معیار ارزش انسان

امام رضا(ع):

قال رسولُ اللّه‏(ص): مَن استَذَلَّ مؤمناً اَو حَقَّرَه لِفَقرِه، او قِلَّةِ
ذاتِ یَدِه، شَهَره اللّه‏ُ یَومَ القیامةِ، ثمّ یَفضَحُه.

عیون اخبارالرضاع ۲/۳۳.

پیامبر اکرم(ص) گفت: هر کس مؤمنى را خوار دارد، یا او را به سبب فقر و تنگدستى‏ اش حقیر شمارد، خداوند او را در روز قیامت انگشت‏ نما و رسوا خواهد کرد.

در مکتب الهى امام(ع) ارزش از آنِ انسان و انسانیت است، و هیچ چیز دیگر در این نظام ارزشگذارى کمترین تأثیر را ندارد. ثروت، پست، مقام، قدرت سیاسى، نظامى، اقتصادى و... رنگ، نژاد، خانواده و... کمترین ارزشى را موجب نمى‏ شود. از این رو کارگر ساده و به ظاهر در کمترین سطح زندگى با کارفرما و کارخانه دار، و مالک وکشاورز، فرمانده و فرمانبر، طبقه حاکم و دولتمردان و توده‏ هاى مردم برابرند.

کاخ نشینان و زرپوشان هیچ گونه امتیازى بر زاغه‏ نشینان و ژنده پوشان و پابرهنگان ندارند.

در همین بینش و نگرش اسلام به انسان است که نظام اقتصادِ اسلامى و رضوى(ع) از نظام سرمایه دارى و سرمایه محورى تمایز مى‏یابد. «در جامعه و نظام سرمایه دارى، بینش انسان نسبت به انسان، از دریچه ارزش‏ هاى معنوى و انسانى نیست، بلکه انسان به انسان از دریچه سرمایه، تولید و سود مى ‏نگرد، و در نتیجه انسان در نظر انسان به صورت ابزار جلوه مى ‏کند، و انسان به «شى‏ء» تبدیل مى ‏شود، و روابط اجتماعى جامعه انسانى بر محور همین «شیئیت» شخصیت انسانى و ابزار بودن آن دور مى ‏زند، و اخلاق‏و معنویت و ارزش‏هاى والاى معنوى در روابط مردمان دیده نمى ‏شود. و این برعکس و واژگونه بینش و معیارها در جامعه رضوى و نظام اسلامی است که آن امام بزرگ به بشریت عرضه مى ‏کند. در نظام رضوى، به انسان به عنوان موجودى الهى و عنصرى خدایى نگریسته شده است که کانون برترى ‏ها و فضائل اخلاقى و دربردارنده روحى الهى و جاودانى است... رابطه با انسان و ارج نهادن به او، رابطه با خالق و ارجگذارى نسبت به آفریدگار است...».

امام على(ع):

مَن اَتى غَنیّاً فَتَواضَع لَه لغِناهُ، ذَهَبَ ثُلُثا دینِه.

نهج البلاغه/ ۱۱۸۷، حکمت ۲۲۸.

هر کس نزد توانگرى بیاید و براى توانگرى (و ثروتِ) او در برابرش فروتنى کند، دو سوم دینش رفته است.

پیامبر(ص) و امامان(ع) خود در عمل چنین رفتارى داشتند، و به همه انسان‏ها با نگاهى مساوى مى‏نگریستند. جریانى که در آغاز ورود پیامبر اکرم(ص) به مدینه رخ داد، یکى از هزاران نمونه از این سیره انسانى و الهى پیامبر است. گزارش آن را علاّمه مجلسى در کتاب بحارالأنوار چنین آورده است:

چون پیامبر(ص) به نزدیکى مدینه رسید، مردمان به مهار شتر آویختند (و هر یک مى‏گفتند: نزد ما فرود آى!). پیامبر گفت: «اى مردم، شتر را رها کنید که او مأمور است، پس بر درِ خانه هر کس که خوابید در نزد او فرود خواهم آمد». مهار شتر را رها کردند، شتر همچنان پیش رفت تا به شهر مدینه گام نهاد و بر درِ سراى ابوایوب انصارى بر زمین قرار گرفت. و در آن روز در مدینه کسى فقیرتر از او نبود. و دلها در حسرت مفارقت پیامبر(ص) فرو رفت...».