احادیث داستانی اثبات وجود خدا

استدلال امام صادق(ع) برای ابوشاکر دیصانی در مورد اثبات وجود خداوند.

التوحید عن هِشام بن الحکم ـ فی حَدیثٍ ذَکرَ فیهِ أبا شاکرٍ الدَّیصانِی وأنَّه طَلَب مِنهُ الاِستِئذانَ لَهُ لِلِقاءِ أبی عَبدِاللّهِ(ع) ـ:

فَاستَأذَنتُ لَهُ، فَدَخَلَ فَقالَ لَهُ(ع): أتَأذَنُ لی فِی السُّؤالِ؟ فَقالَ لَهُ [أبو عبد اللّه(ع)]: سَل عَمّا بَدا لَک. فَقالَ لَهُ: مَا الدَّلیلُ عَلی أنَّ لَک صانِعا؟

فَقالَ: وَجَدتُ نَفسی لا تَخلو مِن إِحدی جِهَتَینِ: إِمّا أن أَکونَ صَنَعتُها أنَا، أو صَنَعَها غَیری؛ فَإِن کنتُ صَنَعتُها أنَا فَلا أَخلو مِن أَحَدِ مَعنَیینِ: إِمّا أن أَکونَ صَنَعتُها وکانَت مَوجودَةً، أو صَنَعتُها وکانَت مَعدومَةً؛ فَإِن کنتُ صَنَعتُها وکانَت مَوجودَةً فَقَدِ استَغنَت بِوُجودِها عَن صَنعَتِها، وإِن کانَت مَعدومَةً فَإِنَّک تَعلَمُ أنَّ المَعدومَ لا یحدِثُ شَیئا، فَقَد ثَبَتَ المَعنَی الثّالِثُ أنَّ لی صانِعا؛ وهُوَ اللّهُ رَبُّ العالَمینَ.

فَقامَ وما أَحارَ جَوابا.[۱]

التوحید ـ به نقل از هِشام بن حَکم، در داستان ابو شاکر دَیصانی که از وی خواست برایش از امام صادق(ع) اجازه ملاقات بگیرد ـ:

پس برایش اجازه گرفتم. وارد شد و گفت: اجازه می دهی که بپرسم؟ امام صادق(ع) فرمود: «در باره هر آنچه می خواهی، بپرس».

پرسید: چه دلیلی است بر این که تو را سازنده ای است؟

امام(ع) فرمود: «من خویشتن را از دو حال، خارج نیافتم: یا خودم خویشتن را ساخته ام، یا دیگری مرا ساخته است. اگر خودم سازنده خودم بوده ام، باز از دو حال خارج نیست: یا بوده ام و خودم را آفریده ام، یا نبوده ام و خود را آفریده ام. اگر بوده ام و خود را آفریده ام، با بودنم، دیگر نیازی به آفریدنم نبوده است، و اگر نبوده ام، تو خود می دانی که معدوم، چیزی را ایجاد نمی کند. پس، شقّ سومی ثابت شد و آن، این است که مرا سازنده ای است و آن، خداوند، پروردگار جهانیان است».

ابو شاکر برخاست و جوابی نداد.


[۱]. التوحید: ص ۲۹۰ ح ۱۰، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۵، ص ۲۳۸.