سند حدیث لوح

پرسش :

آیا حدیث لوح سند معتبر دارد؟ با تاکید بر ابوالجارود



پاسخ :

اين گزارش، با پنج سند متفاوت در مصادر حديثى شيعه نقل شده است .

۱ . گزارش ابو الجارود از امام باقر عليه السلام : محمّد بن يحيى، از محمّد بن الحسين، از ابن محبوب، از ابو الجارود، از ابو جعفر عليه السلام .

اين سند، مشهورترين سند حديث لوح است كه با تفاوت هايى جزئى در كتاب هاى مهمّ حديثى شيعى، نقل شده است .[۱]

اين طريق، بهترين طريق گزارش حديث لوح است . افراد واقع در سند ، از بزرگان ، موثّقان و اجلّاى عالمان شيعى هستند . تنها راوىِ اوّل سند يعنى ابوالجارود مى بايد مورد بررسى و تأمّل قرار گيرد كه در ادامه بحث، بدان خواهيم پرداخت .

۲ . گزارش مفصّل ابو بصير به نقل از امام صادق عليه السلام : سند اين گزارشِ بسيار گسترده، اين گونه است : محمّد بن يحيى و محمّد بن عبد اللَّه، از عبد اللَّه بن جعفر، از حسن بن ظريف و على بن محمّد، از صالح بن ابى حماد، از بكر بن صالح، از عبد الرحمان بن سالم، از ابو بصير .

اين سند، به چند شاخه تقسيم مى شود و بيشتر افراد واقع در سند ، موثّق اند . اعتبار اين طريق، منوط به پذيرش احاديث دو راوىِ انتهاى زنجيره سند آن، يعنى بكر بن صالح و عبد الرحمان بن سالم است .

يك. عبد الرحمان بن سالم : در ميان رجاليان، تنها ابن غضائرى او را تضعيف كرده است ؛ ولى تضعيف منفرد ابن غضائرى، مورد پذيرش عالمان شيعى نيست .

از او نزديك به پنجاه روايت در كتب اربعه نقل شده است . بزرگان و عالمانى همچون: ابن ابى عمير ، بزنطى ، احمد بن محمّد بن عيسى و فضالة بن ايوب، از او روايت كرده اند . بنا بر اين، با توجّه به نقل ابن ابى عمير و بزنطى ، توثيق او اثبات مى شود .

دو . بكر بن صالح : كثير الروايه است . نزديك به دويست و بيست حديث به نقل از او در كتب اربعه گزارش شده است . عالمانى همچون: حسين بن سعيد ، احمد بن محمّد بن عيسى ، على بن مهزيار و محمّد بن يحيى العطّار از او نقل حديث كرده اند . اگر چه نجاشى، او را ضعيف شمرده است،[۲]ولى اعتماد نويسندگان كتب اربعه حديثى شيعه و راويان بزرگى كه نام آنها را آورديم، سبب اعتبار بخشى به شخصيت و احاديث او مى شود.

۳ . گزارش جابر بن يزيد جُعفى از امام باقر عليه السلام : اين سند در كتاب هاى كمال الدين و الغيبة طوسى نقل شده است . برخى از افراد واقع در سند، همچون: محمّد بن نعمه سلولى ، عبد اللَّه بن قاسم و عبد اللَّه بن خالد ، مجهول و يا مهمل هستند . بنا بر اين، سند اين حديث از منظر رجالى، معتبر نخواهد بود .

بنا بر اين، حتّى اگر راوى دوم اين گزارش، يعنى ابو السفاتج را نيز معتبر بشماريم، تأثيرى در تقويت سند نخواهد داشت .

۴ . افزون بر گزارش هايى كه در متن كتاب آورده ايم، گزارش ديگرى از حديث لوح نيز موجود است كه از منظر طرق و اسناد، از اعتبار لازم برخوردار نيست. مثلاً گزارش محمّد بن سنان از امام صادق عليه السلام :[۳]سند اين متن، ضعيف است ؛ چون افراد مجهول در آن قرار دارند . افزون برآن، روايت كردن محمّد بن سنان از امام صادق عليه السلام ثابت نيست و مشابه ندارد .[۴]

گزارش ديگر حديث لوح، به نقل از ابو نضره در جريان شهادت امام باقر عليه السلام است.[۵]سند و متن اين گزارش، غير معتبر است . اين گزارش، علاوه بر وجود افراد مجهول و مهمل در سند آن ، از منظر تاريخى نيز با اشكال روبه روست ؛ زيرا از حضور جابر بن عبد اللَّه انصارى در هنگام شهادت امام باقر عليه السلام و در حضور امام صادق عليه السلام سخن گفته است ، در حالى كه جابر بن عبد اللَّه در سال ۷۸ هجرى، وفات كرده است .[۶]امام صادق عليه السلام در سال ۸۳ هجرى متولّد شده و امام باقر عليه السلام در سال ۱۱۴ هجرى به شهادت رسيده است . بنا بر اين، امكان همراه بودن اين سه نفر در يك جلسه، وجود ندارد .

با توجّه به مطالب پيشين مى توان گفت : سند اوّل و دوم حديث لوح، قابل قبول است . تعدّد منابع كهن و معتبرى كه حديث ياد شده را نقل كرده اند و همچنين تعدّد طرق و اعتبار برخى از آنها قرائن روشنى بر صدور آن است. وضعيت رجالى ابو الجارود در پذيرش سندى متن اوّل دخالت دارد . بنا بر اين در مورد او با تفصيل بيشترى سخن مى گوييم :

ابو الجارود

زياد بن منذر، مشهور به ابو الجارود ، از اصحاب امام باقر عليه السلام ، روايت كننده از امام صادق عليه السلام و فردى نابينا بوده است . احاديث تفسيرى او از امام باقر عليه السلام مشهور است .[۷]بسيارى از اين احاديث تفسيرى او در نسخه موجود كتاب تفسير القمّى نقل شده است . ظاهراً شخصى كتاب تفسيرىِ ابو الجارود را در كتاب تفسيرى على بن ابراهيم داخل كرده است . او زيدى مذهب و بنيان گذار فرقه «جاروديه» شمرده شده است .[۸]

وضعيت حديثى و رجالى

از ابو الجارود بيش از صد حديث در كتب اربعه نقل شده است .[۹]محدّثان مشهورى همچون: حسن بن محبوب ، عبد اللَّه بن سنان ، ابان بن عثمان ، عبد اللَّه بن مغيره و محمّد بن سنان از او نقل روايت كرده اند .[۱۰]

شيخ مفيد رحمه اللَّه او و چند نفر ديگر از راويان احاديث عدد امامان و رؤيت ماه رمضان را اين گونه ستوده است :

من الأعلام الرؤساء المأخوذ عنهم الحلال و الحرام و الفتيا و الأحكام الذين لايطعن عليهم و لا طريق إلى ذمّ واحد منهم .[۱۱]

از بزرگانى اند كه حلال و حرام و فتوا و حكم از آنها اخذ مى شود و ايراد و اشكال به آنها نمى توان وارد ساخت.

ابن غضائرى - كه به تضعيف راويانْ شهره است - درباره او به ملايمت سخن گفته و او را مدح كرده است :

زياد هو صاحب المقام ، حديثه فى حديث أصحابنا أكثر منه فى الزيدية و أصحابنا يكرهون ما رواه محمّد بن سنان عنه و يعتمدون ما رواه محمّد بن بكر الأرحبى .[۱۲]

او در حديث شيعه، داراى جايگاه مناسبى است. روايات او در ميان شيعه اماميه، بيش از زيديه است . عالمان ما تنها احاديث محمد بن سنان از او را ناپسند مى شمارند؛ ولى احايث محمّد بن بكر ارحبى از او را معتبر مى دانند.

سخن ابن غضائرى حاكى از آن است كه احاديث ابو الجارود را پذيرفته است . او تنها احاديثى را كه از طريق محمّد بن سنان از او نقل شده، مورد پذيرش عالمان نمى داند . اين نكته با توجّه به تفاوت طبقات و تضعيف محمّد بن سنان است و ارتباطى با عدم وثاقت ابو الجارود ندارد .

عالمان مشهور رجالى همانند نجاشى و شيخ طوسى ، او را از منظر نقل روايت ، تضعيف نكرده اند . تنها كشّى در كتاب رجالى خويش ، احاديثى از امام صادق عليه السلام نقل كرده است كه به دگرگونى او و پشت كردن به حق و دروغگويى اشاره دارد .[۱۳]ضعيف بودن اسناد تمامىِ اين متون ، سبب كاهش اعتماد بدان مى گردد .[۱۴]

نتيجه گيرى : با توجّه به مجموع قرائن ذكر شده بويژه روايت كردن اجلّاى اصحاب از ابو الجارود ، توثيق عام شيخ مفيد ، مدح نسبىِ ابن غضائرى و عدم تصريح به ضعف او توسط رجاليان ، وثاقت او اثبات مى شود و احاديث او مورد پذيرش خواهد بود . گفتنى است كه در كتاب معجم رجال الحديث ، توثيق ابو الجارود به سبب واقع شدن او در كتاب كامل الزيارات و تفسير على بن ابراهيم تقويت شده است ؛[۱۵]ولى به سبب عدم پذيرش اين مبنا و عدم تماميت ادّعاى حضور ابو الجارود در احاديث كتاب تفسير القمى ، اين گونه توثيق، مورد پذيرش نخواهد بود .[۱۶]

مذهب ابو الجارود

مجموعه گزارش هاى رجالى ، بر صحّت مذهب او در ابتداى عمر خويش و در زمان امامت امام باقر عليه السلام دلالت دارند . منابع رجالىِ شيعه ، صراحتاً زيدى بودن او[۱۷]و يا تغيير مذهب او به زيديه[۱۸]را نيز گزارش كرده اند .

اين گزارش ها سبب پديد آمدن پرسش ها و نكته هايى در باره ابو الجارود گشته است :

۱ . چگونه متنى چنين صريح ، مهم و تأثيرگذار در عدد امامان توسط شخصى نقل شده كه بدان معتقد نيست؟

۲ . آيا او واقعاً زيدى بوده است؟ در اين صورت، چگونه حديثِ لوح را گزارش كرده است؟

۳ . يا او در اواخر عمر خود، مذهب زيديه را ترك كرده و به مذهب اماميه روى آورده است؟ با توجّه به آن كه حسن بن محبوب، سال هاى پايانىِ زندگى ابوالجارود را درك كرده و اين حديث را در آن دوران از او شنيده است .

۴ . حتى اگر رجوع ابو الجارود را نيز بپذيريم، نتيجه اين سخن آن خواهد بود كه او حديث لوح را از امام باقر عليه السلام شنيده است . در سال هاى بعد، بر خلاف آن عمل كرده و مذهب زيدى را پذيرفته و در آخر عمر، دوباره به مذهب حق بازگشته است .

به نظر مى رسد كه ادّعاى زيدى بودن او يا تأسيس فرقه جاروديه، ناشى از تمايلات سياسى ابو الجارود بوده است . او از جهت سياسى، با قيام و انقلاب زيديان موافق بوده و آن را تبليغ مى كرده است .[۱۹]

از اين رو در سال هاى فعاليت زيديان، شبهه زيدى بودن او مطرح شده است. گفتنى است كه نگاشته هاى موجود در كتاب هاى ملل و نحل، از دقت لازم برخوردار نيست؛ زيرا آنان به مقتضاى كتاب خود، در صدد تكثير فرقه ها و نحله ها بوده و تنها به صرف احتمال يا گفته اى، فرقه اى جديد معرفى مى كنند. لذا قرائت ابو الجارود به زيديان، قابل پذيرش است؛ ولى اعتقاد او به امامت زيد را نمى توان تأييد كرد.

افزون بر اين ، انتساب عقايد فرقه جاروديه به شخص ابو الجارود نيز قابل اثبات نيست .

بنا بر اين با توجّه به شهرت حديث لوح و بزرگىِ راويان آن ، مى توان اين نظريه را تقويت نمود كه ابو الجارود بر مذهب اماميه بوده و تمايلات سياسى او در دفاع از قيام زيديه ، سبب اتّهام زيدى بودن او گرديده است .


[۱]ر . ك : ص ۳۹۱ ح ۱۵۳ و ۱۵۴ .

[۲]رجال النجاشى : ج ۱ ص ۲۷۰ ش ۲۷۴ .

[۳]ر.ك: الأمالى، طوسى: ص ۲۹۱ ح ۵۶۶.

[۴]ر.ك : معجم رجال الحديث : ج ۱۶ ص ۱۵۱ .

[۵]ر.ك: عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۴۷ ح ۱.

[۶]رجال الطوسى : ص ۳۱ ش ۱۳۴ .

[۷]رجال النجاشى : ج ۱ص ۳۸۷ ص ۴۴۶ .

[۸]الفهرست : ص ۱۳۱ ش ۳۰۳ .

[۹]معجم رجال الحديث : ج ۲۱ ص ۷۷ و ج ۷ ص ۳۲۳ .

[۱۰]معجم رجال الحديث : ج ۲۱ ص ۷۷ .

[۱۱]الرسالة العددية : ص ۲۶ . مرحوم شيخ مفيد در صدد بيان احاديث رؤيت در ماه رمضان است . او پس از اين توصيف، برخى از روايات را نقل مى كند كه روايت محمّد بن سنان از ابو الجارود، يكى از آنهاست .

[۱۲]رجال ابن غضائرى : ص ۶۱ح ۵۱ .

[۱۳]رجال الكشّى : ج ۲ ص ۴۹۵ ش ۴۱۳ تا ۴۱۹ .

[۱۴]ر.ك : معجم رجال الحديث : ج ۷ ص ۳۲۴ .

[۱۵]ر.ك: معجم رجال الحديث : ج ۷ ص ۳۲۴ .

[۱۶]ر.ك : كليات فى علم الرجال : ص ۳۰۹ - ۳۲۰ .

[۱۷]الفهرست، طوسى : ص ۱۳۱ ش ۳۰۲ ، رجال الطوسى : ص ۱۳۵ ش ۱۴۰۹ .

[۱۸]رجال النجاشى : ج ۱ ص ۳۸۸ ش ۴۴۶ .

[۱۹]ر.ك : دائرة المعارف بزرگ اسلامى : ج ۵ ص ۲۹۰ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت