رویارویی با حدیث سازی

پرسش :

امامان(ع) چگونه با حدیث سازی مبارزه می کردند؟



پاسخ :

جریان جعل، با وجود پشتیبانی های سیاسی و اجتماعی، نتوانست مسیر اصلی نقل و نشر حدیث را در دست بگیرد؛ زیرا پیش از آن که جریان جعل حدیث پا بگیرد، پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) با هشدارهای خود، خطر آن را گوشزد کردند و سپس اهل بیت عصمت و طهارت، مبارزه با جعل حدیث را بنا نهادند و آن را استوار ساختند. امامان(ع)، با معرّفی کلّی حدیث سازان و افشای صریح برخی از آنان، به میدان آمدند و با ارائه معیارهای درست و کارآمد نقد و نیز کاربرد عملی آنها، به آموزش یاران و راویان خود پرداختند. معیارها و چگونگی کاربرد آنها در دو توضیح جداگانه «اعتبار سنجی حدیث»[۱]و «پژوهشی درباره عرضه حدیث»[۲]، آمده است. آنچه در این جا می آید، معرّفی کلّی و افشای صریح واضعان است.

معرّفی کلّی حدیث سازان

امامان(ع)، در سرآغاز راه، تنها به بیان ویژگی های رفتاری و یا محتوای احادیث حدیث سازان پرداختند. در نخستین اقدام، امام علی(ع)، این تصوّر نادرست را که همه راویان از پیامبر(ص)، صادق و در یک درجه از وثاقت هستند، رد کرد و آنها را به چهار دسته منافقان دروغ پرداز، راویانی که درست شنیده، امّا به خوبی نفهمیده اند، راویانی که درست نشنیده اند، نه آن که غرضِ خاصّی داشته باشند و راویان صادق، ضابط و قابل اعتماد، تقسیم کرد.

این نکته در خور توجّه است که امام(ع) در آغاز و پیش از یادکردِ دسته های دیگر، واضعان را معرّفی می کند.[۳]امام علی(ع)، سپس با هشدار به باقی ماندن این دسته در جامعه اسلامی و ادامه فعّالیت در دوره پس از پیامبر(ص)، انگیزه و وضعیت آنان را توضیح داده و با این روش، یکی از راه های شناسایی این راویان حدیث ساز را به دست می دهد. امام(ع) در باره اینان می فرماید:

این عالمان، با تزویر و دروغ و تهمت، خود را به حاکمان گم راه و دعوتگران دوزخ، نزدیک کردند و آنان هم ایشان را کارگزار خویش ساختند و بر گردن مردم، سوار نمودند و به وسیله ایشان، دنیا را خوردند.[۴]

بر پایه این ره نمود، اگر عالم دینی، حمایت از محرومان و قیام به حقوق مردم را کنار بنهد و به پیشوایان گم راهی و ره بَرَنده به آتش بگرود و از دین، سوء استفاده کند، باید به دیده شک به او نگریست که از دروغ و تزویر، دور نیست.

امام صادق(ع) نیز، نشانه ای مرتبط با محتوا را به دست می دهد. معاویة بن وهب، در روایتی از ایشان نقل کرده است:

نشانه دروغ گو، آن است که تو را از آسمان و زمین و شرق و غرب عالم، آگاه می کند؛ امّا چون از حرام و حلال خدایش بپرسی، چیزی در بساطش نیست.[۵]

افشای صریح حدیث سازان

بیان ویژگی های کلّی، چهره واقعی جاعلان را همیشه برای مردم، هویدا نمی ساخت و محبوبیت نسبی و برخی ویژگی های ایشان، مانع از تطبیق نشانه های ارائه شده بر آنها و دقّت در محتوای گزارش های آنان می شد. غالیان که با نام راوی، وکیل و نایب، خود را در صفوف یاران ائمّه(ع) جای داده بودند، گاه به تقوا شهره بودند و از این رو، افشای آنان، دشوار بود و اگر کسانی جز امامان(ع) و اصحاب بزرگ و خاصّ ایشان، هویت واقعی آنان را افشا می کردند، ممکن بود خود به اختلاف افکنی، متّهم و از جامعه شیعه، طرد شوند. در این فضای مه آلود، ائمّه(ع)، غالیانی را که بر ایشان دروغ می بستند، به صراحت، معرّفی کردند، نام بردند و حتّی آنان را با شدّت، از خود راندند. بر اساس گزارش های موجود، امام باقر،[۶]امام صادق،[۷]امام کاظم،[۸]امام رضا،[۹]امام جواد،[۱۰]امام هادی[۱۱]و امام حسن عسکری(ع)،[۱۲]یک یا چند تن از غالیان را نام برده اند و پیروان خود را از حدیث شنیدن از آنان و حتّی معاشرت با ایشان، باز داشته اند.

