گزیده سخنان امام رضا علیه السلام

گزیده سخنان امام رضا علیه السلام

برگرفته از کتاب «مروارید درخشان»

مِن كَلامِ الإِمامِ عَلِيِّ بنِ موسَى الرِّضا عليهماالسلام

از سخنان امام رضا عليه السلام ۱

۹۸.مَن شَبَّهَ اللّهَ بِخَلقِهِ فَهُوَ مُشرِكٌ، وَمَن نَسَبَ إلَيهِ ما نَهى عَنهُ فَهُوَ كافِرٌ. ۲

۹۸.هر كس خداوند را به آفريده اش تشبيه كند، مشرك و هر كس چيزى را به خداوند نسبت دهد كه از آن نهى كرده، كافر است.

۹۹.مَن طَلَبَ الأَمرَ مِن وَجهِهِ لَم يَزِلّ، فَإِن زَلَّ لَم تَخذُلهُ الحيلَةُ. ۳

۹۹.آن كه كار را از راهش بجويد نمى لغزد و اگر هم بلغزد راه چاره دارد.

۱۰۰.لا يَعدِمُ المَرءُ دائِرَةَ السَّوءِ مَعَ نَكثِ الصَّفقَةِ، وَلا يَعدِمُ تَعجيلَ العُقوبَةِ مَعَ ادِّراءِ البَغيِ. ۴

۱۰۰.آن كه پيمان بشكند، از پيشامد ناگوار ايمن نماند و آن كه سركشى پيشه كند از كيفر زودرس نرهد.

۱۰۱.الاُنسُ يُذهِبُ المَهابَةَ. ۵

۱۰۱.انس (بيش از حدّ) هيبت را مى برد.

۱۰۲.المَسأَلَةُ مِفتاحُ البُؤسِ. ۶

۱۰۲.گدايى (يا بينوايى) كليد سختى است.

۱۰۳.قالَ عَلَيهِ السَّلامُ في تَعزِيَةِ الحَسَنِ بنِ سَهلٍ: التَّهنِيَةُ بِآجِلِ الثَّوابِ أولى مِنَ التَّعزِيَةِ عَلى عاجِلِ المُصيبَةِ. ۷

۱۰۳.حضرت در تسليت به حسن بن سهل فرمود: تبريك بر پاداشى كه مى آيد، سزاوارتر از تسليت بر مصيبت آمده است.

۱۰۴.قالَ لَهُ الصّوفِيَّةُ: إنَّ المَأمونَ قَد رَدَّ هذَا الأَمرَ إلَيكَ، وَأنتَ أحَقُّ النّاسِ بِهِ، إلّا أ نَّهُ تَحتاجُ أن تَلبَسَ الصّوفَ وَما يَحسُنُ لُبسُهُ. فَقالَ عَلَيهِ السَّلامُ: وَيحَكُم إنَّما يُرادُ مِنَ الإِمامِ قِسطُهُ وَعَدلُهُ ؛ إذا قالَ صَدَقَ، وَإذا حَكَمَ عَدَلَ، وَإذا وَعَدَ أنجَزَ. ۸

۱۰۴.صوفيان به امام گفتند: مأمون ولايت را به تو بازگردانده است و تو سزاوارترين مردم به آن هستى اما نياز دارى كه جامه پشمينه و هرچه پوشيدنش خوب است بپوشى.امام فرمود: واى بر شما آن چه از پيشواى جامعه خواسته مى شود، عدل و داد اوست و اين كه هر گاه سخن بگويد، راست گويد و هر گاه داورى كند، عدالت ورزد و هر گاه وعده دهد، وفا كند.

۱۰۵.وَسُئِلَ عَن صِفَةِ الزّاهِدِ، فَقالَ عَلَيهِ السَّلامُ: مُتَبَلِّغٌ بِدونِ قوتِهِ، مُستَعِدٌّ لِيَومِ مَوتِهِ، مُستَبرِمٌ بِحَياتِهِ. ۹

۱۰۵.از امام رضا ويژگى زاهد پرسيده شد، فرمود: به كمتر از قوت خود بسازد، آماده مرگ است و از زندگى ملول.

۱۰۶.قالَ في تَفسيرِ قَولِهِ تَعالى: «فَاصفَحِ الصَّفحَ الجَميلَ»۱۰: عَفوٌ بِغَيرِ عِتابٍ. ۱۱

۱۰۶.در باره سخن خداى متعال:«پس درگذر، درگذشتنى نيكو» فرمود: يعنى درگذشتن بدون سرزنش كردن.

۱۰۷.أرادَ المَأمونُ قَتلَ رَجُلٍ، فَقالَ لَهُ: ما تَقولُ يا أبَا الحَسَنِ ؟ فَقالَ: إنَّ اللّهَ لا يَزيدُ بِحُسنِ العَفوِ إلّا عِزًّا. فَعَفا عَنهُ. ۱۲

۱۰۷.مأمون مى خواست كسى را بكشد، پس به امام رضا عليه السلام گفت: نظر شما چيست ؟امام فرمود: خداوند در برابر نيكى عفو، جز عزّت نمى افزايد. پس مامون از او درگذشت.

۱۰۸.اُتِيَ المَأمونُ بِنَصرانِيٍّ زَنى بِهاشِمِيَّةٍ، فَلَمّا رَآهُ، أسلَمَ. فَقالَ الفُقَهاءُ: أهدَرَ الإِسلامُ ما قَبلَهُ. فَسَأَلَ الرِّضا عليه السلام، فَقالَ: اقتُلهُ ؛ فَإِنَّهُ ما أسلَمَ حَتّى رَأَى البَأسَ، قالَ اللّهُ تَعالى: «فَلَمّا رَأَوا بَأسَنا قالوا آمَنّا بِاللّهِ»۱۳. ۱۴

۱۰۸.مردى مسيحى را كه با سيدّه اى زنا كرده بود نزد مأمون آوردند همين كه مامون را ديد مسلمان شد، پس فقيهان نظر دادند: اسلام آن چه را پيشتر كرده بود از ميان برد. مامون نظر امام رضا عليه السلام را جويا شد. امام عليه السلام فرمود: او را بكش كه وى تا آنگاه كه عذاب را نديد اسلام نياورد. خداوند متعال مى فرمايد: « و چون عذاب ما را ديدند گفتند به خداوند ايمان آورديم.»

۱۰۹.اِصحَبِ السُّلطانَ بِالحَذَرِ، وَالصَّديقَ بِالتَّواضُعِ، وَالعَدُوَّ بِالتَّحَرُّزِ ۱۵، وَالعامَّةَ بِالبِشرِ. ۱۶

۱۰۹.مصاحبتت با حاكم، با احتياط و با دوست، با فروتنى و با دشمن، با پرهيز و با توده مردم، با خوشرويى باشد.

۱۱۰.المَشِيَّةُ الاِهتِمامُ بِالشَّيءِ، وَالإِرادَةُ إتمامُ ۱۷ ذلِكَ ۱۸

۱۱۰.خواست، همّت گماردن به چيزى است و اراده، تمام كردن آن.

1.حضرت على بن موسى الرضا عليهماالسلام در روز يازدهم ذى قعده سال ۱۴۸ هجرى در مدينه به دنيا آمد و در آخر صفر سال ۲۰۳ هجرى در طوس ، به سنّ ۵۵ سالگى وفات نمود و در مشهد مقدّس به خاك سپرده شد . پدر بزرگوارش ، امام موسى بن جعفر عليهماالسلام ، مادرش ، نجمه و فرزندش ، محمّد نام داشت . لقب آن حضرت ، رضا و كنيه ايشان ، ابوالحسن مى باشد .
دوره امامت حضرت ۲۰ سال بود كه نيمى از آن در زمان خلافت هارون الرشيد و نيم ديگر در حكومت امين و مأمون واقع شد . مأمون از حضرت دعوت نمود به مَرْو بيايد و بر اين دعوت اصرار ورزيد تا آنكه در سال ۲۰۰ هجرى ، حضرت رضا مدينه را به مقصد مَرْو ترك كرد و در سال ۲۰۱ هجرى ولايتعهدى مشروط مأمون را به اجبار پذيرفت . حضرت در اين دوره دانشمندان ملل و اديان ديگر را با مناظرات علمى ، به اسلام و تشيع متوجه كرد و با به جانهادن ميراثى گرانقدر ، بر غناى فرهنگ دينى افزود . بخشى از كلمات گهربار ايشان در مجموعه هايى مستقل مانند عيون اخبار الرضا و صحيفة الرضا گردآورى شده است .

2.عيون أخبار الرضا عليه السلام : ۱/۱۱۴/۱ ، نزهة الناظر : ۱۲۷/۳ ، أعلام الدين : ۳۰۷ ، بحار الأنوار : ۷۸/۳۵۶/۱۰ .

3.نزهة الناظر : ۱۲۷ / ۴ ، العدد القويّة : ۲۹۷ / ۲۶ ، بحار الأنوار : ۷۸ / ۳۵۶ / ۱۰ .

4.نزهة الناظر : ۱۲۸ / ۵ ، كشف الغمّة : ۳ / ۱۰۰ ، العدد القويّة : ۷ / ۲۶ ، بحار الأنوار : ۸ / ۳۵۶ / ۱۰ عن الدرّة الباهرة وفي كلّها : «ادّراع البغي» و ج ۷۸ / ۳۴۹ / ۷ عن التذكرة لابن حمدون وفيه : «ادّراء البغي» .

5.نزهة الناظر : ۱۲۹ / ۱۱ ، العدد القويّة : ۲۹۷ / ۲۶ ، أعلام الدين : ۳۰۷ وفي كلّها : «الاسترسال بالاُنس» ، بحارالأنوار : ۷۴ / ۱۸۰ / ۲۸ .

6.نزهه الناظر: ۱۲۹/۱۳، العددالقويّة: ۲۹۷/۲۸ وفيه: «المسكنة» بدل: «المسألة»، بحارالأنوار: ۹۶/۱۵۷/۳۵.

7.نزهة الناظر : ۱۲۹ / ۱۴ ، العدد القويّة : ۲۹۷ / ۲۷ ، أعلام الدين : ۳۰۷ ، بحار الأنوار : ۷۸ / ۳۵۶ / ۱۲ عن أعلام الدين.

8.نزهة الناظر : ۱۲۹ / ۱۷ ، كشف الغمّة : ۳ / ۱۰۰ ، العدد القويّة : ۲۹۷ / ۲۹ ، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ۱۱ / ۳۴ ، بحار الأنوار : ۱۰ / ۳۵۱ / ۱۱ .

9.نثرالدر : ۱ / ۳۶۱ ، نزهة الناظر : ۱۳۰ / ۱۸ ، العدد القويّة : ۲۹۸ / ۳۰ ، أعلام الدين : ۳۰۷ ، بحار الأنوار : ۷۰ / ۳۱۹ / ۳۳ وفي كلّها: «متبرّم» بدل : «مستبرم» .

10.الحجر : ۸۵ .

11.الأمالي للصدوق : ۴۱۶ / ۵۴۷ عن الإمام زين العابدين عليه السلام ، نثرالدر : ۱ / ۳۶۴ ، نزهة الناظر : ۱۳۰ / ۱۹ ، كشف الغمّة : ۳ / ۹۹ ، بحار الأنوار : ۷۱ / ۴۲۷ / ۷۴ .

12.نثرالدر :۱/۳۶۲،نزهه الناظر:۱۳۱ / ۲۰، كشف الغمّة : ۳/ ۹۷ ، أعلام الدين : ۳۰۷ ،بحارالأنوار :۱۰/۳۵۱/۱۲ .

13.غافر : ۸۴ .

14.نثر الدر : ۱ / ۳۶۱ ، نزهة الناظر : ۱۳۱ / ۲۱ ، كشف الغمّة : ۳ / ۹۶ ، بحار الأنوار : ۱۰ / ۳۵۱ / ۱۳ .

15.في نسخة «أ» : «بالتحذّر» .

16.نزهه الناظر : ۱۳۳/۲۵ وفيه «اصحب السلطان بالجدّ» ، العددالقويّة : ۲۹۹/۳۴ ، بحار الأنوار : ۷۴/۱۶۷/۳۴ .

17.في كلتا النسختين : «أمام ذلك» ، والصحيح ما أثبتناه كما في جميع المصادر الاُخرى .

18.نزهة الناظر : ۱۳۳ / ۲۷ وفيه: «كالاهتمام بالشيء» ، العدد القويّة : ۲۹۹ / ۳۵ ، أعلام الدين : ۳۰۷ ، بحارالأنوار : ۵ / ۱۲۶ / ۷۵ ، وراجع المحاسن : ۱ / ۳۸۰ / ۸۳۹ .