مهم ترين رسالت مبلّغ

مهم ترين رسالت مبلّغ

مبلّغ ، بايد نقطه اى را هدف گيرى كند كه بيشترين آثار و بركات را براى سازندگى انسان و نزديك كردن او به كمال مطلق داشته باشد و آن نقطه ، محبّت به خداست

آنچه بيش از هر چيز ديگر براى تأثيرگذارى تبليغات بر سازندگى انسان ها اهمّيت دارد، هدف گيرى و سمت و سوى تبليغات است . مبلّغ ، بايد نقطه اى را هدف گيرى كند كه بيشترين آثار و بركات را براى سازندگى انسان و نزديك كردن او به كمال مطلق داشته باشد و آن نقطه ، محبّت به خداست (بند ۹) .

محبّت خدا ، كيمياى خود سازى و سازندگى است . عشق به حق تعالى، همه زشتى هاى اخلاقى و عملى را يك جا درمان مى كند و همه صفات نيكو را يك جا به عاشق ، هديه مى كند .[۱]

بنابراين، مهم ترين رسالت مبلّغ، اين است كه هدف نهايى وى ، عاشق سازى باشد و نه مقدّس سازى، و براى رسيدن به اين هدف، همه برنامه هاى تبليغى او بايد چاشنى محبّت داشته باشند.

براى دستيابى مخاطب به كيمياى محبّت ، مبلّغ بايد همه ابزارهاى تبليغاتى را به سوى اين هدف نشانه گيرى كند . گفتارهاى و نوشتارهاى تبليغى او ، مواعظ ، تذكّرات و خطابه هاى او ، تعليم و تربيت او ، امر به معروف و نهى از منكر او ، پيكارهاى او با بدعت ها و سرانجام، بشارت ها و بيم هاى او ، همه و همه بايد سمت و سوى محبّت داشته باشد ، بوى محبّت بدهد و از عطر دل انگيز محبّت ، برخودار باشد (بند ۱۱ ـ ۱۴) .[۲]

بهترين روش نفوذ تبليغات در دل

اين راهكار تبليغى (به كارگيرى محبّت)، بهترين روش عبور دادن پيام هاى الهى از مرز حسّ و عقل و نفوذ دادن آنها به عمق جان هاست . پيام الهى، علاوه بر نفوذ در عقل ها ، بايد در دل ها نفوذ كند و در عمق روح وارد شود تا همه قواى انسان را در اختيار بگيرد .[۳]

مبلّغ، با تكيه بر شيوه تبليغاتى «محبّت»، به سادگى مى تواند از عهده اين كار برآيد و با نفوذ دادن پيام هاى سازنده الهى در عمق جان، انسان را متحوّل سازد و او را در راه رسيدن به مقصد اعلاى انسانيت و جامعه برتر توحيدى به حركت درآورد .

بزرگ ترين پاداش مبلّغ

بركات به كارگيرى اين شيوه سازندگى براى مبلّغ، فراتر از بركات آن براى مخاطب است ؛ زيرا خداوند متعال، عاشق مبلّغى مى شود كه «عاشق خدا» مى سازد[۴]و كسى كه عاشق او شود ، رنگ خدايى پيدا مى كند كه در حديث قُرب نوافل مى خوانيم :

فإذا أحببته، كنت سمعه الّذى يسمع به ، و بصره الّذى يبصر به ، ولسانه الّذى ينطق به ، ويده التى يبطش بها . إن دعانى أجبته ، و إن سألنى أعطيته .[۵]

پس هر گاه دوستش داشته باشم ، گوشش خواهم بود كه بدان مى شنود ، و چشمش خواهم بود كه با آن مى بيند ، و زبانش خواهم بود كه با آن سخن مى گويد ، و دستش خواهم بود كه با آن نيرو مى گيرد . اگر مرا بخواند ، اجابتش خواهم كرد ، و اگر از من درخواستى كند ، به او خواهم بخشيد .

اقامه حجّت

آنچه تا كنون در باره وظايف مبلّغْ بدان اشارت رفت، در جايى است كه مخاطبْ آمادگى دارد تا سخن حق را بپذيرد و راه درست زندگى را انتخاب كند؛ و امّا مسئوليت مبلّغ در مواردى كه مخاطب از اين آمادگى برخوردار نيست، اقامه حجّت بر اوست، تا راه هر گونه بهانه جويى را بر او ببندد و نتواند به خدا اعتراض كند كه :

لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ ءَايَـتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَ نَخْزَى؟[۶](بند ۱۴) .

چرا پيامبرى به سوى ما نفرستادى تا پيش از آن كه خوار و رسوا شويم ، از آيات تو پيروى كنيم؟

دعوت نزديكان

و آخرين نكته درباره وظايف مبلّغ، اين است كه در انجام رسالت تبليغى ، به پيامبر اسلام تأسّى كند (بندِ ۱۵) و دعوت به ارزش هاى دينى را از نزديكان خود آغاز نمايد كه در اين صورت، توفيق بيشترى در هدايت ديگران خواهد داشت .


[۱]. ر . ك : دوستى در قرآن و حديث و كيمياى محبّت ، از نگارنده .

[۲]تبليغ در قرآن و حديث : فصل سوم : رسالت مبلّغ / امر به معروف و نهى از منكر .

[۳]. ر . ك : تبليغ و مبلّغ در آثار شهيد مطهرى ، ص ۷۰ .

[۴]. ر . ك : ص ۲۵ ، ح ۴۹۳۵ .

[۵]. ر . ك : دوستى در قرآن و حديث : بخش دوم / فصل هفتم : آثار خدا دوستى .

[۶]. طه ، آيه ۱۳۴ .