امام رضا(ع):
رِبحُ المؤمن على اَخیه رباً، الاّ اَن یَشترىَ منه شیئاً بِاَکثرَ مِن مِئةِ دِرهمٍ، فَیَربَحُ فیه قُوتَ یَومِه، او یَشترىَ مَتاعاً لِلتجارَةِ فیَربَحُ علیه رِبحاًخَفیفاً.
بحارالأنوار ۱۰۳/۱۰۰؛ مستدرک الوسائل ۲/۴۶۲؛ الحیاة ۴/۱۴۲.
سود گرفتن مومن از برادرِ دینى خویش ربا است، مگر این که چیزى را به بیش از صد درهم بخرد، در این صورت به اندازه خوراک روزانهاش سود دریافت مىکند؛ یا کالایى را براى فروش بخرد، در این صورت سود اندکى از او مىگیرد.
داد و ستد، به عنوان یک نیاز اقتصادى در آیین اسلام پذیرفته شده است، و این نظریه که: فروشندگان چیزى بر کالاها نمىافزایند، و سودى که مىگیرند نادرست است، مردود مىباشد؛ زیرا تردید بردار نیست که هزینه کالا در کارخانه و همان کالا در فروشگاه نزدیک محل سکونت مصرف کننده بسیار فرق مىکند، و زحمت حمل و نقل و کرایه و دیگر مسائل آن، هزینه بر است، و سود داد و ستد را درست و بر حق مىسازد.
اکنون که اصل سود در معاملات درست و منطقى و شرعى است، این موضوع مطرح مىشود که آیا سود در مبادلات دلبخواه است، و محدودیتى ندارد، و فروشندگان کالاى خود را به هر قیمت خواستند مىتوانند بفروشند؟!
این موضوع در قرآن کریم، و سخنان پیامبر(ص) و امامان(علیهما سلام) مطرح گردیده و براى سود بازرگانى و مبادله حدود و شرایطى معین کردهاند.
قرآن مىگوید:(لا تأکلُوا اَموالَکُم بَینَکُم بِالباطِل الاّ ان تَکونَ تِجارةً عن تراضٍ مِنکُم ولا تَقتُلوا اَنفُسَکم...)
اموالتان را در میان خود به ناحق مخورید، مگر داد و ستدى باشد، با رضایت شما (خریدار و فروشنده) و خودتان را نکشید... .
آیه خطاب به جامعه است، و جامعه چون تن واحد به حساب آمده، و اختلال در گردش ثروت، و داد و ستدها موجب خودکشى اجتماعى شمرده شده است در فراز: «لا تقتلوا انفسکم: خودتان را نکشید».
از نکات اصلى آیه محدودیت سود بازرگانى است که از واژه «تراض: رضایت هر دوى فروشنده و خریدار» به دست مىآید؛ یعنى هر داد و ستد و معاملهاى باید با رضایت طرفین باشد، نه تنها فروشنده راضى باشد که سود کلانى برده است، و خون خریدار را مکیده و پول او را به جیب خود سرازیر کرده است. این کار برخلاف آیه قرآن است، زیرا که «تراضى» صورت نگرفته؛ بلکه تنها رضایت یک طرف (فروشنده) حاصل شده است.
امام رضا(ع) در سخن خود بر همین محور تأکید مىکند که سود باید سبک و اندک باشد، و سودهاى زیاد، و چند برابر، کارى اسلامى و رضوى(ع) نیست، چنان که در قرآن این موضوع با واژه «تراضى» بازگو شده است.
امام على(ع) نیز در عهدنامه مالک اشتر، بر این اصل مهم یعنى محدودیت سود تأکید مىکند:
... ولیکُن البَیعُ بَیعاً سَمحاً، بِموازینِ عَدلٍ، و اَسعارٍ لا تُجحِفُ بالفَریقَینِ، من البائعِ والمُبتاعِ...
معامله باید سهل و آسان و با میزان عدالت انجام گیرد، و با نرخهایى باشد که به هیچ یک از خریدار و فروشنده اجحاف نشود.
سخن امام على(ع) با حدیث امام رضا(ع) همسان و همآوا است، و «ربح خفیف: سود اندک» و «بیع سَمح: داد و ستد سهل و آسان»، به یک معیار اشاره دارد، و آن سود اندک در مبادلات است.
اندیشمند شهید آیهاللّه بهشتى در این باره مىگوید: «.. آن چیزى که دزدى است و منجر مىشود به این که عدهاى بتوانند رگهاى نامرئى براى جذب ارزشهاى تولیدىِ دسترنج کارِ مغزى و یدى دیگران ایجاد و انبار کنند، همین سود سرمایه بازرگانى است. در این سود خرید و فروشها، آن مقدار که در برابر حق الزحمه خریدار و فروشنده، منشى و حسابدار، و کارگر و هزینه تلفن، و امثال آن است، جاى اشکال نیست، اما کسى که مىگوید بدین حساب که او هزار تن خرید و فروش کرده است، فلان مقدار مىخواهد، و اگر صد تن بود با همان مقدار کار ۱۰% آن سود را مىخواهد، صحیح نیست. این همان سود سرمایهظالمانهاى است که مردود است...
از تتّبع قسمت مهم روایاتى که از عصر پیامبر اکرم(ص) و ائمه(علیهما سلام) در زمینه آداب تجارت داریم، به خوبى در مىیابیم که یک کاسب داراى اخلاق اسلامى، و ملتزم بر مبانى اسلام، سودى که در کسب براى خود در نظر مىگیرد، معادل حق الزحمهاى است که عادلانه باشد؛ ولى کاسبى که علاوه بر این بخواهد اصل سرمایه او که از نظر اقتصادى عقیم و نازاست براى او معجزه کند، و فرزند داشته باشد، فرد غیر منصفى است، و در این زمینه در معیارهاى اسلامى تردیدى نیست...
ما از آیه(احلَّ اللّه البَیع و حَرّم الربا)تا حد سود معقولِ حق الزحمه فروشنده را مىفهمیم، و بیش از این از نظر ماهیت اقتصادى، نوعى ظلم است، و هیچ گونه تفاوتى با ربا ندارد...».