نقد و ارزیابی عدالت افلاطونی از منظر اندیشه علوی
سال
اول / شماره پیاپی
1 /
صفحه
139-159
چکیده :
تبیین مفهوم کانونی عدالت در فلسفه سیاسی غرب، وامدار اندیشمندان بزرگی چون افلاطون است؛ همچنان که مبنای نظریهپردازی افلاطون و طرح مدینه فاضله وی، موضوع عدالت و طراحی جامعه عدالت محور و آرمانی است تا عالم مثالی در زمین محقّق شود. از آنجا که نظریة عدالت افلاطونی دارای ایرادهای فراوانی است، این نوشتار با تأکید بر سترگی اندیشههای امام علی(ع) و سرآمدی آن بر کلّیّه مکاتب و آراء بشری، برآن است که مفهوم عدالت را در اندیشه علوی، با محتوا و اهدافی متعالی، کاملتر و عملیتر و به نحوی گستردهتر در قیاس با اندیشه افلاطون، مطرح کند؛ چرا که اندیشه عدالت علوی از ضعفها و نقایص متعدّد نظریه عدالت افلاطونی کاملاً مبرّا است و دارای ریشه و مبنای الهی و ایمانی است و با مفهومی عینی، ملموس، مصداقپذیر و شریعتمدار و ابزاری در جهت نیل به سعادت و رستگاری الهی از طریق کسب ملکات فاضله و انجام ارادی افعال خیر میباشد. عدالت علوی فاقد وجه متصلّب و تکگفتاری بوده و خصلتی آرمانگرایانه و ظلمستیز دارد و مبنای تعیین عدالت و استحقاق، نزد آن، شریعت الهی است و بر خلاف صبغه فردی و جبرگرای عدالت افلاطونی، دارای وجه غالب عدالت اجتماعی است و بر مبنای آن، امکان ارتقاء در سلسله مراتب اجتماعی بر اساس شایستهسالاری و میزان انجام تکالیف برای همگان وجود دارد.
کلیدواژههای مقاله :امام علی(ع)؛ افلاطون؛ عدالت؛ عدالت علوی؛ شریعت؛ سعادت؛ شایستهسالاری؛ استحقاق؛ مُثل