احادیث داستانی اهل بیت(ع) برگزیدگان خداوند

امام رضا(ع) در حضور مأمون و جمعی از علما، حقانیت اهل بیت(ع) را با آیات قرآن نشان داد.

عیون أخبار الرضا(ع) عن الریان بن الصلت:

حَضَرَ الرِّضا(ع) مَجلِسَ المَأمونِ بِمَروَ، وقَدِ اجتَمَعَ فی مَجلِسِهِ جَماعَةٌ مِن عُلَماءِ أهلِ العِراقِ وخُراسانَ.

فَقالَ المَأمونُ: أخبِرونی عَن مَعنی هذِهِ الآیةِ:« ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَینَا مِنْ عِبَادِنَا »[۱]، فَقالَتِ العُلَماءُ: أرادَ اللّهُ عز و جل بِذلِک الاُمَّةَ کلَّهّا.

فَقالَ المَأمونُ: ما تَقولُ یا أبَا الحَسَنِ؟

فَقالَ الرِّضا(ع): لا أقولُ کما قالوا، ولکنّی أقولُ: أرادَ اللّهُ عز و جل بِذلِک العِترَةَ الطّاهِرَةَ.

فَقالَ المَأمونُ: وکیفَ عَنَی العِترَةَ مِن دونِ الاُمَّةِ؟

فَقالَ لَهُ الرِّضا(ع): إنَّهُ لَو أرادَ الاُمَّةَ لَکانَت أجمَعُها فِی الجَنَّةِ، لِقَولِ اللّهِ عز و جل:« فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَ مِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِک هُوَ الْفَضْلُ الْکبِیرُ »[۲]، ثُمَّ جَمَعَهُم کلَّهُم فِی الجَنَّةِ فَقالَ عز و جل:« جَنَّاتُ عَدْنٍ یدْخُلُونَهَا یحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ »[۳]الآیةَ، فَصارَتِ الوِراثَةُ لِلعِترَةِ الطّاهِرَةِ لا لِغَیرِهِم.

فَقالَ المَأمونُ: مَنِ العِترَةُ الطّاهِرَةُ؟

فَقالَ الرِّضا(ع): الَّذینَ وَصَفَهُمُ اللّهُ فی کتابِهِ، فَقالَ عز و جل:«إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا»[۴]، وهُمُ الَّذینَ قالَ رَسولُ اللّهِ(ص): «إنّی مُخَلِّفٌ فیکمُ الثَّقَلَینِ: کتابَ اللّهِ وعِترَتی أهلَ بَیتی، ألا وإنَّهُما لَن یفتَرِقا حَتّی یرِدا عَلَی الحَوضَ، فَانظُروا کیفَ تُخَلِّفُونّی فیهِما، أیهَا النّاسُ! لا تُعَلِّموهُم فَإِنَّهُم أعلَمُ مِنکم».

قالَتِ العُلَماءُ: أخبِرنا یا أبَا الحَسَنِ عَنِ العِترَةِ، أهُمُ الآلُ أم غَیرُ الآلِ؟

فَقالَ الرِّضا(ع): هُمُ الآلُ.

فَقالَتِ العُلَماءُ: فَهذا رَسولُ اللّهِ(ص) یؤثَرُ عَنهُ أنَّهُ قالَ: «اُمَّتی آلی»، وهؤُلاءِ أصحابُهُ یقولونَ بِالخَبَرِ المُستَفاضِ الَّذی لا یمکنُ دَفعُهُ: آلُ مُحَمَّدٍ اُمَّتُهُ.

