گزیده سخنان پيامبراكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله

گزیده سخنان پيامبراكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله

برگرفته از کتاب «گزیده تحف العقول»

1 . سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله

۱.لامُظاهَرَةَ أحسَنُ مِنَ المُشاوَرَةِ؛

۰.هيچ پشتيبانى نيكوتر از رايزنى نيست.

۲.يا عَليُّ! عَلَيكَ بِالصِّدقِ ولاتَخرُج مِن فيكَ كِذبَةٌ أبَدا ولاتَجتَرِئَنَّ عَلى خِيانَةٍ أبَدا؛

۰.اى على! هماره راستى پيشه كن ، و مبادا دروغى بر زبانت رانده شود ، و هرگز بر خيانتى دليرى مكن.

۳.يا عَليُّ ! ثَلاثٌ مِن مَكارِمِ الأخلاقِ : تَصِلُ مَن قَطَعَكَ وتُعطِي مَن حَرَمَكَ وتَعفُو عَمَّن ظَلَمَكَ؛

۰.اى على! سه چيز از جمله كرامت هاى اخلاقى است : با كسى كه از تو گسسته ، بپيوندى ، و به كسى كه از تو دريغ ورزيده ، بخشش كنى ، و كسى را كه به تو ستم كرده ، ببخشايى.

۴.يا عَليُّ! ثَلاثٌ مَن لَم يَكُن فيهِ لَم يَقُم لَهُ عَمَلٌ : وَرَعٌ يَحجُزُهُ عَن مَعاصِى اللّهِوعِلمٌ يَردُّ بِهِ جَهلَ السَّفيهِ وعَقلٌ يُداري بِهِ النّاسَ؛

۰.اى على! سه چيز است كه تا در كسى نباشد ، كردارى از او راست نيايد : پرهيزگارى اى كه او را از نافرمانى خدا باز دارد ، دانشى كه او را از[ گزند ]نادانىِ نادان برَهاند ، و خِردى كه با آن با مردم سازگارى كند.

۵.مَن أتى غَنِيّاً فَتَضَعضَعَ لَهُ ذَهَبَ ثُلُثا دينِهِ؛

۰.كسى كه نزد توانگرى رود و پيش او زبونى كند ، دو سومِ دينش بر باد رفته است.

۶.يا عَليُّ! كُلُّ عَينٍ باكِيَةٌ يَومَ القِيامَةِ إلاّ ثلاثَ أعيُنٍ : عَينٌ سَهَرَت في سَبيلِ اللّهِوعَينٌ غُضَّت عَن مَحارِمِ اللّهِ وعَينٌ فاضَت مِن خَشَيةِ اللّهِ؛

۰.اى على! در روز رستاخيز ، همه ديدگان جز سه ديده ، گريان است :ديده اى كه در راه خدا بيدار خوابى كشيده ، ديده اى كه از محرّمات الهى فرو نهاده شده ، و ديده اى كه از بيم خدا گريسته است.

۷.يا عَليُّ! طوبى لِصورَةٍ نَظَرَ اللّهُ إلَيها تَبكي عَلى ذَنبٍ لَم يَطَّلِع عَلى ذلِكَ الذَّنبِ أحَدٌ غَيرُ اللّهِ؛

۰.اى على! خوشا چهره اى كه خدا به آن نظر دارد : چهره اى كه بر گناهى مى گِريد كه كسى جز خدا از آن آگاه نيست.

۸.لِلمُرائي ثَلاثُ عَلاماتٍ : يَنشَطُ إذا كانَ عِنَد النّاسِ ويَكسَلُ إذا كانَ وَحدَهُ ويُحِبُّ أن يُحمَدَ في جَميعِ الاُمورِ؛

۰.رياكار را سه نشان است : چون پيش مردم باشد ، [در كار دين] چالاكى نمايد ، و چون تنها شود ، سستى و كاهلى كند ، و خوش دارد كه او را در همه كارها بستايند.

۹.لَيسَ يَنبَغي لِلعاقِلِ أن يَكونَ شاخِصاً إلاّ في ثَلاثٍ : مَرَمَّةٍ لِمَعاشٍ أو خُطوَهٍ لِمَعادٍ أو لَذَّةٍ في غَيرِ مُحَرَّمٍ؛

۰.خردمند را نشايد كه جز در سه كار بكوشد : نيكو ساختن زندگانى ، گام سپارى براى رستاخيز ، و كاميابى از غيرِ حرام.

۱۰.يا عَليُّ! إيّاكَ وَالكِذبَ ؛ فَإنَّ الكِذبَ يُسَوِّدُ الوَجهَ؛

۰.اى على! از دروغ بپرهيز كه دروغ ، رو سياهى مى آورد.

۱۱.يا عَليُّ! لاتَحلِف بِاللّهِ كاذِباً ولا صادِقاً مِن غَيرِ ضَرورَةٍ ولا تَجعَل اللّهَ عُرضَهً لِيَمينِكَ فإنَّ اللّهَ لايَرحَمُ ولا يَرعى مَن حَلَفَ بِاسمِهِ كاذِباً؛

۰.اى على! سوگند دروغ به خدا مخور و در غير ضرورت ، سوگند راست نيز ياد مكن و خداوند را دستْ مايه سوگندت مساز ؛ زيرا خداوند به كسى كه به نام او سوگند دروغ بخورد ، رحم نمى كند و رعايتش را نمى نمايد.

۱۲.يا عَليُّ! إيّاكَ واللَّجاجَةَ ؛ فَإنَّ أَوَّلَها جَهلٌ وآخِرَها نَدامَةٌ؛

۰.اى على! از لجبازى بپرهيز ، كه آغازش نادانى و انجامش پشيمانى است.

۱۳.وَأمّا عَلامَةُ النّاصِحِ فَأربَعَةٌ : يَقضي بِالحَقِّ ويُعطي الحَقَّ مِن نَفسِهِ ويَرضى لِلنّاسَ ما يَرضاهُ لِنَفسِهِ ولايَعتَدي عَلى أحَدٍ؛

۰.نشانه خيرخواه چهار چيز است : به حق داورى كند ، و از خود به ديگران حق دهد ، و آنچه بر خود پسندد ، بر مردم روا دارد ، و از حريم هيچ كس درنگذرد.

۱۴.طُوبى لِمَن أنفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ وأمسَكَ الفَضلَ مِن قَولِهِ؛

۰.خوشا بر آن كس كه افزونىِ دارايى اش را انفاق كند و از افزون گويىِ زبانش جلوگيرى كند !

۱۵.طُوبى لِمَن حَسَّنَ مَعَ النّاسِ خُلقَهُ وبَذَلَ لَهُم مَعونَتَهُ وعَدلَ عَنهُم شَرَّهُ؛

۰.خوشا بر آن كس كه با مردم نيك خويى كند و به آنان مدد رساند وگزندش را از آنان بگردانَد !

۱۶.مَلعونٌ مَن ألقى كَلَّهُ عَلَى النّاسِ؛

۰. ملعون (از رحمت خدا به دور) است كسى كه بارِ خود را بر مردم افكند .

۱۷.اَلعِبادَةُ سَبعَةُ أجزاءٍ أفضَلُها طَلَبُ الحَلالِ؛

۰.پرستش ، هفت بخش است و برترين بخش آن ، طلب روزىِ حلال است.

۱۸.أفضَلُ جِهادِ اُمَّتي انتِظارُ الفَرَجِ؛

۰.برترين جهاد امّت من ، چشمداشتِ گشايش ۱ است.

۱۹.سائِلوا العُلَماءَ وخاطِبُوا الحُكَماءَ وجالِسُوا الفُقَراءَ؛

۰.از دانشمندان بپرسيد و با حكيمان گفتگو كنيد و با نيازمندان ، همنشين شويد.

۲۰.فَضلُ العِلمِ أحَبُّ إلَىَّ مِن فَضلِ العِبادَةِ ، وأفضَلُ دينِكُم الوَرَعُ؛

۰.فضيلت دانش نزد من ، از فضيلت پرستش خوش تر است ، و برترينِ آيين شما پرهيزگارى است.

۲۱.مَن تَفاقَرَ افتَقَرَ؛

۰.هركه درويش نمايى كند ، درويش شود.

۲۲.مُداراةُ النّاسِ نِصفُ الإيمانِ والرِّفقُ بِهِم نِصفُ العَيشِ؛

۰.سازگارى با مردم ؛ نيمى از ايمان و نرم رفتارى با آنان ، نيمى از زندگانى است.

۲۳.لَيسَ مِنّا مَن غَشَّ مُسلِماً أو ضَرَّهُ أو ماكَرَهُ؛

۰.هر كه به مسلمانى خيانت كند يا بدو زيان رساند و يا بدو نيرنگ زند ، از ما نيست.

۲۴.رَحِمَ اللّهُ عَبدا قالَ خَيرا فَغَنِمَ أو سَكَتَ عَن سُوءٍ فَسَلِمَ؛

۰.خدا رحمت كند بنده اى را كه خوش گويد و بهره بَرد يا خاموشى گزيند و سالم مانَد !

۲۵.خِيارُكُم أحسَنُكُم أخلاقاً الَّذينَ يألِفونَ ويُؤلَفونَ؛

۰.نيكوترينِ شما ، نيك خوترين شمايند ؛ همانان كه الفت جويند و الفت پذيرند.

۲۶.مَن ألقى جِلبابَ الحَياءِ لاغِيبَةَ لَهُ؛

۰.هر كه جامه شرم از خود بيفكند ، غيبت ندارد (نكوهش او غيبت شمرده نمى شود).

۲۷.مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللّهِ وَاليَومِ الآخِرِ فَليَفِ إذا وَعَدَ؛

۰.هركه به خدا و روز پاداش ايمان دارد ، بايد چون وعده اى دهد ، به آن وفا مى كند.

۲۸.اَلأمانَةُ تَجلِبُ الرِّزقَ والخيانَةُ تَجلِبُ الفَقرَ؛

۰.امانتدارى روزى آورَد و خيانت ، درويشى .

۲۹.نَظَرُ الوَلَدِ إلى والِدَيهِ حُبَّاً لَهُما عِبادَةٌ؛

۰.نگاه مهرآميز فرزند به پدر و مادر ، عبادت است.

۳۰.مَنِ اقتَصَدَ في مَعيشَتِهِ رَزَقَهُ اللّهُ ومَن بَذَّرَ حَرَمَهُ اللّهُ؛

۰.هركه در زندگى خويش ميانه روى كند ، خدايش روزى رسانَد و هر كه زياده روى كند ، خدايش بى نصيب سازد.

۳۱.أقرَبُكُم مِنّي غَدا فِي المَوقِفِ أصدَقُكُم لِلحَديثِ وآداكُم لِلأَمانَةِ وأوفاكُم بِالعَهدِ وأحسَنُكُم خُلقاً وأقربُكُم مِنَ النّاسِ؛

۰.فردا در قرارگاه رستاخيز ، نزديك ترينِ شما به من ، راستگوترين وامانت پردازترين و با وفاترين شما به پيمان و نيك خوترين ونزديك ترينِ شما به مردمان است.

۳۲.مَن عَمِلَ عَلى غَيرِ عِلمٍ كانَ ما يُفسِدُ أكثَرَ مِمّا يُصلِحُ؛

۰.هركه جاهلانه به كارى پردازد ، آنچه تباه سازد ، بيش از آن چيزى است كه درست كند ۲ .

۳۳.مَن أذاعَ فاحِشَةً كانَ كَمُبدِيها ومَن عَيَّرَ مُؤمِناً بِشَى ءٍ لَم يَمُت حَتّى يَرتَكِبَهُ؛

۰.هركه زشتى اى را منتشر كند ، همانند آغاز كننده آن است ، و هر كه ننگى را به مؤمنى نسبت دهد ، نميرد تا خود مرتكب همان شود.

۳۴.أربَعٌ مِن عَلاماتِ الشَّقاءِ : جُمُودُ العَينِ وقَسوَةُ القَلبِ وشِدَّةُ الحِرصِ فيطَلَبِ الدُّنيا والإصرارُ عَلَى الذَّنبِ؛

۰.چهار چيز از نشانه هاى بدبختى است : چشم خشكى ، دل سنگى ، بسيارىِ آز در دنياجويى و پافشارى بر گناه.

۳۵.اِستَعينُوا عَلى اُمورِكُم بِالكِتمانِ ؛ فَإنَّ كُلَّ ذِي نِعمَةٍ مَحسودٌ؛

۰.در كارهاى خود از نهاندارى مدد گيريد ؛ چه ، بر هر صاحب نعمتى حسد مى برند . ۳

۳۶.نِعمَ العَونُ عَلى تَقوَى اللّهِ الغِنى؛

۰. توانگرى ، ياورى نيكو براى تقواست.

۳۷.طُوبى لِمَن تَرَكَ شَهوَةً حاضِرَةً لِمَوعودٍ لَم يَرَهُ؛

۰.خوشا آن كه شهوتِ آماده اى را به خاطر پاداش وعده داده شده اى كه آن را نديده است ، رها كند !

۳۸.أقَلُّ ما يَكونُ في آخِرِ الزَّمانِ أخٌ يُوثَقُ بِهِ أو دِرهَمٌ حَلالٌ؛

۰.كمترين چيزى كه در آخرالزمان باشد ، برادرى مورد اطمينان يا درهمى پول حلال است.

۳۹.إنَّ اللّهَ يُحِبُّ إذا أنعَمَ عَلى عَبدٍ أن يَرى أثَرَ نِعمَتِهِ عَلَيهِ؛

۰.خدا چون به بنده اى نعمت بخشد ، دوست دارد اثر نعمت خود را در او ببيند .

۴۰.إيّاكُم وتَخَشُّعَ النِّفاقِ وهُوَ أن يُرى الجَسَدُ خاشِعاً والقَلبُ لَيسَ بِخاشِعٍ؛

۰.زنهار از خشوع منافقانه ، و آن ، چنان باشد كه تن درحالِ خشوع به نظر آيد ، ولى دل ، خاشع نباشد.

1.«انتظار فرج» ، يعنى اميد گشايش داشتن در هر دشوارى و تنگنا و مصيبت ، به گونه اى كه انسان ، مصداق منتظر وچشم به راه باشد ، نه اين كه دست از كوشش بردارد ؛ زيرا ترك كوشش با مفهوم جهاد (كه در حديث آمده) ، مخالف است .

2.يعنى خرابكارى اش از كار درست او بيشتر است .

3.مراد اين است كه چون نعمتى يافتيد ، آن را به گونه اى به رخ ديگران نكشيد كه بر شما حسد برند .