احادیث داستانی درگیری داوود(ع) با جالوت

ماجرای درگیری داوود(ع) با جالوت در این روایت آمده است.

الإمام الصادق(ع):

القَلیلُ الَّذینَ لَم یشرَبوا ولَم یغتَرِفوا ثَلاثُمِئَةٍ وثَلاثَةَ عَشَرَ رَجُلاً، فَلَمّا جاوَزُوا النَّهَرَ ونَظَروا إلی جُنودِ جالوتَ، قالَ الَّذینَ شَرِبوا مِنهُ:«لَا طَاقَةَ لَنَا الْیوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ»، وقالَ الَّذینَ لَم یشرَبوا:«رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَینَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ»[۱]. فَجاءَ داودُ(ع) حَتّی وَقَفَ بِحِذاءِ جالوتَ، وکانَ جالوتُ عَلَی الفیلِ وعَلی رَأسِهِ التّاجُ، وفی [جَبهَتِهِ] یاقوتٌ یلمَعُ نورُهُ، وجُنودُهُ بَینَ یدَیهِ، فَأَخَذَ داودُ مِن تِلک الأَحجارِ حَجَرا فَرَمی بِهِ فی مَیمَنَةِ جالوتَ، فَمَرَّ فِی الهَواءِ ووَقَعَ عَلَیهِم فَانهَزَموا، وأَخَذَ حَجَرا آخَرَ فَرمی بِهِ فی مَیسَرَةِ جالوتَ فَوَقَعَ عَلَیهِم فَانهَزَموا، ورَمی جالوتَ بِحَجَرٍ ثالِثٍ فَصَک الیاقوتَةَ فی جَبهَتِهِ ووَصَلَ إلی دِماغِهِ، ووَقَعَ إلَی الأَرضِ مَیتا، فَهُوَ قَولُهُ:«فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَءَاتَاهُ اللَّهُ الْمُلْک وَالْحِکمَةَ»[۲].

امام صادق(ع):

آن تعداد اندکی که آب ننوشیدند و کف آبی هم بر نگرفتند، سیصد و سیزده نفر بودند. هنگامی که از رودخانه گذشتند و چشمشان به سپاه جالوت افتاد، کسانی که از آن نوشیده بودند، گفتند: «امروز، ما را یارای [مقابله با] جالوت و سپاهیان او نیست» و کسانی که نیاشامیده بودند، گفتند: «پروردگارا! بر دل های ما شکیبایی فرو ریز و گام هایمان را استوار بدار و ما را بر کافران، پیروز گردان».

در این هنگام، داوود(ع) پیش آمد، تا این که رو به روی جالوت ایستاد. جالوت، سوار بر فیل بود و تاجی بر سر داشت و بر پیشانی اش یاقوتی می درخشید و سپاهیانش مقابل او صف کشیده بودند. داوود، یکی از آن سه سنگ را برداشت و به جناح راست سپاه جالوت، پرتاب کرد. سنگ، فضا را شکافت و بر روی آنان افتاد. تار و مار شدند. سنگ دوم را برداشت و آن را به طرف جناح چپ سپاه جالوت، پرتاب نمود و سنگ بر روی آنان افتاد و تار و مار شدند. سنگ سوم را به سوی جالوت، پرتاب کرد که به دانه یاقوت پیشانی او خورد و تا مغزش را شکافت، و جنازه اش نقش بر زمین شد. این است سخن خدای متعال که: «پس به اذن خدا آنان را در هم شکستند و داوود، جالوت را کشت و خدا به او سلطنت و حِکمت داد».


[۱]. البقرة: ۲۵۰.

[۲]. البقرة: ۲۵۱.