فَقالَ أبُو الحَسَنِ(ع): أخبِرونی، فَهَل تَحرُمُ الصَّدَقَةُ عَلَی الآلِ؟ فَقالوا: نَعَم. قالَ: فَتَحرُمُ عَلَی الاُمَّةِ؟ قالوا: لا. قالَ: هذا فَرقُ ما بَینَ الآلِ وَالاُمَّةِ. وَیحَکم! أینَ یذهَبُ بِکم، أضَرَبتُم عَنِ الذِّکرِ صَفحا أم أنتُم قَومٌ مُسرِفونَ؟! أما عَلِمتُم أنَّهُ وَقَعَتِ الوِراثَةُ وَالطَّهارَةُ عَلَی المُصطَفَینِ المُهتَدینَ دونَ سائِرِهِم؟

قالوا: ومِن أینَ یا أبَا الحَسَنِ؟

فَقالَ: مِن قَولِ اللّهِ جَلَّ وعَزَّ:« وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَ إِبْرَاهِیمَ وَ جَعَلْنَا فِی ذُرِّیتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَ الْکتَابَ فَمِنْهُم مُّهْتَدٍ وَ کثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ»[۵]، فَصارَت وِراثَةُ النُّبُوَّةِ وَالکتابِ لِلمُهتَدینَ دونَ الفاسِقینَ، أما عَلِمتُم أنَّ نوحا حینَ سَأَلَ رَبَّهُ عز و جل« فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَ إِنَّ وَعْدَک الْحَقُّ وَ أَنتَ أَحْکمُ الْحَاکمِینَ »[۶]وذلِک أنَّ اللّهَ عز و جل وَعَدَهُ أن ینجِیهُ وأَهلَهُ، فَقالَ رَبُّهُ عز و جل:«یانُوحُ إِنَّهُ لَیسَ مِنْ أَهْلِک إِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْئلْنِ مَا لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُک أَن تَکونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ »[۷]؟

فَقالَ المَأمونُ: هَل فَضَّلَ اللّهُ العِترَةَ عَلی سائِرِ النّاسِ؟

فَقالَ أبُو الحَسَنِ(ع): إنَّ اللّهَ عز و جل أبانَ فَضلَ العِترَةِ عَلی سائِرِ النّاسِ فی مُحکمِ کتابِهِ.

فَقالَ لَهُ المَأمونُ: أینَ ذلِک مِن کتابِ اللّهِ؟

فَقالَ لَهُ الرِّضا(ع): فی قَولِ اللّهِ عز و جل:«إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی ءَادَمَ وَنُوحًا وَءَالَ إِبْرَاهِیمَ وَءَالَ عِمْرَانَ عَلَی الْعَالَمِینَ * ذُرِّیةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»[۸]، وقالَ عز و جل فی مَوضِعٍ آخَرَ:«أَمْ یحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَا ءَاتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ ءَاتَینَا ءَالَ إِبْرَاهِیمَ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ وَءَاتَینَاهُم مُّلْکا عَظِیمًا»[۹].

ثُمَّ رَدَّ المُخاطَبَةَ فی أثَرِ هذِهِ إلی سائِرِ المُؤمِنینَ، فَقالَ:«یاأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الْأَمْرِ مِنکمْ»[۱۰]؛ یعنِی الَّذینَ قَرَنَهُم بِالکتابِ وَالحِکمَةِ وحُسِدوا عَلَیهِما، فَقَولُهُ عز و جل:«أَمْ یحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَا ءَاتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ ءَاتَینَا ءَالَ إِبْرَاهِیمَ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ وَءَاتَینَاهُم مُّلْکا عَظِیمًا »؛ یعنِی الطّاعَةَ لِلمُصطَفَینِ الطّاهِرینَ، فَالمُلک هاهُنا هُوَ الطّاعَةُ لَهُم.

فَقالَتِ العُلَماءُ: فَأَخبِرنا هَل فَسَّرَ اللّهُ عز و جل الاِصطِفاءَ فِی الکتابِ؟

فَقالَ الرِّضا(ع): فَسَّرَ الاِصطِفاءَ فِی الظّاهِرِ سِوَی الباطِنِ فِی اثنَی عَشَرَ مَوطِنا ومَوضِعا، فَأَوَّلُ ذلِک قَولُهُ عز و جل:«وَ أَنذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقْرَبِینَ»[۱۱]ورَهطَک المُخلِصینَ، هکذا فی قِراءَةِ اُبَی بنِ کعبٍ، وهِی ثابِتَةٌ فی مُصحَفِ عَبدِ اللّهِ بنِ مَسعودٍ، وهذِهِ مَنزِلَةٌ رَفیعَةٌ وفَضلٌ عَظیمٌ وشَرَفٌ عالٍ، حینَ عَنَی اللّهُ عز و جل بِذلِک الآلَ، فَذَکرَهُ لِرَسولِ اللّهِ(ص)، فَهذِهِ واحِدَةٌ.

وَالآیةُ الثّانِیةُ فِی الاصطِفاءِ قَولُهُ عز و جل:«إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا»[۱۲]، وهذَا الفَضلُ الَّذی لا یجهَلُهُ أحَدٌ إلّا مُعانِدٌ ضالٌّ؛ لِأَنَّهُ فَضَّلَ بَعدَ طَهارَةٍ تُنتَظَرُ، فَهذِهِ الثّانِیةُ.

وأمَّا الثّالِثَةُ فَحینَ مَیزَ اللّهُ الطّاهِرینَ مِن خَلقِهِ، فَأَمَرَ نَبِیهُ(ص) بِالمُباهَلَةِ بِهِم فی آیةِ الاِبتهِالِ، فَقالَ عز و جل: یا مُحَمَّدُ«فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ»[۱۳]، فَبَرَّزَ النَّبِی(ص) عَلِیا وَالحَسَنَ وَالحُسَینَ وفاطِمَةَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِم، وقَرَنَ أنفُسَهُم بِنَفسِهِ، فَهَل تَدرونَ ما مَعنی قَولِهِ عز و جل: «وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکمْ»؟

قالَتِ العُلَماءُ: عَنی بِهِ نَفسَهُ.

فَقالَ أبُو الحَسَنِ(ع): غَلِطتُم، إنَّما عَنی بِها عَلِی بنَ أبی طالِبٍ(ع)، ومِمّا یدُلُّ عَلی ذلِک قَولُ النَّبِی(ص) حینَ قالَ: «لَینتَهِینَّ بَنو وَلیعَةَ أو لَأَبعَثَنَّ إلَیهِم رَجُلاً کنَفسی»؛ یعنی عَلِی بنَ أبی طالِبٍ(ع)، وعَنی بِالأَبناءِ الحَسَنَ وَالحُسَینَ(ع)، وعَنی بِالنِّساءِ فاطِمَةَ(ع) ، فَهذِهِ خُصوصِیةٌ لا یتَقَدَّمُهُم فیها أحَدٌ، وفَضلٌ لا یلحَقُهُم فیهِ بَشَرٌ، وشَرَفٌ لا یسبِقُهُم إلَیهِ خَلقٌ، إذ جَعَلَ نَفسَ عَلِی(ع) کنَفسِهِ، فَهذِهِ الثّالِثَةُ....[۱۴]

عیون أخبار الرضا(ع) ـ به نقل از ریان بن صلت ـ:

امام رضا(ع) در مرو به مجلس مأمون ـ که گروهی از علمای عراق و خراسان در آن گرد آمده بودند ـ، وارد شد. مأمون گفت: معنای این آیه را به من بگویید: «سپس کتاب را به کسانی از بندگانمان که آنان را برگزیده بودیم، میراث دادیم».

علما گفتند: مراد خداوند عز و جل از آن، تمام امّت است.

مأمون گفت: شما چه می گویی، ای ابو الحسن؟

امام رضا(ع) فرمود: «من سخن آنان را نمی گویم؛ بلکه می گویم: مراد خداوند عز و جل از آن، عترت پاک [پیامبر(ص)] اند».

مأمون گفت: به چه دلیل، مقصودش فقط عترت است، نه امّت؟

امام رضا(ع) فرمود: «اگر مرادش تمام امّت باشد، همه آنها اهل بهشت بودند؛ زیرا خداوند عز و جل می فرماید: «برخی از آنان به خود ستم می کنند، برخی شان میانه رو هستند و برخی شان به اذن خدا در نیکی ها پیشتازند. این است آن فضل بزرگ». سپس همه آنان را اهل بهشت قرار داده و فرموده است: «بهشت های جاودانی که در آنها وارد می شوند و در آنها با دستبندهایی از طلا زیور می یابند» تا آخر آیه. پس، وراثت، مختصّ عترت است و دیگران از آن بهره ای ندارند».

