آخرين پيامبر در يك نگاه - صفحه 2

حجر الأسود با يكديگر در كشاكش بودند، وى را براى حلّ نزاع خود برگزيدند و حضرت با دست زدن به ابتكارى بسيار جالب به‌گونه‌اى عمل كرد كه همه طرف‌هاى درگير از آن خرسند شدند.

در چهل سالگى به پيامبرى مبعوث شد و با بصيرتى كامل مردم را به سوى خدا دعوت كرد و از ميان كسانى كه قبل از ديگران ايمان آورده بودند، ياران خويش را گرد آورد و پس از سپرى شدن سه يا پنج سال از آغاز دعوت وى به سوى حق، خداوند به او فرمان داد تا بستگان خويش را- از عذاب الهى- بترساند. سپس به وى دستور داد رسالت خويش را آشكار كند و مردم را آشكارا به اسلام فراخواند تا كسانى كه به اسلام علاقه‌مندند به جمع مسلمانان و مؤمنان بپيوندند.

از همان زمان، قريش در برابر حركت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم مانع به وجود آوردند و كوشيدند مردم را از راه خدا بازدارند و از انتشار رسالت وى جلوگيرى كنند. پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم نيز ناگزير در پى گشودن روزنه جديدى براى دعوت خود در خارج از مكّه برآمد و گروهى از مسلمانان را به حبشه اعزام نمود كه با استقبال گرم «نجاشى» پادشاه آن سرزمين روبرو شدند. اين گروه به رهبرى جعفر بن ابو طالب در آن سرزمين اقامت گزيدند و جعفر، تا سال هفتم هجرى آن ديار را ترك نكرد.

قريش كه در جهت همدست كردن نجاشى با خود و بر ضد مسلمانان توفيقى نيافتند، به طرحى جديد متوسل شدند كه در تحميل محاصره اقتصادى و اجتماعى و سياسى نمودار گشت. اين محاصره سه سال به طول انجاميد و آن‌گاه كه قريش از به تسليم واداشتن پيامبر و ابو طالب و ساير بنى هاشم براى اهداف خود نوميد گشتند، حصر را شكستند؛ ولى پيامبر و نزديكانش پس از

صفحه از 10