ويژگى‌‏هاى عمومى «سيره نبوى»

ويژگى‌‏هاى عمومى «سيره نبوى»

1 سازگارى با علم و خِرد و فطرت، 2 سازگارى با حقيقت، 3 سازگارى با عدالت، 4 نيكوكارى، 5 ميانه‏‌روى، 6 آسانى، 7 نظم، 8 محكم‏كارى، 9 مداومت، 10 بى‌‏تكلّفى

۲ / ۱
سازگارى با علم و خِرد و فطرت
قرآن
«كسانى كه به ايشان علم داده شده، آنچه را از سوى پروردگارت بر تو نازل شده، حق مى‌دانند كه به راه خداوند عزيز و حميد، هدايت مى‌كند».. سبأ : آيه ۶ : « وَ يَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِى أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَ يَهْدِى إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ» .
حديث
پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله:هر حديثى كه از قول خاندان محمّد ـ كه درودهاى خداوند بر ايشان باد ـ، به شما رسيد و دل‌هايتان در برابرش نرم شد و با آن احساس آشنايى كرديد، آن را بپذيريد و اگر دل‌هايتان از آن رميد و آن را بيگانه حس كرديد، آن را به خدا و پيامبر و عالمِ از خاندان محمّد صلى‌الله‌عليه‌و‌آله باز گردانيد.. ما وَرَدَ عَلَيكُم مِن حَديثِ آلِ مُحَمَّدٍ فَلانَت لَهُ قُلوبُكُم وعَرَفتُموهُ فَاقبَلوهُ ، ومَا اشمَأَزَّت مِنهُ قُلوبُكُم وأَنكَرتُموهُفَرُدّوهُ إلَى اللّه‌ِ وإلَى الرَّسولِ وإلَى العالِمِ مِن آلِ مُحَمَّدٍ الكافي : ج ۱ ص ۴۰۱ ح ۱ ، بصائر الدرجات : ص ۲۱ ح ۱ .

۲ / ۲
سازگارى با حقيقت
قرآن
«بگو: اى مردم ! حق از طرف پروردگارتان به سراغ شما آمده است. هر كس [در پرتو آن]هدايت يابد، براى خود هدايت شده و هر كس گم‌راه گردد، به زيان خود، گم‌راه مى‌گردد و من متصدّى كار شما نيستم !».. يونس : آيه ۱۰۸ : « قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِى لِنَفْسِهِ وَ مَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّعَلَيْهَا وَ مَا أَنَا عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ» .
حديث
پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله:هر حديثى كه از قول من به شما مى‌رسد، اگر موافق حق بود، من آن را گفته‌ام و اگر با حق سازگار نبود، من نگفته‌ام ؛ زيرا من هرگز جز حق نمى‌گويم.. ما جاءَكُم عَنّي مِن حَديثٍ مُوافِقٍ لِلحَقِّ فَأَنَا قُلتُهُ ، وما أتاكُم عَنّي مِن حَديثٍ لا يُوافِقُ الحَقَّ فَلَم أقُلهُ ، ولَن أقولَإلاَّ الحَقَّ (معاني الأخبار : ص ۳۹۰ ح ۳۰ ، بحار الأنوار : ج ۲ ص ۱۸۸ ح ۱۹) .
۲ / ۳
سازگارى با عدالت
قرآن
«و فرمان دارم كه ميان شما عدالت بورزم».. شورا : آيه ۱۵ : « وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ » .
حديث
تهذيب الأحكامـ به نقل از محمّد بن مسلم ـ:از امام باقر عليه‌السلام در باره قائم ـ كه خداوند در فَرَجش تعجيل كند ـ پرسيدم كه: چون قيام كند، به چه روشى ميان مردم رفتار مى‌كند ؟
فرمود: «همان روشى كه پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله رفتار كرد تا اسلام غلبه يافت».
گفتم: روش پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله چه بود ؟
فرمود: «آنچه را در جاهليت بود، باطل كرد و با مردم با عدل رو به رو شد».. سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ عليه‌السلام عَنِ القائِمِ ـ عَجَّلَ اللّه‌ُ فَرَجَهُ ـ إذا قامَ بِأَيِّ سيرَةٍ يَسيرُ فِي النّاسِ ؟ فَقالَ عليه‌السلام : بِسيرَةِ ما سارَ بِهِرَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهحَتّى يَظهَرَ الإِسلامُ .
قُلتُ : وما كانَت سيرَةُ رَسولِ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ؟ قالَ : أبطَلَ ما كانَ فِي الجاهِلِيَّةِ ، وَاستَقبَلَ النّاسَ بِالعَدلِ تهذيب الأحكام : ج ۶ ص ۱۵۴ ح ۲۷۰ ، بحار الأنوار : ج ۵۲ ص ۳۸۱ ح ۱۹۲ .

پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله:به خدا سوگند، پس از من، كسى را نمى‌يابيد كه از من عادل‌تر باشد.. وَاللّه‌ِ ! لا تَجِدونَ بَعدي رَجُلاً هُوَ أعدَلُ مِنّي سنن النسائي : ج ۷ ص ۱۲۰ .
۲ / ۴
نيكوكارى
قرآن
«خداوند به عدل و نيكوكارى، فرمان مى‌دهد».. نحل : آيه ۹۰ : « إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الاْءِحْسَانِ» .
«خداوند، نيكوكاران را دوست مى‌دارد».. مائده : آيه ۱۳ : « إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» .
حديث
پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله:خداوند، نيكوكار است و نيكوكارى را دوست دارد. پس هر گاه [حيوانى را براى خوردن]مى‌كُشيد، خوب بكشيد و هر گاه ذبح مى‌كنيد، خوب ذبح كنيد.. إنَّ اللّه‌َ عز و جل مُحسِنٌ يُحِبُّ الإِحسانَ ، فَإِذا قَتَلتُم فَأَحسِنُوا القِتلَةَ ، وإذا ذَبَحتُم فَأَحسِنُوا الذَّبحَ المعجم الكبير : ج ۷ص ۲۷۵ ح ۷۱۲۱ ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج ۴ ص ۴۹۲ ح ۸۶۰۳ .
المعجم الأوسط ـ به نقل از ابن عبّاس ـ:پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله مردى را ديد كه پايش را روى سينه گوسفندى گذاشته و مشغول تيز كردن كارد خود است و گوسفند به او خيره شده است. فرمود: «نمى‌توانستى كاردت را پيش‌تر تيز كنى ؟ نكند مى‌خواهى جان اين حيوان را دو بار بستانى ؟!».. مَرَّ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله عَلى رَجُلٍ واضِعٍ رِجلَهُ عَلى صَفحَةِ شاةٍ وهُوَ يُحِدُّ شَفرَتَهُ ، وهِيَ تَلحَظُ إلَيهِ بِبَصَرِها ، فَقالَ : أفَلا قَبلَ هذا ؟ أتُريدُ أن تُميتَها مَوتَتَينِ ؟! (المعجم الأوسط : ج ۴ ص ۵۳ ح ۳۵۹۰ ، السنن الكبرى : ج ۹ ص ۴۷۱ ح ۱۹۱۴۱) .

امام صادق عليه‌السلامـ در تفسير «احسان» ـ: هر گاه نماز خواندى، ركوع و سجودت را خوب انجام بده، و هر گاه روزه گرفتى، از هر چه روزه‌ات را تباه مى‌كند، بپرهيز.... هر كارى را كه براى خدا مى‌كنى، بكوش كه از آلودگى، پاك باشد.. إذا صَلَّيتَ فَأَحسِن رُكوعَكَ وسُجودَكَ ، وإذا صُمتَ فَتَوَقَّ كُلَّ ما فيهِ فَسادُ صَومِكَ . . . وكُلُّ عَمَلٍ تَعمَلُهُ للّه‌ِِ فَليَكُننَقِيّا مِنَ الدَّنَسِ المحاسن : ج ۱ ص ۳۹۶ ح ۸۸۷ ، تفسير العيّاشي : ج ۱ ص ۲۷۰ ح ۴۸۱ .
۲ / ۵
ميانه‌روى
قرآن
«و اين گونه، شما را امّتى ميانه قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر هم بر شما گواه است».. بقره : آيه ۱۴۳ : « وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا ؛» .
حديث
پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله:هان ! هر عبادتى جوش و خروشى دارد كه سرانجام فروكش مى‌كند. پس هر كس جوش و خروش عبادتش به سنّت من آرام گيرد، هدايت شده است و هر كه با سنّت من مخالفت ورزد، گم‌راه شده و عملش بر باد رفته است. بدانيد كه من نماز مى‌خوانم، مى‌خوابم، روزه مى‌گيرم، افطار مى‌كنم، مى‌خندم و مى‌گريم. پس هر كه از روش و سنّت من روى گرداند، از من نيست.. ألا إنَّ لِكُلِّ عِبادَةٍ شِرَّةً ثُمّ تَصيرُ إلى فَترَةٍ ، فَمَن صارَت شِرَّةُ عِبادَتِهِ إلى سُنَّتي فَقَدِ اهتَدى ، ومَن خالَفَ سُنَّتي فَقَدضَلَّ وكانَ عَمَلُهُ في تَبابٍ ، أما إنّي اُصَلّي وأَنامُ ، وأَصومُ واُفطِرُ ، وأَضحَكُ وأَبكي ، فَمَن رَغِبَ عن مِنهاجي وسُنَّتي فَلَيسَ مِنّي الكافي : ج ۲ ص ۸۵ ح ۱ ، مشكاة الأنوار : ص ۲۶۶ ح ۷۸۹ .
امام على عليه‌السلام ـ در توصيف پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ـ:روشش ميانه‌روى و شيوه‌اش راه‌نمايى بود.. سيرَتُهُ القَصدُ ، وسُنَّتُهُ الرُّشدُ (نهج البلاغة : الخطبة ۹۴ ، غرر الحكم : ج ۱ ص ۳۸۸ ح ۱۵۰۱) .

