ترجمه و شرح مفصّلى بر نامه امام صادق عليه السلام به شيعيان .

گناهان كبيره و صغيره - بخش هجدهم : سبُك شمردن حج

سبُك شمردن حج

هجدهم از جمله كبائر ، استخفاف به حجّ است ـ چنانچه در حديث اعمش[۱]و حديث «شرايع دين» كه ابن بابويه در عيون از حضرت امام رضا عليه السلام روايت كرده ،[۲]وارد شده ـ ، و ظاهر آن است كه مراد به استخفاف ، اهتمام نكردن و تأخير كردن حج به جهت كارهاى دنيا يا از راه كاهلى باشد ؛ زيرا كه تأخير نمودن و ترك كردن فريضه اى از فرايض الهى كه در آن باب ، تأكيدات واقع[۳]شده باشد به جهت امور دنيوى يا غير آن ، البته استخفاف و ترك احترامِ امر الهى است و در حديث عبد العظيم ، واقع شده كه ترك هر يك از فرايض الهى ، از جمله كبائر است .[۴]و ظاهر ، آن است كه مراد به فرايض ، چيزهايى باشد كه وجوب آنها از قرآن ، ظاهر شود و شيخ زين الدين رحمه الله نقل اجماع علما كرده بر آن كه تأخير كردن حج با وجود شرايط وجوب ، كبيره است و حق تعالى از ترك حج ، به لفظ «كفر» تعبير كرده ، در آن جا كه فرموده :«وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِىٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ »؛[۵]يعنى : حقّ ثابت الهى است بر مردمان ، حجّ خانه كعبه ، هر كه را مقدور باشد يافتن راهى به رفتن حج ، و كسى كه كافر شود ، پس به درستى كه خداى تعالى ، بى نياز است از عالميان .

و كلينى رحمه الله از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه : كسى كه بميرد و حَجّة الإسلام به جا نياورده باشد با آن كه احتياج و پريشانى بر او مسلّط نشده باشد يا بيمارى اى كه به آن ، قدرت بر رفتن نداشته باشد ، او را عارض نشده باشد يا صاحبْ سلطنتى ، او را مانع نشده باشد از رفتن به حج، پس خواهد يهودى بميرد و خواهد نصرانى .[۶]

و از ابو بصير روايت كرده كه گفت پرسيدم از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام تفسير كلام الهى كه فرموده«وَ مَن كَانَ فِى هَـذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِى الْأَخِرَةِ أَعْمَى وَ أَضَلُّ سَبِيلاً »؛[۷]يعنى : هر كس كه در اين دنيا كور باشد ، در آخرت ، كور و گم راه تر خواهد بود . فرمود كه : اين ، آن كسى است كه حج را تأخير مى كند و با خود مى گويد كه : «به حج خواهم رفت» ، تا وقتى كه اَجَلش برسد .[۸]

و از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه : كسى كه بميرد ، در حالتى كه صحيح باشد ، يعنى بيمارى اى نداشته باشد كه مانع از رفتن حج باشد ، و مالدار باشد ، پس او از جمله آنهايى است كه خداى تعالى فرموده كه :«وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى»؛[۹]يعنى : او را كور ، حشر مى كنيم در روز قيامت . و فرمود : بلى ! خداى تعالى ، چنين كسى را از ديدن راه حق ، نابينا ساخته .[۱۰]

و از حضرت امير المؤمنين عليه السلام روايت كرده كه : به فرزندان خود مى فرمود : ملاحظه كنيد خانه خداوند خود را كه از شما خالى نمانَد و اگر خالى گذاريد ، ديگر مهلت نمى يابيد .[۱۱]

و ابن بابويه رحمه الله در فقيه ، از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام روايت كرده كه : حرف خانه كعبه نزد آن حضرت ، مذكور شد . فرمود كه : اگر مردم ، يك سال ترك خانه كعبه كنند ، مهلت نمى يابند[۱۲]

و در حديث ديگر ، روايت كرده كه : البتّه ، عذاب الهى بر ايشان ، نازل مى شود .[۱۳]

