عقل گرایى

امام رضا(ع):

صَدیقُ کلِّ امرِءٍ عَقلُه، و عَدُوُّه جَهلُه.

اصول کافى ۱/۱۱.

دوست هر کس عقل و دانایى اوست، و دشمن هر کس جهل و نادانى او.

عقل واقعى، نورى است در کانون وجود انسان، که حقیقت عالى هستى، یعنى آفریدگار را به انسان مى‌شناساند، و توجه انسان را به سوى او معطوف مى‌دارد، و غیر او را از نظر انسان مى‌اندازد. در پاره‏اى از تعالیم اسلامى عقل، پیامبر درونى به شمار آمده است.

امام صادق(ع): حجت خدا بر بندگان، پیامبر است، و حجت درونى میان بندگان و خدا عقل است. همان ۱/۲۵.

در پرتو این حکمت رضوى(ع) عزیزترین بخش و گرامى‌ترین گوهر در وجود آدمى عقل و خرد است. با همه عظمت و شگفتى ذرّه ذرّه وجود آدمى، خداوند بر عقلى که به انسانها داده است مى ‏نازد، و او را برترین گوهرى مى‌ داند که به انسان‏ها داده است. بهره بردارى از این گوهر بى مانند به این است که در هر اقدام و عمل، و براى هر حرکت فردى و اجتماعى، و در هر زمینه و کارى، نخست باید عقل را به کار برد، و به شناخت و ارزیابى پرداخت، و گونه‏ هاى موضوع را بررسى کرد، و زمینه‏ ها و عوامل و پیامدهاى آن را با دقت و به ژرفى نگریست؛ تا کارها حساب شده و سنجیده انجام گیرد، و کارى نابخردانه و بدون ارزیابى انجام نیابد.

غرائز در زندگى انسان به زندگى حیوانى بر مى‌ انگیزد، و عقل به مدیریت غرائز و گرایش‏هاى انسانى مى‌ پردازد، و غرائز و امیال را از لجام گسیختگى، و ویرانگرى باز مى ‏دارد. عقل انسانى است که مى ‏گوید

از هر غریزه و میلى، درست و به اندازه بهره بردارى شود. بدین جهت روشن است که در وجود آدمى دوست کیست و دشمن کیست.

هواهاى نفسانى و غرائز حیوانى بى حساب و کتاب، مایه سقوط مادى و معنوى است، و عقل و داده‏هاى عقلى، هر چیز را در وجود آدمى در راه سالم و درست به کار وا مى‌دارد و این دوست حقیقى است.

«مایه امتیاز اصلى انسان، عقل و دریافت انسان است و کارهایى که از آن‏ها صادر مى‌شود. و با این کارهاست که مى ‏تواند تاریخ را دگرگون سازد، و اجتماع را بنا کند، زندگى را از آرمانهاى والا بیاکند، و بر غریزه‏ هاى فردى و اجتماعى چیره شود، و اوضاع و احوال را در جهت بهتر و شایسته‏ تر شدن و مطابق حکمت بودن تغییر دهد». الحیاة ۱/۳۴۶.

در سخنى از امام على(ع) از دست دادن عقل، از دست دادن اصل زندگى به حساب آمده است. اصول کافى ج ۱ ص ۲۷ .