امام على عليه‌السلام:راست و چپ، گم‌راهى اند و راه ميانه، راه اصلى است. كتاب جاويد خدا و سنّت بر جاى مانده پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به آن راه‌نماست و رسيدن به سنّت، از اين راه ميسّر است.. اليَمينُ وَالشِّمالُ مَضَلَّةٌ ، وَالطَّريقُ الوُسطى هِيَ الجادَّةُ ، عَلَيها باقِي الكِتابِ وآثارُ النُّبُوَّةِ ، ومِنها مَنفَذُ السُّنَّةِ نهجالبلاغة : الخطبة ۱۶ ، الكافي : ج ۸ ص ۶۸ ح ۲۳ .
۲ / ۶
آسانى
قرآن
«خداوند، راحتى شما را مى‌خواهد، نه سختى شما را».. بقره : آيه ۱۸۵ : « يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» .
«خداوند نمى‌خواهد رنجى بر دوش شما بنهد».. مائده : آيه ۶ : « مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ» .
حديث
امام على عليه‌السلام:خداوند ـ تبارك و تعالى ـ شريعت اسلام را مقرّر داشت و آبشخورهايش را براى كسى كه بخواهد بِدانها وارد شود، آسان و هموار ساخت.. إنَّ اللّه‌َ تَبارَكَ وتَعالى شَرَعَ الإِسلامَ وسَهَّلَ شَرائِعَهُ لِمَن وَرَدَهُ الكافي : ج ۲ ص ۴۹ ح ۱ ، الأمالي للمفيد : ص ۲۷۵ح ۳ .
پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله:از سختگيرى در دين بپرهيزيد ؛ چرا كه خداوند، دين را آسان قرار داده است. آنچه توانش را داريد، از دين برگيريد ؛ زيرا خداوند، كار شايسته‌اى را دوست مى‌دارد كه دوام يابد، گرچه اندك باشد.. إيّاكُم وَالتَّعَمُّقَ فِي الدّينِ ، فَإِنَّ اللّه‌َ قَد جَعَلَهُ سَهلاً ، فَخُذوا مِنهُ ما تُطيقونَ ، فَإِنَّ اللّه‌َ يُحِبُّ ما دامَ مِن عَمَلٍ صالِحٍ وإنكانَ يَسيرا كنز العمّال : ج ۳ ص ۳۵ ح ۵۳۴۸ .
امام صادق عليه‌السلام:همسر عثمان بن مظعون، نزد پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله آمد و گفت: اى پيامبر خدا ! عثمان، كارش اين شده كه روزها را روزه بگيرد و شب‌ها را به عبادت بگذراند.
پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله كفش‌هايش را به دست گرفت و خشمناك، بيرون رفت تا نزد عثمان آمد.او را مشغول نماز خواندن يافت. عثمان با ديدن پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله نمازش را [به پايان رساند و] سلام داد. پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به او فرمود: «اى عثمان ! خداوند متعال، مرا با رهبانيت نفرستاده ؛ بلكه با آيين حق‌گرا و ساده و آسان، فرستاده است. من، هم نماز مى‌خوانم، هم روزه مى‌گيرم و هم با همسرم مى‌آميزم. پس هر كه آيين مرا دوست دارد، بايد از سنّت من پيروى كند، و آميختن با همسر، از سنّت من است».. جاءَتِ امرَأَةُ عُثمانَ بنِ مَظعونٍ إلَى النَّبِيِّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فَقالَت : يا رَسولَ اللّه‌ِ ، إنَّ عُثمانَ يَصومُ النَّهارَ ويَقومُ اللَّيلَ !
فَخَرَجَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله مُغضَبا يَحمِلُ نَعلَيهِ ، حَتّى جاءَ إلى عُثمانَ فَوَجَدَهُ يُصَلّي ، فَانصَرَفَ عُثمانُ حينَ رَأى رَسولَاللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ، فَقالَ لَهُ : يا عُثمانُ ، لَم يُرسِلنِي اللّه‌ُ تَعالى بِالرَّهبانِيَّةِ ، ولكِن بَعَثَني بِالحَنيفِيَّةِ السَّهلَةِ السَّمحَةِ ، أصومُ واُصَلّي وأَلمِسُ أهلي ، فَمَن أحَبَّ فِطرَتي فَليَستَنَّ بِسُنَّتي ، ومِن سُنَّتِيَ النِّكاحُ الكافي : ج ۵ ص ۴۹۴ ح ۱ ، بحار الأنوار : ج ۲۲ ص ۲۶۴ ح ۳ .