ائمّه(ع) همچنین با فراست الهی خویش دریافتند که برخی غالیان بر اثر معاشرت با شاگردان و راویان ایشان، کتاب های حدیثی را به بهانه استنساخ و بهره برداری های دیگر، به عاریت گرفته و پس از دست بردن در آنها، باز پس آورده اند. از این رو، امام صادق(ع)، به افشای این شگرد پرداخت و فرمود:

مغیرة بن سعید ـ خدا لعنتش کند ـ در کتاب های یاران پدرم، دست بُرد و احادیثی در آنها داخل کرد که پدرم، آنها را نگفته بود. پس پروا کنید و آنچه را مخالف سخن خدایمان و سنّت پیامبرمان است، بر ما نپذیرید.[۱۳]

از گزارش افشاگرانه دیگری به دست می آید که دَسّ و جعل حدیث، یک کار تشکیلاتی از سوی غالیان بوده است.[۱۴]این هشدارها، موجب شدند در همان روزگار، یاران ائمّه(ع)، با دقّتی بیشتر به احادیث بنگرند. برای نمونه، یونس بن عبد الرحمان، آنچه را از حوزه حدیثی کوفه گِرد آورده بود، یک به یک و با دقّتی وسواس گونه، بر امام رضا(ع) عرضه کرد و آنچه را که امام رضا(ع) بر آن مُهر تأیید نزد، کنار گذاشت تا بدان جا که مورد پرسش دیگر محدّثان واقع شد.[۱۵]

تاریخ حدیث شیعه، گواه آن است که راویان و محدّثان راستین، در دوره های بعد نیز این شیوه را به کار بستند و از نقل آنچه با غلو آمیخته بود، پرهیز کردند. راویان که نزدیک ترین افراد به ائمّه(ع) بودند. حسّاسیت نسبت به حدیث را از ایشان، الهام گرفتند و در کنار شیوه متعارف دانش اندوزی، از منبع وحیانی علوم اهل بیت(ع)، بهره گرفتند و دستاورد نگاه نقّادانه و پرسش گرانه خود را نسبت به میراث حدیثی، با ایشان در میان نهادند. راویان، افزون بر دقّت در اخذ حدیث ـ که نخستین مرحله شناسایی جعل بود ـ و جدا کردن کسانی که قابل اعتماد بودند، از کسانی که چنین نبودند و قرائت سطر به سطر روایات نزد آنان، در مقابله نسخه ها و کتاب ها با هم کوشیدند و نسخه های جعلی، یا احادیث مدسوس در آنها را کشف کردند. مطالعه احادیث دو باب «آداب نقل حدیث» و «عرضه حدیث»، می تواند این ادّعا را اثبات کند.[۱۶]

پس از راویان، عالمان شیعی به رویارویی با جعل، استمرار بخشیدند. هجرت ابراهیم بن هاشم به حوزه قم و وجود محمّد بن یحیی عطّار در همین حوزه ـ که هر دو از شاگردان یونس بن عبد الرحمان، سالار پالایش حدیث، هستند ـ و نیز ماجراهای احمد بن محمد بن عیسی در قم (در قرن سوم) و جایگاه محمّد بن حسن بن احمد بن ولید (م ۳۴۳ ق) و شاگردش شیخ صدوق رحمه الله در همین حوزه، نشان از سرایت این جریان مستمر از دوره حضور ائمّه(ع) به دوره غیبت دارد. کتاب الکافی به عنوان برون داد این حوزه، برای اثبات این امر، کفایت می کند.

افزون بر حوزه قم که به سختگیری در امر حدیث و جدّیت در نقد آن شهره بوده، حوزه علمی بغداد که امتداد تاریخی حوزه کوفه به شمار می رفت نیز با احادیث ساختگی برخورد کرده است. بغداد، پای تخت جهان اسلام بوده و بزرگانی مانند شیخ مفید و سید مرتضی و در مرحله بعد، شیخ طوسی، داشته است. اینان، هر حدیثی را نمی پذیرفتند و به صرف صحّت سند، آن را معتبر نمی دانستند. صحّت مضمون و نقد متنی، گفتمان حاکم بر مکتب حدیثی بغداد بود و در موارد متعدّدی، شیخ مفید و سید مرتضی، اخباری را که حتّی برخی بزرگان متأخّر مکتب قم، مانند شیخ صدوق رحمه اللهپذیرفته بودند، رد می کردند، یا دست کم به وجوب پذیرش آن، تن نمی دادند.[۱۷]گفتنی است این بزرگان، در جعلی خواندن احادیث، اصراری نداشتند و بسیاری اوقات، اخبار وارد شده را فقط واجبُ العمل نمی دانستند و از حکم قطعی به جعلی بودن آنها خودداری می کردند؛ زیرا پیش تر گذشت که تفاوت حدیث ضعیف و موضوع، بسیار است.

شیخ مفید و شیخ طوسی، در جایگاه دو حلقه متّصل علمی و سید رضی و سید مرتضی، در مقام دو برادر فرزانه، همه از بزرگان مکتب بغداد بودند و با وجود کارهای علمی و فقهی دیگر، به نقل، کتابت و املای حدیث، توجّه جدّی نشان دادند و از این رو، یافتن حتّی یکی دو حدیث جعلی در برخی کتاب های ایشان، مانند الأمالی مفید و نهج البلاغة، دشوار است.

