احادیث داستانی رد گناه داوود(ع)

ماجرای قضاوت داود(ع)

الإمام الرضا(ع) ـ فی رَدِّ نِسبَةِ الإِثمِ إلی داوودَ(ع) ـ:

إنَّ داوودَ إنَّما ظَنَّ أن ما خَلَقَ اللّهُ عز و جل خَلقاً هُوَ أعلَمُ مِنهُ، فَبَعَثَ اللّهُ عز و جل إلَیهِ المَلَکینِ فَتَسَوَّرَا المِحرابَ فَقالا:«خَصمانِ بَغی بَعضُنا عَلی بَعضٍ فاحکم بَینَنا بِالحَقِّ وَ لا تُشطِط وَ اهدِنا إِلی سَواءِ الصِّراطِ * إِنَّ هذا أخِی لَهُ تِسعٌ وَ تِسعونَ نَعجَةً وَ لِی نَعجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أکفِلنِیها وَ عَزَّنِی فِی الخِطابِ»[۱]، فَعَجَّلَ داوودُ(ع) عَلَی المُدَّعی عَلَیهِ فَقالَ:«لَقَدْ ظَلَمَک بِسُؤَالِ نَعْجَتِک إِلَی نِعَاجِهِ»[۲]، ولم یسأَلِ المُدَّعِی البَینَةَ عَلی ذلِک، ولَم یقبِل عَلَی المُدَّعی عَلَیهِ فَیقولَ لَهُ: ما تَقولُ؟ فَکانَ هذا خَطِیئَةَ حُکمِهِ، لا ما ذَهَبتُم إلَیهِ.

ألا تَسمَعُ قَولَ اللّهَ عز و جل یقولُ: «یادَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاک خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکم بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ» إلی آخِرِ الآیةِ؟[۳]

امام رضا(ع) ـ در ردّ نسبت دادن گناه به داوود(ع) ـ:

داوود پنداشت که خداوند عز و جل مخلوقی داناتر از او نیافریده است. از این رو، خداوند عز و جل دو فرشته به سوی او فرستاد و آن دو از دیوار خانه یا محراب او بالا رفتند و گفتند: «ما دو مدّعی هستیم که یکی از ما بر دیگری تجاوز کرده است. پس، میان ما به حق داوری کن و از حق دور مشو و ما را به راه راست، راهبر باش. این، برادر من است. او را نود و نُه میش است و مرا یک میش و می گوید: آن را به من وا گذار، و در سخنوری، بر من غالب آمده است».

داوود(ع) در قضاوت علیه کسی که بر ضد او ادعا شده بود (مدّعی علیه)، شتاب کرد و گفت: «قطعا او در مطالبه میش تو [اضافه] بر میش های خویش، بر تو ستم کرده است» و از ادّعا کننده، دلیل و گواه بر ادّعایش نخواست، و به مدّعی علیه نیز رو نکرد و نگفت: تو چه می گویی؟ این خطای او در شیوه قضاوتش بود، نه آنچه شما فکر کرده اید.

آیا نمی شنوی سخن خدای عز و جل را که می فرماید: «ای داوود! ما تو را در زمین، جانشین قرار دادیم. پس میان مردم به حق، داوری کن و از هوس، پیروی مکن که تو را از راه خدا به در می کند»؟!


[۱]. ص: ۲۲ و ۲۳.

[۲]. ص: ۲۴.

[۳]. الأمالی للصدوق: ص ۱۵۲ ح ۱۴۸، عیون أخبار الرضا(ع): ج ۱ ص ۱۹۴ ح ۱ کلاهما عن أبی الصلت الهروی، بحار الأنوار: ج ۱۱ ص ۷۳ ح ۱ وراجع: مجمع البحرین: ج ۲ ص ۱۲۲۸، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۵، ص ۵۰۴.