۲ / ۷
نظم
امام على عليه‌السلامـ در باره زندگى درونى پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ـ:هر گاه به خانه مى‌رفت، وقت خود را سه قسمت مى‌كرد: يك قسمت براى خداوند متعال، يك قسمت براى خانواده، و يك قسمت براى خود. سپس قسمت خود را بين خود و مردم، تقسيم مى‌كرد و خواص را مى‌پذيرفت و به وسيله آنان، علوم و آداب و مسائل را به عموم مردم انتقال مى‌داد. يا پس از فراغت از جلسه با خواص، به كارهاى عموم مردم رسيدگى مى‌نمود . اين دو معنا را شيخ صدوق در معانى الأخبار ص ۸۸ ـ ۸۹ آورده است . احتمال هم دارد حديث بدين معنا باشد : در اين وقت ، به صدور دستور به خواص براى رسيدگى به امور مردم مى‌پرداخت .و چيزى از وقت خود را از مردم، دريغ نمى‌نمود و در مورد قسمت امّت، روش او اين گونه بود كه اهل فضل را با اجازه دادن به آنها به اندازه فضلشان در دين، بر ديگران ترجيح مى‌داد. بعضى از آنان (مردم)، يك حاجت داشتند، بعضى دو حاجت، و بعضى بيشتر.. فَإِذا أوى إلى مَنزِلِهِ جَزَّأَ دُخولَهُ ثَلاثَةَ أجزاءٍ : جُزءا للّه‌ِِ ، وجُزءا لِأَهلِهِ ، وجُزءا لِنَفسِهِ . ثُمَّ جَزَّأَ جُزأَهُ بَينَهُ وبَينَالنّاسِ ، فَيَرُدُّ ذلِكَ بِالخاصَّةِ عَلَى العامَّةِ ، ولا يَدَّخِرُ عَنهُم مِنهُ شَيئا ، وكانَ مِن سيرَتِهِ في جُزءِ الاُمَّةِ إيثارُ أهلِ الفَضلِ بِإِذنِهِ ، وقَسَمَهُ عَلى قَدرِ فَضلِهِم فِي الدّينِ ، فَمِنهُم ذُو الحاجَةِ ، ومِنهُم ذُو الحاجَتَينِ ، ومِنهُم ذُو الحَوائِجِ معاني الأخبار : ص ۸۱ ح ۱ ، عيون أخبار الرضا عليه‌السلام : ج ۱ ص ۳۱۷ ح ۱ .

۲ / ۸
محكم‌كارى
پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله:به راستى كه خداوند متعال، دوست مى‌دارد كه هر يك از شما وقتى كارى انجام مى‌دهد، آن را استوار [و محكم] گردانَد.. إنَّ اللّه‌َ عز و جل يُحِبُّ إذا عَمِلَ أحَدُكُم عَمَلاً أن يُتقِنَهُ (المعجم الأوسط : ج ۱ ص ۲۷۵ ح ۸۹۷ ، مسند أبي يعلى : ج ۴ص ۲۵۳ ح ۴۳۶۹) .
امام صادق عليه‌السلام:هنگامى كه ابراهيم فرزند پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله در گذشت...، پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله در قبر او شكافى ديد. آن را با دست، پُر و هموار كرد و سپس فرمود: «هر گاه كسى از شما كارى كرد، محكم‌كارى كند».. لَمّا ماتَ إبراهيمُ بنُ رَسولِ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ، . . . رَأَى النَّبِيُّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله في قَبرِهِ خَلَلاً فَسَوّاهُ بِيَدِهِ ، ثُمَّ قالَ : إذا عَمِلَ أحَدُكُم عَمَلاًفَليُتقِن الكافي : ج ۳ ص ۲۶۲ ح ۴۵ ، بحار الأنوار : ج ۲۲ ص ۱۵۷ ح ۱۶ .
۲ / ۹
مداومت
پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله:مداومت بر عمل، همراه با پيروى از شيوه‌ها و سنّت‌ها[ى دينى] اگر چه اندك باشد، نزد خداوند، پسنديده‌تر و فرجامش سودمندتر از سختكوشى [در عمل و عبادت] است كه توأم با بدعت‌ها و پيروى از گرايش‌ها باشد.. المُداوَمَةُ عَلَى العَمَلِ فِي اتِّباعِ الآثارِ وَالسُّنَنِ وإن قَلَّ ، أرضى للّه‌ِِ وأَنفَعُ عِندَهُ فِي العاقِبَةِ مِنَ الاِجتِهادِ فِي البِدَعِوَاتِّباعِ الأَهواءِ الكافي : ج ۸ ص ۸ ح ۱ ، بحار الأنوار : ج ۷۸ ص ۲۱۶ ح ۹۳ .
پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله:محبوب‌ترينِ كارها نزد خداوند، آن است كه بر آن مداومت شود، هرچند اندك باشد.. إنَّ أحَبَّ الأَعمالِ إلَى اللّه‌ِ ما دووِمَ عَلَيهِ وإن قَلَّ صحيح مسلم : ج ۱ ص ۵۴۰ ح ۷۸۲ ، سنن أبي داود : ج ۲ ص ۴۸ح ۱۳۶۸ .

صحيح البخارىـ به نقل از علقمه ـ: به عايشه گفتم: آيا پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله در برخى روزها عمل اختصاصى [و بيشترى] داشت ؟ گفت: نه. عملش [يكسان و] مداوم بود، و كدام يك از شما، طاقت آنچه را پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله مى‌كرد، دارد ؟. قُلتُ لِعائِشَةَ : هَل كانَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله يَختَصُّ مِنَ الأَيّامِ شَيئا ؟ قالَت : لا ، كانَ عَمَلُهُ ديمَةً ، وأَيُّكُم يُطيقُ ما كانَرَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهيُطيقُ ؟! صحيح البخاري : ج ۲ ص ۷۰۱ ح ۱۸۸۶ ، صحيح مسلم : ج ۱ ص ۵۴۱ ح ۲۱۷ .
۲ / ۱۰
بى‌تكلّفى
قرآن
«[اى پيامبر !] بگو: «من براى دعوت نبوّت، هيچ پاداشى از شما نمى‌طلبم و من از متكلّفان نيستم».. ص : آيه ۸۶ : « قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ » .
حديث
پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله:بار خدايا !... به من لطف فرما كه كارهاى بيهوده بر خود تحميل نكنم.. وَارحَمني مِن تَكَلُّفِ ما لا يَعنيني (الكافي : ج ۲ ص ۵۷۷ ح ۲ ، الأمالي للمفيد : ص ۲۴۲ ح ۳) .
امام على عليه‌السلام:مسلمانان به پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله گفتند: اى پيامبر خدا ! اگر كسانى را كه بر آنان چيره گشتى، به پذيرش اسلام مجبور مى‌ساختى، شمارِ ما افزون مى‌گشت و در برابر دشمنان، نيرومند مى‌شديم.
پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «من حاضر نيستم خداوند عز و جل را با بدعتى كه در باره آن به من سخن و فرمانى نرسيده است، ديدار كنم«و من، از متكلّفان نيستم%«$.. إنَّ المُسلِمينَ قالوا لِرَسولِ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله : لَو أكرَهتَ ـ يا رَسولَ اللّه‌ِ ـ مَن قَدَرتَ عَلَيهِ مِن النّاسِ عَلَى الإِسلامِ لَكَثُرَعَدَدُنا وقَوينا عَلى عَدُوِّنا !
فَقالَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله : ما كُنتُ لِأَلقَى اللّه‌َ عز و جل بِبِدعَةٍ لَم يُحدِث إلَيَّ فيها شَيئا « وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ »التوحيد : ص ۳۴۲ ح ۱۱ ، عيون أخبار الرضا عليه‌السلام : ج ۱ ص ۱۳۵ ح ۳۳ .