شیخ مفید، در پیراستن منابع تاریخی و سیره نیز با احادیث نامعتبر، برخوردی پیگیر داشت و دو کتاب الإرشاد[۱۸]و الجمل[۱۹]او، گواه مراقبت وی از جریان نقل احادیث تاریخی است. کار سترگ سید مرتضی در تنزیه الأنبیاء و نیز الأمالی در رویارویی با اسرائیلیات و احادیث داستان سرایان، مثال زدنی و نشان دهنده قوّت نقد محتوایی در حوزه حدیث شیعه است.

تألیفات رجالی و فهرست نگاری های متعدّد محدّثان را نیز باید بدانها افزود. این کتاب ها، به گونه ای غیر مستقیم، به افشای حدیث سازان و احادیثشان، یاری رساندند. این جریان که از اواخر عصر حضور امامان(ع) و اوایل قرن سوم آغاز شد، ده ها کتاب رجال و فهرست را به ارمغان آورد. در کتاب های رجالی، نام برخی جاعلان و در کتاب های فهرست، نام برخی کتاب های ساختگی، افشا شده اند. افزون بر این، آگاهی های دیگر رجالی، مانند نام استادان و شاگردان و طبقات، یعنی وضعیت و ترتیب حلقه های اتّصال راویان به بازشناسی جعل، یاری می رساند.[۲۰]


[۱]ر . ک : ص ۵۶ .

[۲]ر . ک : ص ۲۱۶ .

[۳]ر . ک : ح ۲۵۹ و ح ۲۶۰ .

[۴]ر . ک : همان .

[۵]الکافی : ج ۲ ص ۳۴۰ ح ۸ ، بحار الأنوار : ج ۷۲ ص ۲۴۸ ح ۱۱ : «إنَّ آیةَ الکذّابِ بِأن یخبِرَک خَبَرَ السَّماءِ وَ الأرضِ وَالمَشرِقِ وَ المَغرِبِ، فَإذَا سَألتَهُ عَن حَرَامِ اللّهِ وَ حَلالِهِ، لَم یکن عِندَهُ شَی ءٌ» .

[۶]ر . ک : رجال الکشّی : ج ۲ ص ۵۹۰ ش ۵۴۱ .

[۷]ر . ک : همان : ش ۵۴۲ و ص ۵۹۱ ش ۵۴۳ و ۵۴۴ و ۵۴۵ و ص ۵۹۲ ش ۵۴۶ و ۵۴۷ .

[۸]ر . ک : همان : ص ۷۷۸ ش ۹۰۹ .

[۹]ر . ک : همان : ص ۵۹۱ ش ۵۴۴ و ص ۸۲۹ ش ۱۰۴۷ .

[۱۰]ر . ک : همان : ص ۸۱۰ ش ۱۰۱۲ .

[۱۱]ر . ک : همان : ص ۸۰۶ ش ۱۰۰۴ و ص ۸۰۷ ش ۱۰۰۵ و ص ۸۰۹ ش ۱۰۰۹ و ص ۸۱۰ ش ۱۰۱۰ .

[۱۲]ر . ک : همان : ص ۸۴۳ ش ۱۰۸۶ . نیز ، ر . ک : بحار الأنوار : ج ۲۵ ص ۲۴۵ ح ۶ .

[۱۳]ر . ک : ح ۷۱۵ .

[۱۴]رجال الکشّی : ج ۲ ص ۴۹۱ ح ۴۰۲ .

[۱۵]ر . ک : ح ۷۱۵ .

[۱۶]ر . ک : ج ۱ ص ۲۷۷ (فصل پنجم : تبیین آداب ایجابی و سلبی نقل حدیث / آنچه باید در نقل حدیث رعایت شود) و ص ۳۳۸ (آداب سلبی) و همین جلد ص ۹۹ (فصل نهم : عرضه حدیث) .

[۱۷]مانند احادیث مربوط به عالم ذَر (ر . ک : المسائل السرویة (المطبوعة فی مصنّفات الشیخ المفید ج ۷) ص ۷۲ ، تصحیح الاعتقادات (المطبوعة فی مصنّفات الشیخ المفید ج ۵) ص ۱۲۰ «فصل فی کیفیة نزول الوحی») .

[۱۸]الإرشاد ، کتاب بزرگی است که نیمی از آن، ویژه زندگانی پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) و نیم دیگرِ آن، شرح حال یک یک ائمّه علیهم السلام و نصوص مربوط به امامت، کرامات و برخی سخنان آنان است.

[۱۹]کتاب الجمل ، به جنگ جمل و برنمودن موضع برحقّ امام علی(ع) در آن می پردازد .

[۲۰]برای آگاهی بیشتر ، ر . ک : وضع و نقد حدیث : ص ۲۰۶ ـ ۲۱۱ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت