عبد الله بن مسعود(م 32 ق)

وی ششمین فردی است که اسلام آورد. به حبشه و مدینه هجرت کرد و «ذو الهجرتین» لقب گرفت. در همه غزوه های پیامبر(ص) حاضر بود.[۱] شیخ صدوق، او را در زمره دوازده نفری دانسته که خلافت ابوبکر را نپذیرفتند؛[۲] امّا در دوره خلفا به همکاری با آنان، روی آورد.[۳] خلیفه دوم او را متصدی بیت المال در کوفه قرار داد و خلیفه سوم به جهت منازعه ابن مسعود با والی کوفه بر او خشم گرفت و او را عزل کرد.[۴] وی به سال ۳۲ ق، در حدود شصت سالگی در مدینه وفات یافت.[۵]

مکانت حدیثی

ابن مسعود، از سعد بن معاذ، صفوان بن عسّال و عمر، حدیث شنیده و با تربیت شاگردانی چون علقمة بن قیس نخعی، اسود بن یزید نخعی، مسروق بن اَجدَع و عبیدة بن عمرو سلمانی، مکتب تفسیری کوفه را پایه گذاری کرد.[۶] بسیاری از صحابیان، همچون ابن عبّاس، ابو سعید خُدری، عبد اللّٰه بن عمر و...، از او حدیث فراگرفته اند.[۷]

اهل سنّت، بر فضل و جلالت قدر او، اتّفاق نظر دارند.[۸] در آثار امامیه، درباره مشی و اندیشه وی درباره امامت، گزارش چندانی به ثبت نرسیده است. از قدما، سید مرتضی او را ستوده[۹] و روایات دالّ بر مدح او را نقل کرده است.[۱۰] متأخّران، او را یکی از صحابیان بزرگ دانسته و با احترام از وی یاد کرده اند[۱۱] و به روایت های او، به ویژه احادیثش در تأیید فضیلت های اهل بیت(ع)، توجّه داده اند.[۱۲] برخی او را حق گو دانسته اند و البته در ولایت پذیر بودن او تشکیک کرده اند.[۱۳] ابن مسعود، آگاه به مفاهیم قرآن و اسباب نزول آیات، شناخته می شد. [۱۴] او بخشی از تفسیر قرآن را از علی(ع) فراگرفت.[۱۵]

احادیث و آثار

ابن مسعود، در زمره صحابیانی است که از نوشتن حدیث، منع شده اند.[۱۶] شمار احادیث ابن مسعود، در کتب روایی اهل سنّت به ۸۴۸ حدیث می رسد که از این میان، ۶۴ حدیث مورد اتّفاق بخاری و مسلم ، ۲۱ حدیث از منفردات بخاری و ۳۵ حدیث از منفردات مسلم است.[۱۷] در آثار شیعی نیز از ابن مسعود احادیث بسیاری گردآوری شده است.[۱۸] احادیث ابن مسعود، موضوعاتی متنّوع، چون فقه ، زهد، اخلاق، تفسیر، تاریخ و سیره و مَلاحِم و فِتَن را شامل می شوند. از مشهورترین احادیث وی ، می توان به حدیث غدیر[۱۹] و حدیث بشارت به مهدی(ع)،[۲۰] حدیث اثنا عشر و احادیثی در خلافت، ولایت و فضیلت امیر مؤمنان علی(ع) یاد کرد.[۲۱] علامه مجلسی، حدیثی را در هجده صفحه با عنوان «وصیة النبی إلی عبد اللّٰه بن مسعود»، از وی نقل کرده است.[۲۲]


[۱] . الطبقات الکبری: ج۳ ص۱۵۱ و ۱۵۲، الإصابة: ج۴ ص۱۹۹.

[۲] . الخصال: ج۲ ص۴۶۱ ح ۴.

[۳] . رجال الکشّی: ج۱ ص۱۷۸ ش۷۸.

[۴] . تاریخ الطبری: ج۳ ص۲۵۲.

[۵] . الطبقات الکبری: ج۳ ص۱۶۰، تاریخ خلیفة بن خیاط: ص۱۲۳، المعارف: ص۲۴۹.

[۶] . الإصابة: ج۱ ص۵۸، التفسیر و المفسّرون: ج۱ ص۱۱۸.

[۷] . اُسد الغابة: ج۳ ص۳۸۳ و ۳۸۴.

[۸] . الاستیعاب: ج۳ ص۱۱۱ ش۱۶۷۷، اُسد الغابة: ج۳ ص۳۸۲، معجم رجال الحدیث: ج۱۰ ص۳۲۳ ش۷۱۶۰.

[۹] . معجم رجال الحدیث: ج۱۰ ص۳۲۴ ش۷۱۶۰.

[۱۰] . الشافی: ج۴ ص۲۸۴.

[۱۱] . الغدیر: ج۱ ص۵۳ ش۲۹۹، تنقیح المقال: ج۲ ص۲۱۵.

[۱۲] . الغدیر: ج۲ ص۴۵ و ۳۱۵ ج۳ ص۳۱۵.

[۱۳] . قاموس الرجال: ج۶ ص۶۰۱ ش۴۵۲۷، معجم رجال الحدیث: ج۱۰ ص۳۲۲ ش۷۱۶۰.

[۱۴] . صحیح مسلم: ج۴ ص۱۹۱۰-۱۹۱۵.

[۱۵] . سعد السعود: ص۲۸۵، بحار الأنوار: ج۹۲ ص۱۰۵.

[۱۶] الکامل فی ضعفاء الرجال: ج۱ ص۱۸.

[۱۷] . تهذیب الاسماء و اللغات،: ج۱ ص۲۸۸.

[۱۸] . دائرة المعارف بزرگ اسلامی: ج۴ ص۶۱۷ مدخل ابن مسعود.

[۱۹] . الغدیر: ج۱ ص۵۳.

[۲۰] . مسند ابن حنبل: ج۲ ص۱۰، سنن الترمذی: ج۴ ص۵۰۵، الغیبة، طوسی: ص۱۳۳-۱۳۴، ۱۸۱ ـ ۱۸۲.

[۲۱] . الغدیر: ج۱ ص۳۸۸.

[۲۲] . بحار الأنوار: ج۷۷ ص۹۲-۱۱۰.