حادثه عظیم به شکل گستردهای صورت پذیرفت. طبیعی است که در این نقلها تحریفهایی نیز با انگیزههای گوناگون رخ دهد. تحریفستیزان بر این باورند که پس از این حادثه، انبوهی از اخبار ناصحیح در لا به لای اخبار درست وارد کتب تاریخی _ حدیثی شده که پالایش و آلایش آنها کار سهل و آسانی نیست. تردیدی نیست که انگیزههای سیاسی و اجتماعی فراوانی برای تحریف این واقعه از همان آغاز وجود داشته که از مهمترین آنها حاکمیت استبدادی مخوف حزب اموی بر سرزمینهای اسلامی، آن هم به مدتی نسبتاً طولانی بوده است.
به همین خاطر است که در باره حادثه عاشورا نمیتوان با قاطعیت سخن گفت. در این خصوص آن قدر کتابها نگاشته شده۱ که گویی عاشورا و نهضت امام حسین علیه السلام لا به لای این نگارشها درهم تنیده شده و از میان رفته است. از این رو، از ابتدای حادثه عاشورا تا کنون، دو جبهه تحریفساز و تحریفستیز در برابر هم قرار گرفتهاند و هر یک برای عملکرد خود دلایل مختلفی دارند.۲ البته برخی از آنها هم بدون غرض و یا به طور ناخواسته وارد این جبهه شدهاند.
یکی از راههای مبارزه با تحریف، تذکر، تحقیق و بررسی است که یکی از اهداف این پژوهش است. باید در نظر داشت که در حال حاضر ما با حدود چهل مقتل مواجه هستیم که به ذکر وقایع عاشورا پرداختهاند.۳ در متن این مقاتل که قرار میگیریم، مطالبی مییابیم که یا سند آن دارای مشکل است و یا متن آن و به لحاظ محتوا از هر جهت، با قیام عاشورا و انگیزه امام حسین علیه السلام در تنافی است.
یکی از این کتب تاریخی مقاتل الطالبیین است که اصفهانی آن را به رشته تحریر درآورده است. آنچه در پی میآید جستاری است در مورد مؤلف این کتاب۴ و قسمتی از تحریفات
1.. ر.ک: کتابشناسی عاشورا و امام حسین( و نیز: کتاب عاشوراپژوهی با رویکردی به تحریفشناسی تاریخ امام حسین(.
2.. ر.ک: عاشوراپژوهی با رویکردی به تحریفشناسی تاریخ امام حسین(، ص۶۰ - ۱۱۵.
3.. برای مطالعه بیشتر در زمینه اسامی این مقاتل، ر.ک: «روایات عاشورایی الفتوح ابن أعثم کوفی در میزان نقد و بررسی».
4.. جهت آشنایی با شخصیت فردی، اجتماعی و دینی یا سبک نگارش مؤلف و ضرورتی که در این باب احساس شد، در ابتدای مقتل، پیش از ورود به بحث اصلی به مقدماتی چند اشاره شده است؛ مباحثی مانند شخصیت و تألیفات، روش روایتگری یا تاریخنگاری مؤلف، رویکرد نگارنده به واقعه کربلا یا سبک نگارشی مقتل الحسین( و در پایان هم مطالب غیر واقعی و تحریفی که بحث اصلی مقتل به شمار میرود، مورد بحث قرار گرفته است. بدون تردید با چشمپوشی از این مقدمات نمیتوان به الگویی مناسب و جهتگیری شایسته در پذیرش یا ردّ روایات کتاب دست یافت. همچنین ظهور اخبار جدید منوط به شناخت کلیاتی از مؤلف و کتاب او است که سبب خواهد شد به نمایی واقعیتر و حقیقیتر از روایات کتاب دست یابیم.