تبیین نگاه قرآن به عيسى مسيح علیه السلام

تبیین نگاه قرآن به عيسى مسيح علیه السلام

تبيين نگاه قرآن، پيامبر اسلام و امامان اهل بيت عليهم السلام به عيسى مسيح ، مى‌تواند به تعامل مسيحيان و مسلمانان كمك كند

يكى از انبياى برجسته الهى كه خداوند در قرآن كريم، بارها و بارها به زندگى و رفتارش اشاره مى‌كند و در دنياى كنونى نيز از انبيايى است كه بيشترين پيرو را دارند ، عيسى عليه السلام است . تبيين نگاه قرآن ، پيامبر اسلام و امامان اهل بيت عليهم السلام به عيسى مسيح ، مى‌تواند به تعامل مسيحيان و مسلمانان كمك كند . از اين رو در اين جا، اشاره‌‏وار ، نگاه قرآن كريم به عيسى عليه السلام را گزارش مى‌كنيم : عيسى عليه السلام بنده خدا و پيامبر او بود،[۱]كه به سوى بنى اسرائيل فرستاده شد[۲]و يكى از پنج پيامبر اولو العزم (صاحب شريعت و كتاب)[۳]شمرده مى‌شود و كتابش انجيل است .[۴]خداوند، عيسى عليه السلام را «مسيح» ناميد،[۵]كه «كلمه خدا» و «روحى از او» است‏[۶]و امام‏[۷]و از گواهان بر اعمال‏[۸]است؛ به آمدن محمد، رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله، بشارت داده است؛[۹]در دنيا و آخرت، آبرومند و از مقرّبان است؛[۱۰]مصطفى‌[۱۱]و برگزيده و از صالحان است؛[۱۲]هر جا بود، با بركت بود ، و پاك و پاكيزه ، و نشانه‏اى براى مردم و رحمتى از جانب خدا ، و نسبت به مادرش نيك‏رفتار ، و از هر گونه آفتى مصون و محفوظ بود[۱۳]و از كسانى بود كه خداوند به آنها كتاب و حكمت آموخت.[۱۴]اين ويژگى‌ها ، در واقع، مقامات و فضايل برجسته‏اى است كه خداوند ، عيسى عليه السلام را با آنها توصيف كرده و قدر و منزلت او را نشان داده است . اين صفات، دو دسته اند : يك دسته اكتسابى اند ، مانند عبوديّت و قُرب به حق ، و دسته ديگر، موهبتى الهى شمرده مى‌شوند . از سوى ديگر ، قرآن، عيسى عليه السلام را از زبان خودش چنين معرفى مى‌كند :

(وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَعِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ ءَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِى وَأُمِّىَ إِلَهَيْنِ مِن دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِى‌أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِى بِحَقٍ‏ّ إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِى نَفْسِى وَلَا أَعْلَمُ مَا فِى نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلَّمُ الْغُيُوبِ * مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِى بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّى وَرَبَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّادُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِى كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى‌ كُلِ‏ّ شَى‌ءٍ شَهِيدٌ * إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ . [۱۵]

و آن گاه كه خداوند به عيسى بن مريم گفت : «آيا تو به مردم گفتى كه من و مادرم را به عنوان دو خدا به جاى اللَّه به خدايى بگيريد؟» او گفت : پاك خدايا ! مرا نسزد كه آنچه سزاوار من نيست، بگويم . اگر اين را گفته بودم، تو خود، آن را مى‌دانستى . تو آنچه را در نهان من است، مى‌دانى و من آنچه را در ذات توست، نمى‌دانم و به راستى كه تويى داناى نهان‏ها . من به آنها نگفتم مگر آنچه مرا فرمان دادى ، كه خداى را - كه مالك و مدبّر من و شماست - بپرستيد ، و تا در ميان آنها به سر مى‌برم، بر آنان گواه و نگاهبان باشم و چون مرا از ميان ايشان بر گرفتى، تو خود بر آنان نگاهبان باشى و تو بر هر چيزى گواهى . اگر عذابشان كنى، بندگان تو اند و اگر آنان را ببخشايى، باز هم تويى كه تواناى بى‌همتا و داناى باحكمتى) .

همچنين قرآن در آيات متعدّدى، مريم عليها السلام مادر عيسى عليه السلام، را چنين معرّفى كرده است :

مادر عيسى ، مريم دختر عِمران بود . هنگامى كه مادر مريم به او باردار شد ، نذر كرد كه وقتى فرزندش به دنيا آمد ، او را در راه خدا آزاد كند تا در معبد، خدمت كند . او كه خيال مى‌كرد آنچه در شكم دارد پسر است ، وقتى وضع حمل كرد و معلوم شد فرزندش دختر است ، دچار اندوه و حسرت شد و با اين حال، او را «مريم» (يعنى «خادمه») ناميد . عمران ، پدر مريم ، پيش از تولّد او در گذشته بود . مادر مريم ، او را به معبد آورد تا به كاهنان - كه يكى از آنان زكريّا بود - بسپارد . ميان كاهنان بر سر عهده‏دار شدن سرپرستى مريم ، بحث و نزاع در گرفت تا سرانجام، تصميم گرفتند قرعه بزنند و قرعه به نام زكريّا در آمد و زكريّا سرپرستى مريم را به عهده گرفت . وقتى مريم به سنّ بلوغ رسيد ، زكريّا ميان او و كاهنان، پرده‏اى آويخت و مريم، پشت آن پرده، خداوند سبحان را عبادت مى‌كرد و كسى جز زكريّا نزد او رفت و آمد نمى‌كرد . هر وقتْ زكريّا وارد محراب مى‌شد ، نزد او غذايى مى‌ديد . از او پرسيد : اى مريم! اين غذا از كجاست؟ مريم گفت : از نزد خداست و خداوند، به هر كه خواهد، بى‌شمار، روزى مى‌دهد .

مريم، بانويى راستْ‏دين ، معصوم به عصمت و نگهداشت الهى ، پاك ، برگزيده ، و محدَّثه بود كه فرشتگان با او سخن گفتند و خبرش دادند كه خداوند، او را بر گزيده و پاك و پاكيزه‏اش قرار داده است . او از عبادت‏پيشگان و از نشانه‏هاى خداوند براى مردم جهان بود .[۱۶]

سپس ، خداى متعال، روح را به سوى مريم - كه در پس پرده بود - فرستاد و روح به صورت بشرى كامل در برابرش جلوه كرد و به وى گفت كه فرستاده پروردگارش است و آمده تا به اذن خداوند، بدون آن كه شوهرى داشته باشد، به او فرزندى ببخشد و به مريم، بشارت داد كه به زودى از فرزند او معجزات درخشانى سرخواهد زد ، و همچنين به وى خبر داد كه خداوند، فرزند او را با روح القُدُس، تأييد خواهد كرد و كتاب و حكمت و تورات و انجيل را به وى مى‌آموزد و با آيات و معجزاتى روشن، او را به سوى بنى اسرائيل مى‌فرستد .

روح ، قصه عيسى و شرح حال او را براى مريم گفت و آن گاه در وى دميد و مريم بر اثر آن، همچون ساير زنان، حامله شد .[۱۷]
مريم، با جنين خود به مكان دورافتاده‏اى پناه جُست تا اين كه درد زايمان، او را به سوى تنه درخت خرمايى كشانيد و با خود گفت : كاش پيش از اين، مرده و به كلّى از يادها رفته بودم ! در اين حال، از زير پاى او فرشته‏اى وى را ندا داد : غم مدار ، كه پروردگارت در زير پاى تو چشمه آبى پديد آورده است . تنه درخت خرما را به طرف خود تكان ده ، كه برايت خرماى تازه مى‌ريزد و از آن خرما تناول كن و از اين چشمه بياشام و ديده روشن دار . اگر كسى از آدميان را ديدى، بگو : من براى خداى رحمان ، روزه نذر كرده‏ام و امروز مطلقاً با هيچ انسانى سخن نخواهم گفت . مريم، فرزند خود را [بزاد و او را] در آغوش گرفته، به سوى قوم خود آورد .[۱۸]
قوم مريم، هنگامى كه او را با اين وضع مشاهده‏كردند،زبان به سرزنش او گشودند و درباره او سخنانى گفتند كه به زنى كه بدون داشتن شوهر حامله شده مى‌گويند .
آنان گفتند : اى مريم! به راستى كار بسيار ناپسندى مرتكب شده‏اى . اى خواهر هارون! پدرت مرد بدى نبود و مادرت هم بدكار نبود . مريم، به عيسى اشاره كرد . امّا آنها گفتند : چگونه با كودكى گهواره‏اى سخن بگوييم؟ كودك به سخن آمده، گفت : منم بنده خدا . به من كتاب داده و مرا پيامبر گردانيده است و هر جا كه باشم، مرا بابركت ساخته و به من سفارش كرده است كه تا زنده ام، نماز بگزارم و زكات بپردازم و به مادرم نيكى كنم . مرا زورگو و نافرمان، قرار نداده است و درود بر من، روزى كه زاده شدم و روزى كه مى‌ميرم و روزى كه زنده برانگيخته مى‌شوم .[۱۹]


[۱]ر . ك : مريم : آيه ۳۰ .

[۲]ر . ك : آل عمران : آيه ۴۹ .

[۳]ر . ك : احزاب : آيه ۷ ؛ شورا : آيه ۱۳ .

[۴]ر . ك : مائده : آيه ۴۶ .

[۵]ر . ك : آل عمران : آيه ۴۵ .

[۶]ر . ك : نساء : آيه ۱۷۱ .

[۷]ر . ك : احزاب : آيه ۷ .

[۸]ر . ك : نساء : آيه ۱۵۹ ؛ مائده : آيه ۱۱۷ .

[۹]ر . ك : صف : آيه ۶ .

[۱۰]ر . ك : آل عمران : آيه ۴۵ .

[۱۱]ر . ك : آل عمران : آيه ۳۳ .

[۱۲]ر . ك : انعام : آيه ۸۵ - ۸۷ .

[۱۳]ر . ك : مريم : آيه ۱۹ - ۳۳ .

[۱۴]ر . ك : آل عمران : آيه ۴۸ .

[۱۵]مائده : آيه ۱۱۶ - ۱۱۸ .

[۱۶]ر.ك: آل عمران : آيه ۳۵ - ۴۴ ؛ انبيا : آيه ۹۱ ؛ تحريم : آيه ۱۲ .

[۱۷]ر.ك: آل عمران : آيه ۴۵ - ۴۹ ؛ مريم : آيه ۱۶ - ۲۲ .

[۱۸]ر.ك: مريم : آيه ۲۲ - ۲۷ .

[۱۹]ر.ك: مريم : آيه ۲۷ - ۳۳ .