279
در پرتوِ حديث

معناست . اين معنا «ايحاء» و الهام خداوند به زمين ۱ و شگفتى انسان از آن ۲ و اخبار زمين ۳ را نيز به روشنى قابل فهم و به راحتى قابل تصديق مى كند و آيه هاى سوره را در يك سازواره هماهنگ در جاى خود مى نهد. در ترتيب آيه ها دقت شود . مفهوم آيه دوم ، يعنى اخراج زمين موجب شگفتى انسان و سؤال او مى شود . آيا اين معنا با خروج گنجينه ها و كالاها و يا اجساد مردگان سازگارتر است يا با خبر دادن زمين نسبت به گناهان و جرم هاى انسان ، كه بر صفحه دل زمين سنگينى مى كند ؟
آشنايان با قرآن مى دانند كه روايت يافت شده ناظر به بخش پايانى آيه دوم سوره نساء در اوايل قرآن است كه خوردن مال يتيم را گناه كبيره و سنگين دانسته است. ۴ امام معصوم از رهگذر علم خاص خويش به قرآن اين آيه را به يكى از دورترين آيه ها از آن در ميان سوره هاى آخرين قرآن پيوند زده است و با آن كه ظاهر روايت ناظر به تفسير آيه سوره نساء است ، اما با تطبيق روشنگرانه و بسيار زيباى امام عليه السلام ، معناى آيه « وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا » در سوره زلزله نيز براى ما آشكار و روشن مى شود.
اشكال نشود كه اين روايت نيز از يك تفسير روايى به دست آمده است ، زيرا عياشى مفسِّر و محدِّث بزرگ ناقل اين حديث ، آن را در ذيل آيه دوم سوره نساء آورده ، و به احتمال فراوان ، به سبب ارتباط صريح و روشن روايت با اين آيه ، همچون ديگر مفسران و مؤلفان تفسير روايى آن را در جايى ديگر نياورده است . هرچند قضاوت قطعى در اين باره ، با توجه به در دسترس نبودن بقيه تفسير عياشى ، ممكن نيست ، اما نيامدن روايت در ذيل آيه سوره زلزله از سوى بقيه مفسران ضعف روش و يا كمبود فحص به سبب نبود امكانات را نشان مى دهد. ۵ پرسش ما اين است: آيا ما نيز با امكانات فحص و جستجوى

1.بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا .

2.وَ قَالَ الْاءِنسَـنُ مَا لَهَا .

3.يَوْمئذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا .

4.وَلَا تَتَبَدَّلُواْ الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَلَا تَأْكُلُواْ أَمْوَ لَهُمْ إِلَى أَمْوَ لِكُمْ إِنَّهُو كَانَ حُوبًا كَبِيرًا .

5.ر . ك : نور الثقلين ، ج ۱ ، ص ۴۳۸ ؛ البرهان ، ج ۱ ، ص ۳۳۸ ؛ كنز الدقايق ، ج ۱ ، ص ۳۵۱ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۹ ، ص ۲۷۰ ، ح ۱۲ ، همه به نقل از العياشى اين روايت را فقط در ذيل آيه دوم سوره نساء آورده و در آيه دوم سوره زلزله هيچ اشاره اى به آن نكرده اند .


در پرتوِ حديث
278

موجود ، «اثقال» را به معناى مردگان و يا جواهرات و گنج هاى زمين دانسته كه به هنگام دميدن و نفخ در «صور» و يا پيش از آن ، از زمين بيرون ريخته مى شوند ۱ . اما اشكال در اين است كه جواهراتْ جزيى از زمين هستند و معنا ندارد كه بخشى از زمين بر آن سنگينى كند ، مگر آن كه معنايى مجازى براى آن قايل شويم . مردگان نيز همان زندگان ، بر پوسته زمين هستند و اگر سنگينى به حساب آيند ، قبلاً و پيش از دفن در زمين هم بر روى آن بوده ، سنگينى خود را داشته اند .
مراجعه به كتاب هاى تفسير روايى موجود ، اين مسئله را حل ننموده و پيشنهاد شد تا به وسيله رايانه ، تركيب هاى معمولى ، اصطلاحى و مجازى «ثقل» و هيئت هاى گوناگون آن را به دست آوريم و از كاربرد آن در حوزه انديشه و كلام معصومان عليهم السلام آگاه شويم .
بر اساس اين شيوه ، روايتى يافت شد كه هم معناى آيه را توضيح مى دهد و هم پيوند آيه را با آيه هاى قبل و بعد خود مستحكم تر مى سازد . اين روايت بدين گونه به دست آمد كه مفهوم ثقل و سنگينى در روايات پيگيرى شد؛ با اين فرض كه محتمل است ائمه عليهم السلام اين لفظ و يا هيأت هايى مشابه را از آن با همان مفهوم و با نظر به آنچه از آيه فهميده اند ، در سخنان و يا ادعيه و مناجات هاى خود به كار برده اند . و بر حسب حسن اتفاق روايتى در ذيل آيه دوم سوره نساء يافت شد . اين متن چنين است :
عن أبي عبد اللّه ، أو عن أبي الحسن عليه السلام« إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا »قال: هو ممّا يخرج من الأرض من أثقالها؛۲آن گناهى بزرگ است ، يعنى از چيزهاى سنگينى است كه زمين از خود اخراج مى كند .
اين روايت به سهولت توضيح مى دهد كه يكى از افراد و مصاديق «ثقل» در فرهنگ دينى ، يعنى سنگينى گناه ـ كه تعبير ديگر آن در قرآن «وزر» است ـ كه مشابه همين

1.ر . ك : تفسير القمى ، ج ۲ ، ص ۴۳۳ ؛ البرهان ، ج ۵ ، ص ۴۹۵ ؛ نور الثقلين ، ج ۵ ، ص ۶۴۸ ؛ الصافى ، ج ۵ ، ص ۳۵۷ ، الميزان ، ج ۲۰ ، ص ۴۸۴ .

2.تفسير العياشى ، ج ۱ ، ص ۲۱۷.

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 300197
صفحه از 410
پرینت  ارسال به