اعتبار حدیث غدیر

پرسش :

میزان اعتبار حدیث غدیر چقدر است؟



پاسخ :

حدیث غدیر، از مشهورترین و بلندآوازه ترین احادیث نبوى است و بسیارى از محدّثان و عالمان، بر استوارى و بلکه بر تواتر آن، تأکید کرده اند.[۱]ابن کثیر مى گوید:

حدیث «هر که من مولاى اویم، پس على مولاى اوست»، چنان به تواتر نقل شده که بی تردید آن را پیامبر(ص) گفته است.[۲]

و ذهبى در رساله خود گوید:

حدیث «هر که من مولاى اویم، پس على مولاى اوست»، از متواترات است و قطعى است که پیامبر(ص) آن را فرموده است و عدّه زیاد و گروه هاى متفاوتى با طریق هاى صحیح و حَسَن و ضعیف و مردود، آن را نقل کرده اند که من آنها را مى آورم....[۳]

علّامه عبد الحسین امینى، حدیث غدیر را از صد و ده تن از صحابیان، گزارش و در پایان، تأکید نموده است که آنچه او گزارش کرده، تمام آن چیزى نیست که وجود دارد.[۴]

محقّق فقید، سید عبد العزیز طباطبایى رحمه الله در پانوشت این سخن گفته است:

صحابیانى دیگر جز آنان که علّامه امینى معرّفى کرده، روایت غدیر را گزارش کرده اند که همه آنها را در کتاب على ضفاف الغدیر[۵]یاد کرده ام.

در الغدیر، فهرست بلندى از اقوال تابعیانى که حدیث غدیر را نقل کرده اند نیز آمده است.

عالم جلیل القدر، مدافع نستوه ولایت، میر حامد حسین هندى نیز بخش بزرگى از اثر بى مانندش، عبقات الأنوار را ویژه حدیث غدیر ساخته، سند آن را به تفصیلْ گزارش کرده و در نقد دیدگاه کسانى که به عدم تواتر آن باور دارند، به تفصیل تمام، سخن گفته و نا استوارى این دیدگاه را روشن ساخته است.[۶]

گویا سخن گفتن از سند حدیث و استوارى گزارش آن در منابع حدیثى، سخنى زاید باشد. از این رو، گفتار تنى چند از محدّثان را مى آوریم و بحث را در بُعد دیگرى از آن ادامه مى دهیم:

حاکم نیشابورى در المستدرک على الصحیحین، حدیث غدیر را نقل کرده و پس از آن، در یک مورد نوشته است:

این حدیث، مطابق شرط شیخین (بخارى و مسلم)، صحیح است؛ ولى این دو، آن را نقل نکرده اند.[۷]

نیز در موردى دیگر، پس از نقل آن، نوشته است:

سند این حدیث، صحیح است و آن دو، نقلش نکرده اند.[۸]

ترمذى، پس از نقل این حدیث در السنن، نوشته است:

این حدیث، نیکو و صحیح است.[۹]

ذهبى نیز نوشته است:

این حدیث، قطعى و تردید ناپذیر است.

ذهبى، در ذیل شرح حال ابن جریر طبرى نوشته است:

چون به ابن جریر خبر رسید که ابن ابى داوود به حدیث غدیرِ خُم ایرادى گرفته است، کتاب الفضائل را نوشت و در «صحیح» بودن سند حدیث، سخن راند. من، یک جلد از طرق این حدیث را به روایت ابن جریر دیدم و از کار او و فراوانى طرق این حدیث، به شگفت آمدم.[۱۰]

ابن حجر نیز مى گوید:

و امّا حدیث «هر که من مولاى اویم، پس على مولاى اوست» را تِرمِذى و نسایى نقل کرده اند و آن، جدا طرق فراوانى دارد. ابن عقده آنها را در کتابى مستقل گرد آورده است و بسیارى از اسناد آن، صحیح و نیکوست.[۱۱]

کتاب ابن عُقده با عنوان حدیث الولایة، تا حدود قرن دهم در اختیار عالمان بوده است. سید بن طاووس درباره آن نوشته است:

و در آن، تصریح پیامبر(ص) به ولایت على(ع) را با صد و پنجاه طریق، روایت کرده است[۱۲].[۱۳]

ابن عساکر نیز در موارد متعدّدى از اثر عظیمش، از این حدیث یاد نموده و فقط در یک مورد، نود طریق آن را یاد کرده است،[۱۴]و چنین است یادکرد بسیارى دیگر از محدّثان و مفسّران و عالمان.

با این همه، اگر کسى یا کسانى، در صدور حدیث و یا چگونگى نقل آن تردید روا دارند، بى گمان از سَرِ استکبار و رویارویى با حق است و نه چیز دیگر.


[۱] . ر. ک: نفحات الأزهار، ج ۶، ص ۳۷۷.

[۲] . البدایة والنهایة، ج ۵، ص ۲۱۴.

[۳] . رسالة طرق حدیث «مَن کنت مولاه فعلىٌّ مولاه»، ص ۱۱.

[۴] . الغدیر، ج ۱، ص ۱۴۴، طبع جدید.

[۵] . این کتاب، حاصل حاشیه ها و استدراکات سید عبد العزیز طباطبایى رحمه الله بر الغدیر بود که به علّت فوت ایشان، فرصت انتشار مستقل نیافت؛ امّا ظاهرا در طبع جدید الغدیر، پانوشت شده است.

[۶] . نفحات الأزهار، ج ۶، ص ۳۷۸ به بعد.

[۷] . المستدرک على الصحیحین، ج ۳، ص ۱۱۸، ح ۴۵۷۶.

[۸] . المستدرک على الصحیحین، ج ۳، ص ۶۳۱، ح ۶۲۷۲.

[۹] . سنن الترمذى، ج ۵، ص ۶۳۳، ح ۳۷۱۳.

[۱۰] . تذکرة الحفّاظ، ج ۲، ص ۷۱۳، ح ۷۲۸. براى آگاهى از اهمیت کتاب طبرى، ر. ک: الغدیر فى التراث الإسلامى، ص ۳۵.

[۱۱] . فتح البارى، ج ۷، ص ۷۴.

[۱۲] . الإقبال، ج ۲، ص ۲۴۰.

[۱۳] . ر. ک: الغدیر فى التراث الإسلامى، ص ۴۵، که در آن از اهمیت کتاب ابن عقده و تأثیر آن در آثار بعدى به دقّت، سخن رفته است.

[۱۴] . ر. ک: تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۲۰۴.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت