ترجمه و شرح مفصّلى بر نامه امام صادق عليه السلام به شيعيان .

گناهان كبيره و صغيره - بخش هفدهم: ترک زکات

ترک زکات

هفدهم از جمله كبائر ، ندادن زكات واجب است و حضرت امام جعفر صادق عليه السلام در حديث عبد العظيم بن عبد اللّه الحسنى بر آن كه منع زكات ، كبيره است ، استدلال فرموده به قول الهى كه :«الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِى سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ * يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِى نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَـذَا مَا كَنَزْتُمْ لأَِنفُسِكُمْ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ»؛[۱]يعنى : آن جماعتى كه گنج مى گذارند طلا و نقره را ، يعنى نگاه مى دارند و در راه خداى تعالى ، به نحوى كه فرموده ، خرج نمى كنند ، ايشان را بشارت ده به عذابى سخت در آن روزى كه آن مال را به آتش جهنّم ، بسيار گرم كرده باشند و داغ كنند به آن ، پيشانى ها و پهلوها و پشت هاى ايشان را ، و به ايشان گويند : اين است آنچه گنج و ذخيره از براى خود گذاشته بوديد . پس بچشيد آن چيزهايى را كه گنج مى گذاشتيد .[۲]

و محمّد بن يعقوب رضى الله عنه در كافى و ابن بابويه در فقيه ، از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده اند كه فرمود كه : هيچ صاحب مالِ طلا يا نقره نيست كه زكات مال خود را ندهد ، مگر آن كه خداى تعالى ، او را نگاه مى دارد و محبوس مى سازد در بيابانى كه گياه در آن جا نروييده باشد ، و مسلّط مى سازد بر او مارى يا مار نرى را كه از بسيارى زَهر كه در سرِ او جمع شده باشد ، مو در سر او نباشد و آن مار ، قصد او كند و او گريزان باشد ، و چون بيند كه از او خلاصى نمى تواند يافت ، تن در دهد و خود را به دست او دهد . پس او را به دندان بخايد ، به نوعى كه آواز آن ، ظاهر شود ، مثل آن كه كسى تُرب را بخايد ، يا مثل آن كه شتر نر ، چيزى را به دندان بشكند و بعد از آن در گردن او به طريق طوق بپيچد ؛ و اين ، معنى كلام الهى است كه فرموده :«سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ».[۳]يعنى : زود باشد كه در گردن ايشان ، طوق كنند آن چيزى را كه به او بخل مى كرده اند در روز قيامت .

و هيچ صاحب مال ، شتر يا گوسفند يا گاوى نيست كه زكات مال خود را ندهد ، مگر آن كه خداى تعالى ، او را حبس كند در صحراى بى گياهى تا هر حيوان سُم شكافته ، بر روى او راه رود و هر حيوان نيشدارى ، او را بگَزَد . و هيچ صاحب مال مو يا درخت خرما يا زراعتى نيست كه زكات مال خود ندهد ، مگر آن كه خداى تعالى ، آن زمين را تا هفت طبقه ، در گردن او طوق سازد تا روز قيامت[۴].

و از آن حضرت ، روايت كرده اند كه فرمود : كسى كه زكات نمى دهد ، طوق مى كنند در گردن او مارى را كه از بسيارىِ زَهر ، مو بر سر او نمى رويد تا از مغزِ سر او بخورد ؛ و اين ، معنى قول الهى است كه فرمود :«سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ[۵]».[۶]

و از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام روايت كرده اند كه : هيچ بنده اى نيست كه زكات مال خود را ندهد ، مگر آن كه خداى تعالى ، آن مال يا آن عمل را اژدهايى مى كند از آتش كه بر گردن او طوق مى شود و از گوشت او مى كَنَد تا وقتى كه از حساب ، فارغ شود ؛ و اين ، فرموده الهى است كه :«سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»؛[۷]يعنى : آن چيزى را كه بخل به آن مى كنند از زكات ، طوق گردن ايشان مى كنند در روز قيامت .

و از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده اند كه فرمود : دو خون است كه در اسلام ، خداى تعالى ، حلال كرده و كسى حكم به آنها نمى كند تا وقتى كه قائم ما اهل بيت ، ظاهر شود : يكى زناكار مُحصن كه او را سنگسار مى كند ، و يكى مانعِ زكات كه گردنش [ را ]مى زند ؛ يعنى به علم خود ، عمل مى فرمايد ، بى گواه يا بعد از آن كه ثابت شود .[۸]

و از آن حضرت ، روايت كرده اند كه فرمود : كسى كه يك قيراط از زكات [ خود را ]ندهد ، نه مؤمن است و نه مسلمان . و حكايت حالِ چنين كسى است قول الهى كه مى فرمايد :«حَتَّى إِذَا جَآءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّى أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ»[۹].

يعنى : تا آن كه اَجَل يكى از ايشان مى رسد ، مى گويد كه : خداوندا! مرا برگردان . شايد عمل صالحى به جا آرم در آن چيزها كه گذاشته ام .[۱۰]

و در روايتى ديگر ، چنين [ آمده ] است كه : نماز او هم قبول نمى شود .[۱۱]

و از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام روايت كرده كه فرمود : روزى حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله در مسجد خود ، پنج كس را به اسم[۱۲]خطاب فرموده ، گفت : برخيز ، اى فلان ! و برخيز ، اى فلان ! و هر پنج كس را فرمود كه : بيرون رويد از مسجد و نماز در اين جا مكنيد ؛ چون شما زكات نمى دهيد .[۱۳]