مأمون گفت: عترت پاک، چه کسانی هستند؟

امام رضا(ع) فرمود: «همان کسانی که خداوند عز و جل در کتابش در وصف ایشان فرموده است: «خدا در حقیقت، می خواهد از شما خاندان، پلیدی را ببرد و شما را پاک پاک گرداند»، و همان کسانی که پیامبر خدا(ص) فرمود: من در میان شما دو چیز گران سنگ از خود بر جای می گذارم: کتاب خدا و عترتم، یعنی اهل بیتم. آگاه باشید که این دو هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند، تا آن که در کنار حوض، بر من وارد شوند. پس مراقب باشید که پس از من با آن دو، چگونه رفتار می کنید. ای مردم! به آنان چیزی نیاموزید؛ زیرا آنها از شما داناترند ».

علما گفتند: ای ابو الحسن! از عترت به ما بگو. آیا عترت، همان آل است یا غیر آل؟

امام رضا(ع) فرمود: «همان آل است».

علما گفتند: امّا از پیامبر خدا(ص) روایت شده است که فرمود: «امّت من، آل من اند» و طبق خبر متواتر غیر قابل رد، اصحاب او نیز می گویند: آل محمّد، امّت اویند.

امام رضا(ع) فرمود: «به من بگویید که آیا صدقه (زکات) بر آل، حرام است؟».

گفتند: بله.

فرمود: «آیا بر امّت، حرام است؟».

گفتند: نه.

فرمود: «این، فرق میان آل و امّت است. وای بر شما! به کجا برده می شوید؟

آیا از قرآن روی گردان شده اید، یا که شما مردمانی زیاده روید؟ آیا نمی دانید که وراثت و طهارت، تنها به برگزیدگانِ ره یافته تعلّق گرفت، نه دیگران؟».

علما گفتند: به چه دلیل، ای ابو الحسن؟

فرمود: به دلیل سخن خدای عز و جل: «و هر آینه ما نوح و ابراهیم را فرستادیم و پیامبری و کتاب را در نسل آن دو قرار دادیم. پس برخی از ایشان ره یافته اند و بیشترشان گم راه اند». پس ارث بردن نبوّت و کتاب، متعلّق به ره یافتگان است و گم راهان را از آن بهره ای نیست. مگر نمی دانید که وقتی نوح از پروردگار توانا و بزرگش درخواست کرد «و گفت: پروردگارم! پسرم جزو خانواده من است و وعده تو هم حق است و تو بهترینِ داورانی» ـ چون خداوند عز و جل به نوح وعده داده بود که او و خانواده اش را نجات دهد ـ، خداوند عز و جل فرمود: «ای نوح! او از خانواده تو نیست. او کاری ناشایست است. پس چیزی را که نمی دانی، از من درخواست مکن. من به تو اندرز می دهم که مبادا از نادانان باشی»؟».

مأمون گفت: آیا خدا عترت را بر دیگر مردمان، برتری داده است؟

امام رضا(ع) فرمود: «خدای عز و جل برتری عترت بر دیگر مردمان را در کتاب استوارش بیان فرموده است».

مأمون گفت: در کجای کتاب خداست؟

امام رضا(ع) فرمود: «در آیه شریف: «خدا آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید؛ نسلی که یکی از دیگری است و البته خدا شنوا و داناست»، و در جایی دیگر فرموده است: «بلکه به مردم، به خاطر امتیازی که خدا به آنان داده است، رشک می برند. ما به خاندان ابراهیم، کتاب و حکمت دادیم و به آنان مُلکی بزرگ بخشیدیم».

سپس در پی آن، خطاب را متوجّه دیگر مؤمنان کرده و فرموده است: «ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را اطاعت کنید و از پیامبر و اولو الأمر خود، فرمان برید». مقصودش از اولو الأمر، همان کسانی هستند که آنان را کتاب و حکمت داده و به خاطر این دو، مورد رشک واقع شده اند. پس آیه شریف: «بلکه به مردم، به خاطر امتیازی که خدا به آنان داده است، رشک می برند. ما به خاندان ابراهیم، کتاب و حکمت دادیم و به آنان ملکی بزرگ بخشیدیم»، به معنای اطاعت از برگزیدگان پاک است؛ زیرا ملک در این جا، همان اطاعت کردن از ایشان است».

علما گفتند: به ما بفرما که آیا خدای عز و جل این برگزیدگی [عترت] را در قرآن، بیان نموده است؟

امام رضا(ع) فرمود: «در ظاهر [قرآن]، این برگزیدگی را در دوازده جا و موضع بیان نموده، و این، غیر از مواردی است که در باطن آن آمده است. نخستین مورد آن، این سخن خداست: «و عشیره نزدیکت را هشدار ده» و خویشان بااخلاصت را. در قرائت اُبَی بن کعب، این گونه است [یعنی با اضافه «و خویشان بااخلاصت را»]. این جمله در مصحف عبد اللّه بن مسعود نیز وجود داشته است و این، جایگاهی والا و امتیازی بزرگ و شرافتی عظیم است؛ چرا که خداوند عز و جل با این کلام، «آل» را قصد کرد و آن را برای پیامبر خدا(ص) ذکر نمود. این، یکی.

آیه دوم در باره برگزیدگی، این سخن خدای عز و جل است: «جز این نیست که خدا می خواهد پلیدی را از شما خاندان ببرد و شما را پاک پاک گرداند». این نیز امتیازی است که هیچ کس آن را انکار نمی کند، مگر شخصی که معاند و گم راه باشد؛ چون او با وجود چنین پاکی و طهارتی، [دیگری را] برتری داده است. این، دوم.

و آیه سوم، وقتی خداوند، پاکان خلق خود را متمایز ساخت، در آیه مباهله به پیامبرش دستور داد که همراه آنان مباهله کند و فرمود: ای محمّد! «هر کس در باره آن، پس از آن که تو را دانش حاصل آمد، محاجّه کرد، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان را و زنانمان و زنانتان را و خودمان و خودتان را فرا بخوانیم، سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم». پیامبر(ص)، علی و حسن و حسین و فاطمه ـ که درودهای خدا بر آنان باد ـ را بیرون آورد و آنها را در کنار خود قرار داد. آیا می دانید معنای سخن او عز و جل: «خودمان و خودتان» چیست؟».

علما گفتند: مقصودش خودِ اوست.

ابو الحسن(ع) فرمود: «اشتباه می کنید؛ بلکه مقصودش از آن، علی بن ابی طالب(ع) است. دلیل بر این مطلب، سخن پیامبر(ص) است، آن جا که فرمود: یا بنی ولیعه دست از این کارها بر می دارند، یا مردی را سوی آنان گسیل می دارم که همانند خود من است؟ و مقصود ایشان، علی بن ابی طالب(ع) بود. مراد از پسران [در این آیه شریف] هم حسن و حسین اند و مراد از زنان، فاطمه است. این ویژگی است که هیچ کس در آن بر ایشان پیشی نمی گیرد، و امتیازی است که هیچ بشری در آن به پای آنان نمی رسد، و شرافتی است که هیچ مخلوقی در آن بر ایشان پیش دستی نمی کند؛ زیرا نفْس علی را همچون نفْس خودش قرار داده است. این، سوم است...».


[۱]. فاطر: ۳۲.

[۲]. فاطر: ۳۲.

[۳]. فاطر: ۳۳.

[۴]. الأحزاب: ۳۳.

[۵]. الحدید: ۲۶.

[۶]. هود: ۴۵.

[۷]. هود: ۴۶.

[۸]. آل عمران: ۳۳ و ۳۴.

[۹]. النساء: ۵۴.

[۱۰]. النساء: ۵۹.

[۱۱]. الشعراء: ۲۱۴.

[۱۲]. الأحزاب: ۳۳.

[۱۳]. آل عمران: ۶۱.

[۱۴]. عیون أخبار الرضا(ع): ج ۱ ص ۲۲۹ ـ ۲۳۲ ح ۱، الأمالی للصدوق: ص ۶۱۵ ح ۸۴۳، تحف العقول: ص ۴۲۵ نحوه، بحار الأنوار: ج ۲۵ ص ۲۲۰ ح ۲۰، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۶، ص ۲۹۲.