نگاهی به کارنامه مسلم در کوفه

نگاهی به کارنامه مسلم در کوفه

با نگاهی سطحی به کارنامه مسلم(ع) ممکن است چنین تصوّر شود که وی، از سیاست و تدبیر لازم برخوردار نبود امّا با در نظر گرفتن دقیق واقعیت های موجود در حوزه مأموریت وی ، باید گفت : مسلم ، مسئولیت خود را در حدّ توان ، به خوبی انجام داده است.

كارنامه مسلم عليه السلام در كوفه را با دو نوع نگاه ، مى توان مورد نقد و ارزيابى قرار داد : در نگاهى سطحى ، ممكن است چنين تصوّر شود كه وى، از سياست و تدبير لازم در به انجام رساندن مأموريتى كه بر عهده داشت و زمينه سازى براى آمدن امام حسين عليه السلام به كوفه ، برخوردار نبوده است ؛ زيرا نتوانست از فضاى سياسى ـ اجتماعى كوفه ـ كه كاملاً در جهت نهضت حسينى بود ـ ، به طور شايسته استفاده كند . او پيش از آن كه ابن زياد وارد كوفه شود ، دستِ كم دوازده هزار نيرو در اختيار داشتر . ك : ص ۷۳ (فصل چهارم / وارد شدن مسلم به كوفه و بيعت كوفيان با او).و فضاى كوفه به گونه اى بود كه ابن زياد ، مجبور شد مخفيانه ، وارد آن شود .
اگر مسلم عليه السلام پيش از ورود ابن زياد ، نيروهاى وفادار به نهضت را خوب سازماندهى مى كرد ، ابن زياد، فرصت نمى يافت تا نيروهاى مخالف نهضت را سازماندهى كند و عليه هواداران امام حسين عليه السلام واردِ عمل نمايد ، و در اين صورت ، با رسيدن امام عليه السلام به كوفه ، چه بسا سرنوشت قيام مردم ، به گونه اى ديگر رقم مى خورد و حادثه جان گداز كربلا ، پديد نمى آمد ؛ امّا او نه تنها از فضاى موجود كوفه نتوانست بهره بردارى كند ، بلكه بدون ارزيابى درست از ميزان وفادارى مردم ، به امام حسين عليه السلام نوشت :
هنگامى كه نامه من به تو رسيد ، با شتاب، حركت كن كه همه مردم ، با تو هستند ونظر و تمايلى به خاندان معاويه ندارند .ر . ك : ص ۱۴۹ ح ۱۱۱۵.
و بدين سان ، امام حسين عليه السلام به سوى كوفه حركت كرد و حادثه خونين و جانسوز كربلا ، پديد آمد .
همان طور كه اشاره شد ، چنين ارزيابى اى از كارنامه مسلم ، داورى اى سطحى ، بدبينانه و بدون در نظر گرفتن مأموريت اوست؛ امّا با در نظر گرفتن دقيق واقعيت هاى موجود در حوزه مأموريت وى ، بايد گفت : مسلم ، مسئوليت خود را در حدّ توان ، به خوبى انجام داده است و آنچه پيش آمد ، دلايل خاصّ خود را داشت .
براى ارزيابى واقع بينانه از كارنامه مسلم در كوفه ، چند مسئله بايد مورد توجّه و بررسى قرار گيرد :


۱ . قلمرو مأموريت مسلم

براى ارزيابى كارنامه مسلم ، نخستين چيزى كه بايد مورد توجّه باشد ، موضوع و محدوده مأموريت اوست . اين مطلب ، به صورت روشن در نامه امام حسين عليه السلام به مردم كوفه ، آمده است. بر پايه گزارش منابع تاريخى ، در نامه امام عليه السلام آمده است :
وَ قَد بَعَثتُ إلَيكُم أخى وَ ابنَ عَمّى وَ ثِقَتى مِن أهلِ بَيتى مُسلِمَ بنَ عَقيلِ بنِ أبى طالِبٍ ، وَ قَد أمَرتُهُ أن يَكُتبَ إلَىَّ بِحالِكُم وَ رَأيِكُم وَ رَأىِ ذَوِى الحِجا وَ الفَضلِ مِنكُم ، وَ هُوَ مُتَوَجَّهٌ إلى ما قِبَلَكُم ، إن شاءَ اللّهُ تَعالى وَ السَّلامُ ، وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، فَإِن كُنتُم عَلى ما قَدِمَت بِهِ رُسُلُكُم وَ قَرَأتُ فى كُتُبِكُم فَقوموا مَعَ ابنِ عَمّى وَ بايِعوهُ وَ انصُروهُ وَ لا تَخذُلوهُ .ر . ك : ص ۳۴ ح ۱۰۱۷.
برادرم ، پسرعمويم و فرد مورد اعتماد از خاندانم ، مسلم بن عقيل بن ابى طالب را به سوى شما فرستاده ام و به او دستور داده ام كه وضع شما و نظرتان و ديدگاه عقلا و بزرگان را برايم گزارش كند ، و او در حال حركت به سوى شماست ـ إن شاء اللّهتعالى ـ . والسلام! و هيچ توانى ، جز به [يارى ]خداوند نيست . اگر شما بر همان نظرى هستيد كه فرستادگان شما آورده اند و در نامه هايتان خوانده ام ، پس با پسرعمويم همراهى كنيد و با او بيعت نماييد و يارى اش كنيد و تنهايش مگذاريد .
اين متن ، نشان مى دهد كه مأموريت اصلى مسلم ، ارزيابى فضاى سياسى ـ اجتماعى كوفه از نزديك است و براى اين منظور ، امام عليه السلام از هواداران خود خواسته است كه با او بيعت كنند و در امور مربوط به ساماندهى قيام بر ضدّ حكومت يزيد ، او را يارى دهند .
افزون بر اين ، تعبير «أخى (برادرم)» و «ثِقَتى (مورد اعتمادم)» ، حاكى از جايگاه والاى مسلم در كمالات نفسانى از يك سو ، و اعتماد و اطمينان امام عليه السلام به درايت و تدبير سياسى وى ، از سوى ديگر است . اكنون بايد ديد كه مسلم ، در به انجام رساندن اين مأموريت ، تا چه اندازه موفّق بوده است؟


۲ . فضاى سياسى ـ اجتماعى كوفه

در تحليلى ديگر ، توضيح خواهيم دادر . ك : ج ۵ ص ۲۹۷ (فصل هفتم / تحليلى در باره ارزيابى سفر امام حسين عليه السلام به عراق و نهضت كوفه).كه انتخاب كوفه به عنوان مركز نهضت حسينى بر ضدّ حكومت يزيد ، به اين معنا نيست كه امام حسين عليه السلام باور داشت كه مردم كوفه ، با آن سوابقى كه در برخورد با پدرش امام على عليه السلام و برادرش امام حسن عليه السلام داشتند ، واقعا همگى به يكباره تغييرِ ماهيت داده اند و صد در صد ، آماده همكارى و همراهى با ايشان هستند ؛ بلكه امام عليه السلام ، در جمع بندى نقاط مثبت و منفى كوفه ، به اين نتيجه رسيده بود كه اين شهر ، مناسبت ترين جا براى آغاز نهضت است .
فضاى سياسى ـ اجتماعى متأثّر از ناخشنودى مردم از حكومت يزيد ، فعّاليت هاى هواداران امام حسين عليه السلام و ضعف فرماندار آن روز كوفه ، نعمان بن بشير ، به گونه اى
بود كه حتّى شمارى از اشراف فرصت طلب ، مانند شَبَث بن رِبعى ، حجّار بن اَبجَر عِجْلى و عمرو بن حَجّاج ، ترجيح داده بودند تا به جمع افرادى كه به امام عليه السلام نامه نوشته و از ايشان خواسته بودند تا به كوفه بيايد ، بپيوندند و اين چند نفر نيز با هم يك نامه نوشتند .
بى ترديد ، فضاى عمومى هوادارى از امام حسين عليه السلام ، فضايى كاذب بود ؛ امّا مسلم ، مأموريت داشت با بهره گيرى از اين فضا ، براى امام عليه السلام از مردم ، بيعت بگيرد و زمينه را براى قيام بر ضدّ حكومت يزيد ، آماده كند . او اين مأموريت را به خوبى انجام داد و در مدّتى كوتاه ، انبوهى از مردم كوفه ، رسما با او بيعت كردند .
البته مسلم مى دانست كه اين حركت ، در صورتى به موفّقيت نهايى نزديك خواهد شد كه رهبر نهضت ، يعنى امام حسين عليه السلام ، هر چه زودتر ، خود را به كوفه برساند و در صورت تأخير ، چه بسا اقدامات متقابل اُمَويان ، فضاى موجود را دگرگون كند . لذا كتبا از امام عليه السلام درخواست كرد كه در آمدن به كوفه ، تعجيل كند و بر عكس ، يزيد و عوامل او ، تلاش مى كردند تا امام عليه السلام به كوفه نزديك نشود .نيز ، ر . ك : ص ۱۰۳ (فصل چهارم / انتصاب عبيد اللّه بن زياد به حكومت كوفه) و ص ۳۶۳ (فصل چهارم / نامه سپاس گزارى يزيد از ابن زياد و تحريك وى بر ضدّ امام حسين عليه السلام ).
با عنايت به آنچه گذشت ، نه تنها مسلم در انجام دادن مأموريت خود ، كوتاهى نداشت ؛ بلكه وظيفه خود را به خوبى انجام داد ، امّا به عللى تلاش هاى او با شكستْ مواجه شد .
علل و عوامل به شكست انجاميدن تلاش هاى مسلم را در بحث ارزيابى سفر امام حسين عليه السلام به كوفه ، توضيح خواهيم داد.ر . ك : ج ۵ ص ۲۹۷ (فصل هفتم / تحليلى در باره ارزيابى سفر امام حسين عليه السلام به عراق و نهضت كوفه) .