ترجمه و شرح مفصّلى بر نامه امام صادق عليه السلام به شيعيان .

گناهان كبيره و صغيره - بخش ششم : خوردن مال يتيم

خوردن مال يتيم

ششم از جمله كبائر ، خوردن مال يتيم است به غيرِ حق ؛ يعنى بى آن كه كارى كرده باشد كه به سبب آن ، مستحقّ گرفتن چيزى از مال يتيم شده باشد .

و ابن بابويه رحمه الله در كتاب ثواب الأعمال ، از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه در كتاب على بن ابى طالب عليه السلام مذكور است كه : كسى كه مال يتيم را از روى ظلم بخورد ، البته عاقبت بدِ آن عمل ، به زودى در دنيا ، به فرزندان او مى رسد و عِقاب آن در آخرت ، به او خواهد رسيد . امّا در دنيا ، از براى آن كه حق تعالى فرموده :«وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُواْ عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُواْ اللَّهَ وَلْيَقُولُواْ قَوْلًا سَدِيدًا»؛[۱]يعنى : بايد كه بترسند جماعتى كه غمِ فرزندان ناتوان خود كه از ايشان بمانَد ، مى خورند و نمى خواهند كه بعد از ايشان ، بر آنها ستمى واقع شود . پس ، از خداى تعالى بترسند و موافقِ حق ، سخن بگويند .

و امّا در آخرت ، زيرا كه حق تعالى مى فرمايد :«إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَ لَ الْيَتَـمَى ظُـلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا»؛[۲]يعنى : به تحقيق كه آنهايى كه مال هاى يتيم را به نا حق[۳]مى خورند ، به غير اين نيست كه آتش جهنّم را در شكم هاى خود در آورده اند ؛ زيرا كه چيزى خورده اند كه عِقابش جهنّم است يا آن كه به سبب خوردن آن مال ، شكم خود را از آتش جهنّم ، مملو ساخته[ اند ] و[۴]زود باشد كه به شعله جهنّم ، بريان شوند .

و در باب ظلم ، قبل از اين مذكور شد كه سرايت نمودن اين ظلم به اولاد ، از براى عقوبت ظالم است ، به اطّلاع بعد از موت . و اولاد ، اگر به عمل خود ، مستوجب عقوبتى شده باشند ، مكافات آن به فعل مى آيد ، والّا در آخرت ، ثواب مى يابند ؛ مثل ساير مكاره كه در دنيا به ايشان رسد .

و على بن ابراهيم رحمه الله در تفسير خود گفته كه : اگر پدرْ صالح باشد ، خداى تعالى ، اولاد او را محافظت مى كند به صلاح او ، چنانچه فرموده :«وَ أَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِى الْمَدِينَةِ وَ كَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَ كَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَن يَبْلُغَآ أَشُدَّهُمَا وَ يَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ»[۵]؛ يعنى : و امّا آن ديوار كه حضرت خضر عليه السلام مشغول تعمير او شد ، پس آن ، از دو پسرِ يتيم بود از اهل آن شهر ، و زير آن ديوار ، گنجى از ايشان بود . پس خداوند تو خواست كه ايشان به مرتبه بلوغ و عقل برسند و گنج خود را بيرون آرند . و اين معنى ، تفضلّى است از خداوند تو .

پس سياق اين كلام ، دلالت مى كند بر آن كه صلاحِ پدر ، باعث تفضّل بر اولاد مى شود و اگر پدر ، مرتكب اَكلِ مال يتيم شود ، خداى تعالى ، نسبت به اولاد ، تفضّل در باب حفظ ايشان نمى فرمايد و ايشان را وا مى گذارد .[۶]

و از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله فرموده كه : وقتى كه مرا در شب معراج به آسمان بردند ، جمعى را ديدم كه آتش در شكم هاى ايشان ، انداخته بودند و از دُبُر ايشان ، بيرون مى آمد . پس به جبرئيل عليه السلام گفتم كه : اينها چه جماعت اند؟ گفت : اينها آن طايفه اند كه اموال يتيم را به ناحق مى خورند .[۷]

و حِميَرى رحمه الله در كتاب قرب الإسناد ، از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه آن حضرت ، از پدرش روايت مى فرمود كه حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله فرموده كه : از خدا بترسيد در باب دو ضعيف و ناتوان : يكى يتيم و يكى زن ؛ زيرا كه بهترينِ شما ، كسى است كه با اهل خود ، بهتر سلوك كند .[۸]

و صاحب كنز العرفان ، از حضرت امام رضا عليه السلام روايت كرده كه از آن حضرت ، سؤال كردند كه : كمترين مرتبه از خوردن مال يتيم كه آدمى به سبب آن به جهنّم رود ، كدام است؟ فرمود كه : اندك و بسيارش در اين معنى شريك اند ، هر گاه قصدش آن باشد كه به ايشان پس ندهد .


[۱]. سوره نساء ، آيه ۹ .

[۲]. سوره نساء ، آيه ۱۰ .

[۳]. الف و ب : - «به نا حق» .

[۴]. ب : - «و» .

[۵]. سوره كهف ، آيه ۸۲ .

[۶]. تفسير القمّى ، ج ۱ ، ص ۱۳۲ .

[۷]. همان .

[۸]. قرب الإسناد ، ص ۹۲ ، ح ۳۰۶ .