ابو ایوب انصاری(م حدود 50 یا 52 ق)

ابو ایوب، در سال سیزدهم بعثت، در پیمان دوم عقبه با پیامبر(ص) بیعت کرد.[۱] با هجرت پیامبر(ص) به مدینه، افتخار میزبانی ایشان را داشت[۲] و پیامبر(ص) در حقّ او دعا کرد که هیچ بدی و گزندی به او نرسد.[۳] وی در همه غزوات پیامبر(ص) شرکت داشت. همچنین در سه جنگ  امام علی(ع) همراه ایشان بود.[۴] و در جنگ نهروان فرماندهی سوارگان را بر عهده داشت.[۵] او جزء کسانی است که بعد از رحلت پیامبر(ص) دچار تغییر و انحراف نشدند و روایتی دال بر قوّت ایمان و جلالت او نقل شده است.[۶]

سال ۴۹ ق، به جنگ با رومیان همراه یزید بن معاویه رفت[۷] و در حدود سال پنجاه[۸]، یا ۵۲ ق، در حالی که قسطنطنیه به محاصره مسلمانان درآمده بود، در اثر بیماری در گذشت و به وصیت خودش در کنار دیوار قسطنطنیه، دفن شد.[۹]

مکانت حدیثی

ابو ایوب انصاری، محدّث و از صحابیان پیامبر(ص) و امام علی(ع) به شمار می آید.[۱۰] او از اُبی بن کعب، روایت کرده است و راویان از او، عبد اللّٰه بن عبّاس، عبد اللّٰه بن عمر، بَراء بن عازِب، اَنَس بن مالک، جابر بن سَمَره و...، هستند و جمعی از تابعیان، مانند سعید بن مسیب و عروة بن زبیر و عبد اللّٰه بن حنین، نیز از او حدیث شنیده اند.[۱۱]

احادیث و آثار

از ابو ایوب صدها روایت در منابع شیعه و اهل سنّت به ثبت رسیده و تنها هفت حدیث آن در صحیح البخاری و صحیح مسلم، آمده اند. احمد بن حنبل، بیش از صد روایت از او نقل کرده است.[۱۲] او راوی «حدیث غدیر»،[۱۳] «حدیث ثقلین»، روایت هایی در مناقب امیر مؤمنان(ع) و اهل بیت پیامبر(ع) است و حدیث معروف «یا عمّارُ تَقتُلُکَ الْفِئَةُ الباغِیةُ» از وی نقل شده است.[۱۴]


[۱] . السیرة النبویة، ابن هشام: ج۲ ص۱۰۰، الطبقات الکبری: ج۳ ص۴۸۴.

[۲] . الطبقات الکبری: ج۱ ص۲۳۷، السیرة النبویة، ابن هشام: ج۲ ص۱۵۲.

[۳] . الطبقات الکبری: ج۱ ص۲۳۷.

[۴] . رجال الکشّی: ج۱ ص۱۷۲ ش۷۶.

[۵] . الاخبار الطوال: ص۲۰۷ - ۲۱۰.

[۶] . معجم رجال الحدیث: ج۴ ص۱۷۰ و ج۷ ص۲۴.

[۷] . تاریخ الطبری: ج۵ ص۲۳۲.

[۸] . تاریخ خلیفة بن خیاط: ص۱۵۹، تاریخ بغداد: ج۱ ص۱۵۳.

[۹] . تاریخ خلیفة بن خیاط: ص۱۵۹، تاریخ بغداد: ج۱ ص۱۵۳.

[۱۰] . رجال الطوسی: ص۳۸ ش۲۲۳ ص۶۲ ش۵۴۷.

[۱۱] . تهذیب الکمال: ج۸ ص۶۷ ش۱۶۱۲.

[۱۲] . مسند ابن حنبل: ج۹ ص۱۴۲، تاریخ دمشق: ج۴۲ ص۲۱۴.

[۱۳] . البدایة و النهایة : ج۷ ص۳۴۹، تاریخ دمشق: ج۴۲ ص۲۱۴.

[۱۴] . تاریخ بغداد: ج۱۳ ص۱۸۶، بحار الأنوار: ج۳۸ ص۳۲.