فلان آیه و به جا آوردن فلان نماز و تعقیبات آن، بسازند. برای نمونه، از نوح بن ابی مریم مروزی می پرسند: چرا احادیثی را در فضیلت یکایک سوره های قرآن نقل می کنی و می گویی آنها را عکرمه از ابن عبّاس روایت کرده است، با آن که دیگر شاگردان ابن عبّاس، آنها را گزارش نکرده اند؟ او پاسخ می دهد: من دیدم مردم از قرآن، روی گردانیده و به فقه ابو حنیفه و تاریخ نگاری ابن اسحاق مشغول شده اند، پس این احادیث را برای رضای خدا وضع کردم![۱۴]

گفتنی است وجود برخی روایات ساختگی در این زمینه، به معنای آن نیست که قرائت قرآن، ثواب ندارد، بلکه احادیث معتبری داریم که ثواب های چشمگیری را برای قرائت سوره هایی مانند حمد، توحید، معوّذتین و... وعده داده اند.

دیگر احادیث ساخته شده بر اساس این انگیزه، وعده پاداش های گزاف برای برخی کارهای بسیار خُرد است. برخی ساده نگران، به امید ترغیب مردم به برخی اعمال مستحب، سخنانی را می سازند و آنها را به پیامبر(ص) و ائمّه(ع) منسوب می کنند. برای مثال، پاداشی بزرگ برای گفتن ذکری، خوردن غذایی، یا حتّی انجام دادن عبادتی بدعت آمیز، مانند نماز ضحی، قرار می دهند. عبد اللّه نهاوندی، از یکی از این افراد به نام غلام خلیل، علّت جعل را پرسیده و او پاسخ داده است: آنها را ساختیم تا دل ها را نرم و جذب کنیم![۱۵]

در این جا نیز می گوییم: هر حدیثِ بیانگر پاداش های بزرگ، جعلی نیست؛ زیرا گاه، عملی کوچک، امّا با خلوص نیت، بذری را می مانَد که می پاید و می بالد و میوه می دهد. به فرموده امام علی(ع):

أَنَّ لِکلِّ عَمَلٍ نَبَاتاً.[۱۶]

هر عملی، رویشی دارد.

و

کفایةُ القَلیلِ مِنَ العَمَلِ مَعَ الإخلاصِ.[۱۷]

اخلاص، جبران کننده کمی عمل است.

از سوی دیگر، تفضّل و احسان الهی نیز جایگاه و عظمت خود را دارد و انسان های شایسته، سزاوار بهره مندی از آن هستند.


[۱]مانند آنچه طَبَرانی نقل کرده است ر . ک : ح ۸۵۴ «دخل أبلیس العراق» .

[۲]ر . ک : ح ۸۱۱ .

[۳]ر . ک : صحیح مسلم : ج ۳ ص ۱۴۳۷ ح ۴۶ .

[۴]«الإمام الباقر(ع) إنّ أوَّلَ من [ما] استَحَلَّ الاُمَراءُ العَذابَ لِکذبَةٍ کذَبَها أنَسُ بنُ مالِک عَلی رَسولِ اللّه (ص):«سَمَّرَ یدَ رَجُلٍ إلَی الحائِطِ»؛ و مِن ثَمَّ اِستَحَلَّ الاُمَراءُ العَذابَ ؛ امام باقر(ع) فرمود : آغاز این که فرمان روایان ، شکنجه کردن را حلال شمردند ، از دروغی بود که اَنسْ بن مالک بر پیامبر خدا(ص) بست که ایشان ، دست مردی را با میخ به دیوار کوفت . از این جا بود که حاکمان ، شکنجه کردن را روا دانستند» علل الشرائع : ص ۵۴۱ ح ۱۸ .

[۵]ر . ک : صحیح البخاری: ج ۳ ص ۱۴۳۰ ح ۳۷۱۶ ، صحیح مسلم : ج ۲ ص ۶۰۷ ح ۱۶ .

[۶]ر . ک : الوضع فی الحدیث : ج ۱ ص ۲۳۰ ، وضع و نقد حدیث : ص ۴۷ ـ ۴۹ .

[۷]نمونه هایی از هر دو دسته را در کتاب وضع و نقد حدیث : ص ۱۲۷ ـ ۱۳۱ آورده ایم .

[۸]«در میان امّت من شخصی به نام محمّد بن ادریس هست که ضررش برای امّتم از ابلیس بیشتر است» الموضوعات ، ابن الجوزی : ج ۱ ص ۴۳ .

[۹]«هر کس خواستار دوستی من و سنّت من است، سراغ محمّد بن ادریس برود تاریخ بغداد : ج ۲ ص ۶۷ ، تاریخ دمشق : ج ۵۱ ص ۴۲۴ .

[۱۰]ر . ک : وضع و نقد حدیث : ص ۱۳۳ ـ ۱۳۷ .

[۱۱]ر . ک : ح ۸۲۹ و ۸۳۰ .

[۱۲]ر . ک : ح ۸۱۹ .

[۱۳]ر . ک : ح ۸۱۸ .

[۱۴]ر . ک : ح ۷۸۵ .

[۱۵]ر . ک : ح ۸۴۳ .

[۱۶]نهج البلاغة : خطبه ۱۵۴ .

[۱۷]ر . ک : میزان الحکمة : ج ۳ ص ۳۷۱ باب ۱۰۴۲ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت