انقلاب اسلامی در روایات

پرسش :

آیا احادیثی داریم که انقلاب اسلامی ایران و رهبری آن را پیش گویی کنند؟



پاسخ :

برخی احادیث از انقلابی در ایران، پیش از ظهور حضرت مهدی(ع) سخن می گویند که از مطالعه ی مجموع آنها چنین به ذهن می رسد که مربوط به انقلاب اسلامی ایران و رهبر آن باشد که در سال ۱۳۵۷ به ثمر رسید اما با قطع نمی توان به این انقلاب تطبیق داد. چند حدیث:

الإمامُ الصّادقُ(ع): إنَّ اللّهَ احْتَجَّ بالکوفةِ علی سائرِ البلادِ، و بالمؤمنینَ مِن أهلِها علی غَیرِهِم مِن أهلِ البلادِ، و احْتَجَّ ببَلدَةِ قُمّ علی سائرِ البلادِ، و بأهْلِها علی جمیعِ أهْلِ المَشرِقِ و المَغرِبِ مِن الجِنِّ و الإِنْسِ، و لَم یدَعِ اللّهُ قُمّ و أهلَهُ مُستَضْعَفا بَلْ وَفَّقهُم و أیدهم...

و سَیأتی زَمانٌ تکونُ بَلْدةُ قُمّ و أهلُها حُجّةً علی الخلائقِ، و ذلک فی زمانِ غَیبَةِ قائمِنا(ع) إلی ظُهورِهِ، و لو لا ذلک لَسَاخَتِ الأرضُ بأهلِها. و إنَّ الملائکةَ لَتَدْفَعُ البَلایا عَن قُمّ و أهلِهِ، و ما قَصدَهُ جَبّارٌ بسُوءٍ إلّا قَصمَهُ قاصِمُ الجَبّارِینَ.[۱]

امام صادق(ع): خداوند کوفه را برای دیگر جاها و مؤمنان آن را برای مؤمنان دیگر سرزمین ها حجّت قرار داد و شهر قم را برای سایر شهرها و مردم آن را برای همه اهالی شرق و غرب عالم، از جن و انس، حجّت قرار داد. خداوند، شهر قم و مردم آن را مستضعف و ناتوان رها نکرد، بلکه آنان را توفیق داد و تأیید نمود...

روزگاری خواهد آمد که شهر قم و مردمان آن بر دیگر مردمان حجّت باشند. آن روزگار از زمان غیبت قائم(ع) ماست تا هنگام ظهورش. اگر چنین نبود زمین اهل خود را در کامش فرو می برد. فرشتگان بلایا را از قم و مردم قم دور می کنند. هیچ ستمگری آهنگ بدی به آنان نمی کند مگر آن که در هم شکننده ستمگران او را در هم می شکند.

الإمامُ الصّادقُ(ع): سَتَخْلو کوفةُ مِن المؤمنینَ، و یأرِزُ عنها العِلمُ کما تَأرز الحَیةُ فی جُحْرِها، ثُمّ یظهَرُ العلمُ ببلدةٍ یقالُ لها قُمّ، و تَصیرُ مَعْدِنا للعِلمِ و الفَضلِ، حتّی لا یبقی فی الأرضِ مُسْتَضعَفٌ فی الدِّینِ حتّی المُخَدَّراتُ فی الحِجالِ، و ذلک عند قُرْبِ ظُهورِ قائمِنا، فیجْعَلُ اللّهُ قُمّ و أهلَهُ قائمِینَ مَقامَ الحُجّةِ، و لو لا ذلک لَساخَتِ الأرضُ بأهْلِها، و لَم یبْقَ فی الأرضِ حُجّةٌ، فَیفیضُ العِلمُ مِنهُ إلی سائرِ البلادِ فی المَشرِقِ و المَغرِبِ، فَیتِمُّ حُجّةُ اللّهِ علی الخلقِ، حتّی لا یبْقی أحدٌ علی الأرضِ لم یبْلُغْ إلیهِ الدِّینُ و العِلمُ، ثُمّ یظْهرُ القائمُ(ع).[۲]

امام صادق(ع): بزودی کوفه از مؤمنان تهی خواهد گشت و علم از آن رخت برخواهد بست همانند ماری که در سوراخش پنهان می شود. آن گاه علم در شهری آشکار خواهد شد به نام قم. این شهر معدن علم و فضل می شود، تا آن جا که بر روی کره زمین کسی نمی ماند که در دین ضعیف و ناتوان باشد حتی زنان پرده نشین؛ و این [واقعه ] نزدیک ظهور قائم ماست. خداوند قم و مردم آن را جانشین مقام حجّت می کند. اگر چنین نبود هر آینه زمین اهل خود را فرو می بلعید و در روی زمین حجّتی باقی نمی ماند. علم از این شهر به شهرهای دیگر در شرق و غرب عالم سرازیر می شود و بدین سان حجّت خدا بر بندگانش تمام می شود؛ چندان که در کره خاک کسی نمی ماند که دین و دانش به او نرسیده باشد. سپس قائم(ع) ظهور می کند.

بحار الأنوار عن بعضِ أصحابِنا: کنتُ عند أبی عبدِ اللّهِ(ع) جالِسا إذْ قَرأَ هذهِ الآیةَ: «فَإذا جاءَ وعدُ اولاهما بعَثْنا علیکم عِبادا لنا اولی بأسٍ شدیدٍ فجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ و کانَ وَعْدا مفعولاً»[۳]فقُلنا: جُعِلْنا فِداک، مَن هؤلاءِ؟ فقالَ، ثلاثَ مَرّاتٍ: هُمْ و اللّهِ أهلُ قُمّ.[۴]

بحار الأنوار به نقل از یکی از شیعیان: در حضور ابو عبد اللّه (امام صادق(ع)) نشسته بودم که این آیه را تلاوت کرد: «چون از آن دو [وعده ]، وعده نخستین در رسد بندگان خویش را که جنگاورانی دلاورند بر سرتان فرستیم. آنها حتی درون خانه ها را هم می کاوند و این و عده ای انجام شدنی است». عرض کردیم: فدایت شویم، اینان کیانند؟ سه بار فرمود: به خدا قسم آنان مردمان قم هستند.

الإمامُ الکاظمُ(ع): رجُلٌ مِن أهلِ قُمّ یدعو النّاسَ إلی الحقِّ، یجْتَمِعُ مَعهُ قَومٌ کزُبرِ الحدیدِ، لا تُزِلُّهُمُ الرِّیاحُ العَواصِفُ، و لا یمَلّونَ مِن الحَربِ، و لا یجْبُنونَ، و علی اللّهِ یتَوکلونَ، و العاقِبَةُ للمُتّقِینَ.[۵]

امام کاظم(ع): مردی از قم مردم را به حق فرا می خواند و بر گرد او مردمانی فراهم می آیند که چونان پاره های آهن استوارند، طوفان ها آنها را به لرزه نمی اندازد و از جنگ خسته نمی شوند و بزدلی نشان نمی دهند، به خدا توکل دارند و فرجام از آنِ پرهیزگاران است.


[۱]. بحار الأنوار، ج ۶۰، ص ۲۱۳، ح ۲۲.

[۲]. بحار الأنوار، ج ۶۰، ص ۲۱۳، ح ۲۳.

[۳]. الإسراء، آیه ۵.

[۴]. بحار الأنوار، ج ۶۰، ص ۲۱۶، ح ۴۰.

[۵]. بحار الأنوار، ج ۶۰، ص ۲۱۶، ح ۳۷.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت