احادیث داستانی خودداری از مجازات مخالف پیش از اقدام عملی

به صرف اتهام نمی توان کسی را دستگیر و زندانی کرد.

الغارات ـ فی خَبرِ مُفارَقَةِ الخِرّیتِ بنِ راشِدٍ (وهوَ مِنَ الخَوارِجِ) أمیرَ المُؤمِنینَ(ع) ـ:

قالَ عَبدُ اللّهِ بنُ قَعینٍ:... أتَیتُ أمیرَ المُؤمِنینَ(ع) ... فَأَخبَرتُهُ بِما سَمِعتُ مِنَ الخِرّیتِ وما قُلتُ لِابنِ عَمِّهِ وما رَدَّ عَلَی.

فَقالَ(ع): دَعهُ، فإِن قَبِلَ الحَقَّ ورَجَعَ عَرَفنا ذلِک لَهُ وقَبِلناهُ مِنهُ؛ وإن أبی طَلَبناهُ.

فَقُلتُ: یا أمیرَ المُؤمِنینَ فَلِمَ لا تَأخُذُهُ الآنَ فَتَستَوثِقَ مِنهُ؟

فَقالَ: إنّا لَو فَعَلنا هذا لِکلِّ مَن نَتَّهِمُهُ مِنَ النّاسِ مَلَأنَا السُّجونَ مِنهُم، ولا أرانی یسَعُنِی الوُثوبُ عَلَی النّاسِ وَالحَبسُ لَهُم وعُقوبَتُهُم حَتّی یظهِروا لَنَا الخِلافَ.[۱]

الغارات ـ در گزارش کناره گیری خِرّیت بن راشد (یکی از خوارج) از امیر مؤمنان(ع) ـ:

عبد اللّه بن قعین، می گوید:... نزد امیر مؤمنان آمدم و آنچه در باره خرّیت شنیده بودم و آنچه به پسرعمویش گفته بودم و آنچه را وی پاسخ داده بود، به علی(ع) گزارش دادم.

فرمود: «او را رها کن. اگر حق را پذیرفت و بازگشت، او را به آن می شناسیم و از او می پذیریم، و اگر سر باز زد، او را فرا می خوانیم».

گفتم: ای امیر مؤمنان! چرا الآن او را نمی گیری تا از او وثیقه بستانی [و از جانب او اطمینان حاصل کنی] ؟

فرمود: «اگر با هر کسی که او را متّهم می کنیم، چنین رفتار کنیم، باید زندان ها را از آنان پُر سازیم و معتقد نیستم که حمله به مردم و زندان کردن و کیفر دادن آنها روا باشد، مگر آن که مخالفت با ما را آشکار سازند [و دست به شمشیر ببَرند]».


[۱]. الغارات: ج ۱ ص ۳۳۳ و ص ۳۳۵، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۷، ص ۵۵۶.