ابو ذر غِفاری(م 32 ق)

جندب بن جُنادة؛ چهارمین[۱] یا پنجمین فردی بود که در مکّه، اسلام آورد.[۲] بر همین اساس، او را از سابقان در اسلام شمرده اند.[۳] وی از منتقدان حاکمیت عثمان بوده است. از این رو، خلیفه، او را نخست به شام و سپس به رَبَذه، تبعید کرده است.[۴] با وجود نهی عثمان، امام علی، و دو فرزندش حسن و حسین(ع) و نیز کسانی همچون عقیل و عمّار، او را همراهی کردند و او را ستودند.[۵] پیامبر(ص)، ابو ذر را از حواریان[۶] و اهل بیت خود دانست و فرمود که بهشت، در اشتیاق دیدار اوست.[۷] نیز او را یکی از چهار کسی شمرد که خداوند به او فرمان داده تا آنان را دوست بدارد.[۸] زهد و پارسایی ابو ذر، موجب شد که پیامبر(ص)، وی را به عیسی(ع) تشبیه کند.[۹] وی در زمان عثمان، در سال ۳۲ ق، در تبعیدگاه رَبَذه جان سپرد.[۱۰]

مکانت حدیثی

پیامبر(ص)، ابو ذر را راست گوترین انسان ها[۱۱] معرّفی کرده است. او از صحابیان پیامبر(ص) و علی(ع) به شمار می آید و یکی ارکان چهارگانه و از اصفیای ایشان بوده است.[۱۲] با رحلت پیامبر(ص)، وی بر امامت علی(ع) ثابت قدم ماند[۱۳] و در خطبه ای که درحضور ابو بکر، عمر، مهاجران و انصار خواند، بر حقّانیت علی(ع) تأکید کرد.[۱۴] وی جزء هفت نفری محسوب می شود که بر پیکر مطهر فاطمه زهرا(س) نماز خواند.[۱۵] برخی اصحاب چون عبد اﷲ بن عبّاس، اَنَس بن مالک و حُذَیفة بن اُسَید و بسیاری از تابعیان، همچون عبد اﷲ بن صامت، ابو الأسود دُئِلی، احنف بن قیس، سعید بن مُسَیب، معرور بن سوید و صعصعة بن معاویه، از او حدیث نقل کرده اند.[۱۶]

آثار و احادیث

او بیشتر روایاتش را از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است. از وی روایاتی در موضوعات مختلف اعتقادی و امام شناسی و فقهی و اخلاقی از پیامبر(ص) در منابع شیعه و اهل سنّت، گزارش شده است. بخاری و مسلم، در صحاح خود، بسیاری از این احادیث را نقل کرده اند. احمد بن حنبل، ۲۸۴ روایت از احادیث ابو ذر را در «مسند ابو ذر» گرد آورده است.[۱۷] وی از راویان و گزارشگران احادیث معروف «ثقلین» و «سفینه»[۱۸] و «غدیر» به شمار می آید. فهرست نگاران، کتابی با عنوان «الخطبة» به وی نسبت داده اند که حاوی شرح رخدادهای پس از پیامبر(ص) است.[۱۹]


[۱] . تاریخ الیعقوبی: ج۲ ص۲۳، الاستیعاب: ج۱ ص۲۵۲.

[۲] . الطبقات الکبری: ج۴ ص۲۲۴.

[۳] . شواهد التنزیل: ج۱ ص۳۳۵.

[۴] . تاریخ الطبری: ج۴ ص۲۸۴، مروج الذهب: ج۲ ص۳۴۹ ـ ۳۵۰.

[۵] . الکافی: ج۸ ص۲۰۶ -۲۰۷.

[۶] . الاختصاص: ص۶۱.

[۷] . الخصال: ج۱ ص۳۰۳ ح ۸۰.

[۸] . مسند ابن حنبل: ج۹ ص۲۴، الأمالی، مفید: ص۱۲۴ ح ۲.

[۹] . المعجم الکبیر: ج۲ ص۱۴۹.

[۱۰] . تاریخ خلیفة بن خیاط: ص۱۲۳، تاریخ الصحابة: ص۶۰.

[۱۱] . الطبقات الکبری: ج۴ ص۲۲۸، الأمالی، طوسی: ص۵۳.

[۱۲] . رجال الطوسی: ص۳۲ ش۱۴۳ و ص۵۹ ش۴۹۶، رجال البرقی: ص۱.

[۱۳] . الکافی: ج۸ ص۲۴۵- ۲۴۶، رجال الکشّی: ج۱ ص۲۷ ش۱۲.

[۱۴] . الخصال: ج۲ ص۴۶۱ -۴۶۳ ح ۴.

[۱۵] . رجال الکشّی: ج۱ ص۳۴ ح ۱۳.

[۱۶] . تحفة الأشراف: ج۹ ص۱۵۴ – ۱۹۸.

[۱۷] . مسند ابن حنبل: ج۸ ص۶۵-۱۳۷.

[۱۸] . المعارف: ص۲۵۲، المستدرک علی الصحیحین : ج۳ ص۱۶۳.

[۱۹] . الفهرست، طوسی: ص۹۵ ش۱۶۰.