و از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه : اگر مردم ترك حج كنند ، بر حاكم لازم است كه ايشان را جبر كند كه به حج روند و در آن جا بمانند و اگر ترك زيارت حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله كنند ، ايشان را جبر كند كه[۱۴]به زيارت روند و در مدينه بمانند و اگر خرجى نداشته باشند ، از بيت المال مسلمانان ، به ايشان چيزى بدهد .[۱۵]و ظاهر اين حديث ، آن است كه توطّن جمعى در مكّه و مدينه ، به جهتِ معمورى اين دو بَلَده طيّبه و همچنين ، رفتن جمعى از مردم به زيارت حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله يا هر كه مستطيع باشد ، واجب باشد .

و ابن بابويه رحمه الله در باب زيارت ائمّه عليهم السلام از حضرت امام رضا عليه السلام روايت كرده كه فرمود : هر امامى را عهدى و پيمانى در گردنِ دوستان و شيعيان او هست ، و از جمله تمام نمودن وفا به آن عهد، زيارت قبور ايشان است . پس كسى كه ايشان را از روى رغبت و تصديق به آنچه در باب زيارت فرموده اند ، زيارت كند ، ائمّه ، شفيع او خواهند بود در روز قيامت .[۱۶]

و در چند حديث ، وارد شده كه كسى كه صاحب مال باشد و از جهت پيرى يا بيمارى يا مانعى ديگر به حج نتواند رفت ، مى بايد كه كسى را به نيابت خود به حج فرستد[۱۷]و در بعضى احاديث ، چنين است كه : شخصِ پريشانى[۱۸]را بفرستد كه حج نكرده باشد .[۱۹]

و كلينى رحمه الله از اسحاق بن عمّار روايت كرده كه گفت : به خدمت حضرت امام جعفر صادق عليه السلام عرض نمودم كه : مردى در باب رفتن به حج ، با من مشورت كرد و او مردى ضعيف الحال ، يعنى صاحب مال يا قوت بسيار نبود . پس من به او گفتم كه : به حج مرو . حضرت فرمود كه : چه بسيار سزاوارى تو به آن كه يك سال بيمارى بكشى! بعد از آن ، يك سال بيمار بودم .[۲۰]

و در احاديث ، وارد شده كه : كسى كه حج را از براى مطلبى از مطالب دنيا تأخير مى كند ، حاج برمى گردند و كار او ساخته نشده . و وارد شده كه : گناه آدمى ، مانع مى شود از توفيق رفتن به حج.


[۱]. الخصال ، ص ۶۱۰ ، ح ۹ .

[۲]. عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج ۱ ، ص ۱۳۴ ، ح ۱ .

[۳]. ج : «وارد» .

[۴]. الكافى ، ج ۲ ، ص ۲۸۵ و ۲۸۶ ، ح ۲۴ .

[۵]. سوره آل عمران ، آيه ۹۷ .

[۶]. الكافى ، ج ۴ ، ص ۲۶۸ ، ح ۱ .

[۷]. اسراء ، آيه ۷۲ .

[۸]. الكافى ، ج ۴ ، ص ۲۶۹ ، ح ۲ .

[۹]. طه ، آيه ۱۲۴ .

[۱۰]. الكافى ، ج ۴ ، ص ۲۶۹ ، ح ۶ .

[۱۱]. همان ، ص ۲۷۰ ، ح ۳ .

[۱۲]. كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۲ ، ص ۴۱۹ ، ح ۲۸۶۰ .

[۱۳]. همان .

[۱۴]. الف : - «به حج روند و در آن جا بمانند و اگر ترك زيارت حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله كنند ، ايشان را جبر كند كه» .

[۱۵]. همان ، ص ۴۲۰ ، ح ۲۸۶۱ .

[۱۶]. همان ، ص ۵۷۷ ، ح ۳۱۶۰ .

[۱۷]. همان ، ح ۲۸۶۵ .

[۱۸]. منظور از شخص پريشان ، در اين جا ، فردِ نيازمند است .

[۱۹]. همان ، ح ۲۸۶۴ .

[۲۰]. الكافى ، ج ۴ ، ص ۲۷۱ ، ح ۱ .