و از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده اند كه فرمود : هيچ مالى تلف نمى شود در خشكى يا در دريا ، مگر به سبب ندادن زكات ، و شكار نمى شود هيچ مرغى ، مگر به سبب آن كه تسبيح خود را ترك مى كند .[۱۴]

و كلينى رحمه الله از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام روايت كرده كه فرمود : در كتاب امير المؤمنين عليه السلام يافتم كه : حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله فرموده كه : هر گاه مردم زكات ندهند ، زمين ، بركات و منافع خود را از ايشان ، باز مى گيرد .[۱۵]

و از حضرت امام موسى [ كاظم ] عليه السلام روايت كرده كه فرمود : كسى كه زكات مال خود را تمام در مصرف خود ، صرف نمايد ، از او سؤال نمى كنند كه مالش را از كجا به هم رسانيده .[۱۶]

و از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه : كسى كه يك قيراط از زكات مال خود ندهد ، خواهد يهودى بميرد و خواهد نصرانى .[۱۷]

و از آن حضرت ، روايت كرده كه : كسى كه حقّى از حقوق الهى را ندهد ، البته دو مثل آن از مال او در مصرف باطلى صرف مى شود .[۱۸]

مقدار و نصاب زكات

و بدان كه مقدار زكات در طلا و نقره سكّه دار ، بعد از آن كه به نصاب رسيده باشد و يك سال نگاه داشته باشند ، از قرار چهلْ يكِ مال است و نصاب اوّل طلا ، بيست مثقال شرعى است كه بيست اشرفىِ متعارف باشد و زكاتش نيم مثقال است .

و زكات نقره ، از دويست درهم كه نصابِ اوّل نقره است ، پنج درهم است و [ هر ]درهمى هفتْ عشرِ مثقال است كه ده درهم ، هفت مثقال باشد .

و زكات گندم و جو و انگور و خرما ، بعد از آن كه به سر حدّ نصاب رسيده باشد ، دهْ يك است ، اگر به آب روان و دِيم و مثل اينها حاصل شده باشد ، و اگر به آب كشيدن به گاو يا شتر و مثل آن حاصل شده باشد ، بيستْ يك ، و نصاب اين اجناس ، سيصد صاع است و [ هر ]صاعى ، ششصد و سى مثقال است كه مقدار نصاب به وزن تبريز ـ كه ششصد مثقال باشد ـ ، سيصد و پانزده مَن مى شود و به وزن شاه ، يكصد و پنجاه و هفت من و نيم مى شود .

و زكات گاو و گوسفند و شتر ، تفصيلش طولى دارد و در كتب فقه مذكور است و با آن كه زكات ، مقدار زيادى ندارد كه اداى آن بر مردم دشوار باشد ، در اكثر بلاد اسلامى ، قليلى از مردم به اين امر واجب ، با آن همه تأكيدات و مواعيد عقوبات كه در شرع وارد شده ، قيام مى نمايند و ممكن است كه به جمعى از خويشان و نزديكان كه واجب النفقه ايشان نباشند ، هر گاه مستحق باشند ، بدهند و ضرور نيست كه به كسى كه زكات دهند ، بگويند كه زكات است تا گرفتن بر او شاق باشد با آن كه كسى كه استحقاق داشته باشد ، نگرفتنش خوب نيست .

و در كتاب من لا يحضره الفقيه ، از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه : كسى كه زكات نگيرد با آن كه از براى او واجب شده باشد ، مثل كسى است كه زكات ندهد.[۱۹]


[۱]. سوره توبه ، آيه ۳۴ و ۳۵.

[۲]. الكافى ، ج ۲ ، ص ۲۸۷ ، ح ۲۴ .

[۳]. سوره آل عمران ، آيه ۱۸۰ .

[۴]. الكافى ، ج ۳ ، ص ۵۰۵ ، ح ۱۹ ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۲ ، ص ۱۰ ، ح ۱۵۸۳ .

[۵]. سوره آل عمران ، آيه ۱۸۰ .

[۶]. الكافى ، ج ۳ ، ص ۵۰۵ ، ح ۱۶ ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۲ ، ص ۱۰ ، ح ۱۵۸۵ .

[۷]. الكافى ، ج ۳ ، ص ۵۰۴ ، ح ۱۰ ؛ من لا يحضره الفقيه ، ص ۲ ، ص ۱۰ و ۱۱ ، ح ۱۵۸۷ .

[۸]. الكافى ، ج ۳ ، ص ۵۰۳ ، ح ۵۰ ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۲ ، ص ۱۱ ، ح ۱۵۸۹ .

[۹]. سوره مؤمنون ، آيه ۹۹ و ۱۰۰.

[۱۰]. الكافى ، ج ۳ ، ص ۵۰۳ ، ح ۳ ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۲ ، ص ۱۱ و ۱۲ ، ح ۱۵۹۱ و ۱۵۹۳ .

[۱۱]. همان.

[۱۲]. الف : - «به اسم» .

[۱۳]. الكافى ، ج ۳ ، ص ۵۰۳ ، ح ۲ ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۲ ، ص ۱۲ ، ح ۱۵۹۲ .

[۱۴]. الكافى ، ج ۳ ، ص ۵۰۵ ، ح ۱۵ ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۲ ، ص ۱۲ ، ح ۱۵۹۵ .

[۱۵]. الكافى ، ج ۳ ، ص ۵۰۵ ، ح ۱۷ .

[۱۶]. همان ، ص ۵۰۴ ، ح ۹ .

[۱۷]. همان ، ص ۵۰۵ ، ح ۱۴ .

[۱۸]. همان ، ص ۵۰۶ ، ح ۲۱ .

[۱۹]. كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۲ ، ص ۱۳ ، ح ۱۵۹۶ .