ويژگى طهارت مطلقه اهل بيت در عقيده، اخلاق و عمل، زير ساز ويژگيهايى است كه موجب شايستگى آنان براى هدايت و راهبرى امّت اسلام مى گردد و از همين رو در صدر همه ويژگيهاى آنهاست و در مقام اثبات حقانيت آنان در برابر كسانى كه حقوق ايشان را ناديده مى انگاشتند بارها بدان استدلال شده است.
ويژگى طهارت مطلقه اهل بيت در عقيده، اخلاق و عمل، زير ساز ويژگيهايى است كه موجب شايستگى آنان براى هدايت و راهبرى امّت اسلام مى گردد و از همين رو در صدر همه ويژگيهاى آنهاست و در مقام اثبات حقانيت آنان در برابر كسانى كه حقوق ايشان را ناديده مى انگاشتند بارها بدان استدلال شده است.
امام على عليه السلام در جريان سقيفه[۱]و خوددارى از بيعت با ابوبكر ضمن بر شمردن فضائل خود خطاب به او فرمود: «تو را به خدا سوگند مى دهم آيا در روز كساء من و خانواده ام و فرزندانم مشمول دعاى پيامبر خدا گشتيم يا تو؟ آن جا كه فرمود: «اينان خاندان من هستند، به سوى تو روان باشند نه آتش» او در پاسخ گفت: تو و خانواده و فرزندانت[۲].
نيز در جريان فدك براى اثبات حقانيت فاطمه عليهاالسلام خطاب به ابوبكر به آيه تطهير استدلال مى كند و مى فرمايد: درباره اين آيه شريفه: «اِنَّما يُريد اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ البيتِ ويُطَهِّرَكُمْ تطهيراً» به من بگو در حقّ چه كس نازل شده است در حقّ ما يا ديگران؟. ابوبكر گفت: در حقّ شما[۳]
همچنين در ماجراى شورايى كه به فرمان عمر براى تعيين خليفه بعد از او تشكيل شد، على عليه السلامبراى اثبات شايستگى خود به آيه تطهير استدلال مى فرمايد و خطاب به شورا مى گويد: شما را به خدا آيا كسى در ميان شما هست كه آيه تطهير «انّما يُريدُ اللّه ...» در حقّ او نازل شده باشد. گفتند: خير[۴].
نيز در خلافت عثمان در جمع مهاجران و انصار هنگامى در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله فضائل خود را مى گفتند و از او مى خواستند او هم چيزى بگويد، او ضمن تأييد خدمات آنان به اسلام در بيان فضيلت خود به واقعه كساء و آيه تطهير اشاره كرد[۵].
همچنين در جريان فتنه ناكثين و جنگ افروزان جمل، هنگامى كه آنان را به بيعت مجدّد دعوت فرمود براى اثبات حقانيت خود ضمن بر شمردن فضايل خويش به ويژگى طهارت اشاره كرد و فرمود: هان، ما اهل بيتى هستيم كه خداوند هر گونه پليدى را از آنها دور كرده كاملاً پاكشان گردانيده است[۶].
نيز در نامه به معاوية بن ابى سفيان به همين ويژگى تأكيد مى فرمايد و مى نويسد: ما خاندانى هستيم كه خداوند هر گونه پليدى و پلشتى را از آنها دور كرده و كاملاً پاكشان گردانيده است[۷]و در واقعه صفين، هنگامى كه دو لشگر در برابر هم صف آرايى كردند امام ضمن خطابه اى به رويداد كساء اشاره مى فرمايد[۸]همچنين فرزندان آن بزرگوار، چه آنها كه در واقعه كساء حضور داشتند مانند امام حسن عليه السلا م[۹]و امام حسين عليه السلا م[۱۰]و چه آنها كه حضور نداشتند مانند امام زين العابدين عليه السلا م[۱۱]، امام باقر عليه السلا م[۱۲]و امام رضا عليه السلا م[۱۳]در مقام اثبات حقانيت اهل بيت به رويداد كساء و آيه تطهير استناد كردند. نيز همسر بزرگوار پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله[۱۴]و جمعى از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله مانند ابن عبّاس[۱۵]، سعد بن ابى وقّاص[۱۶]، واثلة بن اسقع[۱۷]در موارد گوناگون به طهارت اهل بيت استدلال نموده اند.
[۱]
نگاه كنيد به شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ۲ / ۲۱ .
[۲]
الخصال : ۲ / ۵۵۰ ، الاحتجاج : ۱ / ۳۰۸ .
[۳]
الاحتجاج : ۱ / ۲۳۸ ، علل الشرائع : ۱ / ۱۹۱ ، تفسير القمّي : ۲ / ۱۵۶ .
[۴]
المناقب لابن المغازلي : ۱۱۸ ، ونگاه كنيد به شرح الأخبار : ۱۸۹ ـ ۱۹۰ / ۵۲۹ ، الاحتجاج : ۱ / ۳۲۲ .
[۵]
الاحتجاج : ۱ / ۳۴۵ ، كتاب سليم بن قيس : ۲ / ۶۴۶ .
[۶]
الاحتجاج : ۱ / ۳۷۱ ، البحار : ۳۰ / ۱۳۶ .
[۷]
الغارات : ۱ / ۱۹۹ ، ونگاه كنيد به البحار : ۳۳ / ۱۳۳ .
[۸]
كتاب سليم بن قيس : ۲ / ۷۶۱ .
[۹]
نگاه كنيد به : الفصل الثالث ، أهل البيت ومعنى أهل البيت عليهم السلام : ص ۷۴ ح ۵۹ و ۶۰ و ۶۱ .
[۱۰]
نگاه كنيد به : الفصل الثالث ، أهل البيت ومعنى أهل البيت عليهم السلام : ص ۷۴ ح ۶۳ .
[۱۱]
نگاه كنيد به : الفصل الثالث ، أهل البيت ومعنى أهل البيت عليهم السلام : ص ۷۶ ح ۶۴ و ۶۵ .
[۱۲]
نگاه كنيد به : الفصل الثالث ، أهل البيت ومعنى أهل البيت عليهم السلام : ص ۷۶ ح ۶۶ و ص ۵۶۰ ح ۸۲۴ .
[۱۳]
نگاه كنيد به : الفصل الثالث ، أهل البيت ومعنى أهل البيت عليهم السلام : ص ۸۰ ح ۷۰ .
[۱۴]
نگاه كنيد به : الفصل الأوّل ، أزواج النبيّ ومعنى أهل البيت عليهم السلام : ص ۲۸ ح ۷، تفسير فرات الكوفي : ۳۳۵ و ۳۳۶ .
[۱۵]
نگاه كنيد به : الفصل الثاني ، أصحاب النبيّ ومعنى أهل البيت عليهم السلام : ص ۶۰ ح ۴۰ .
[۱۶]
نگاه كنيد به : الفصل الثاني ، أصحاب النبيّ ومعنى أهل البيت عليهم السلام : ص ۵۶ ح ۳۶ .
[۱۷]
نگاه كنيد به : الفصل الثاني ، أصحاب النبيّ ومعنى أهل البيت عليهم السلام : ص ۶۶ ح ۴۹ .