روابط اجتماعى بر پايه برادرى دينى در حکومت اسلامی

پرسش :

روابط اجتماعی در حکومت اسلامی بر چه پایه ای است؟



پاسخ :

يكى از سياست هاى اصولى اسلام براى زدودن كينه ها، نزديك كردن دل ها و منسجم كردن هوداران خود، تقويت روابط اجتماعى بر پايه پيوند برادرى دينى است . اين اقدام سياسى - الهى، در صدر اسلام، زمينه ساز پيدايش نخستين حكومت اسلامى به رهبرى پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله شد و بار ديگر، در آخر زمان، زمينه ساز حكومت جهانى اسلام به رهبرى مهدى آل محمّد عليه السلام و توسعه و تداوم آن خواهد گرديد:

نقش برادرى دينى در تأسيس نخستين حكومت اسلامى

پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله پس از بعثت، دو بار از طرح برادرى دينى جهت تأسيس حكومت اسلامى بهره گرفت: يك بار قبل از هجرت در مكّه و بار دوم، پس از هجرت در مدينه.

اين اقدام سياسى - الهى، بخصوص پس از هجرتِ مسلمانان به مدينه، درتأسيس نخستين حكومت اسلامى، نقشى بنيادين داشت؛ زيرا جامعه اسلامى، از يك سو با خطر مشركان قريش و عموم بت پرستان و همچنين خطر يهود مدينه - كه در داخل و خارج شهر، زندگى مى كردند و ثروت و امكانات فراوانى داشتند - مواجه بود و از سوى ديگر، نيروهاى تازه مسلمان، دچار از هم گسيختگى بودند؛ چرا كه دو طايفه اوس و خزرج، با هم دشمنى و كينه ديرينه داشتند و ميان مهاجران و انصار نيز از نظر فكرى و فرهنگى، اختلاف وجود داشت.

در اين جا بود كه آيه اخوّت: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ ؛[۱]در حقيقت، مؤمنان، برادران [يكديگر ]اند» نازل شد و پيامبر اسلام، با الهام الهى، همچون سياستمدارى پخته و كارآزموده، با به كار گيرى مجدّد طرح برادرىِ دينى، ميان مسلمانان و بويژه مهاجران و انصار، وحدت سياسى و معنوى ايجاد كرد و بدين سان بر معضل اختلافات داخلى فائق آمد و با انسجام پيروان خود در برابر دشمنان اسلام، حكومت اسلامى را بنيان نهاد.[۲]

نقش برادرىِ دينى در حكومت جهانى اسلام

بر پايه احاديثى كه در منابع معتبر شيعه و سنّى آمده، پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله پيش بينى فرموده كه در آخر زمان، مسلمانانى بسى بافضيلت تر از مسلمانان صدر اسلام، پديد خواهند آمد و آنان را به دليل قوّت ايمان و سرسختى در مسئوليت پذيرى برادر خود مى نامد. متن يكى از اين احاديث كه از امام باقر عليه السلام نقل شده ، چنين است:

قالَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللّه عليه و آله ذاتَ يَومٍ وَ عِندَهُ جَماعَةٌ مِن أصحابِهِ : اللَّهُمَّ لَقِّنى إخوانى - مَرَّتَينِ - .

فَقالَ مَن حَولَهُ مِن أصحابِهِ : أما نَحنُ إخوانُكَ يا رَسولَ اللَّهِ؟!

فَقالَ : لا ، إنَّكُم أصحابى ، وَ إخوانى قَومٌ مِن[۳]آخِرِ الزَّمانِ آمَنوا بى وَ لَم يَرَونى ، لَقَد عَرَّفَنيهِمُ اللَّهُ بِأَسمائِهِم وَ أسماءِ آبائِهِم مِن قَبلِ أن يُخرِجَهُم مِن أصلابِ آبائِهِم وَ أرحامِ اُمَّهاتِهِم ، لَأَحَدُهُم أشَدُّ بَقِيَّةً عَلى  دينِهِ مِن خَرطِ القَتادِ[۴]فِى اللَّيلَةِ الظَّلماءِ ، أو كَالقابِضِ على  جَمرِ الغَضى[۵]، اُولئِكَ مَصابيحُ الدُّجى  ، يُنجيهِمُ اللَّهُ مِن كُلِّ فِتنَةٍ غَبراءَ مُظلِمَةٍ .[۶]روزى پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ، در حالى كه جماعتى از يارانش نزد ايشان بودند ، دو بار فرمود : «بار خدايا ! مرا با برادرانم ملاقات ده» .

يارانش كه پيرامون ايشان بودند ، گفتند : مگر ما برادران تو نيستيم ، اى پيامبر خدا؟!

فرمود : «نه . شما ياران منيد . برادران من ، مردمانى از آخِرْ زمان هستند كه با آن كه مرا نديده اند، به من ايمان آورده اند. خداوند ، آنان را پيش از آن كه از پشتِ پدران و ارحام مادرانشان بيرون آورْد ، با نام و نام پدرانشان به من شناسانْد . هر يك از ايشان ، بر دينش، پايدارتر از كشيدن شاخ و برگ خار مغيلان با دست در شب تار است ، يا همانند كسى است كه اخگرِ چوب درخت شوره گز [كه دير خاموش مى شود] در دست گرفته باشد . آنان ، چراغ هاى تاريكى اند . خداوند ، ايشان را از هر فتنه تيره و تار ، مى رهانَد» .

به نظر مى رسد مقصود پيامبر صلى اللّه عليه و آله از بزرگ مردانى كه در اين حديث و احاديث مشابه ، آنان را برادران خود مى نامد، همان كسانى اند كه خداوند سبحان ، ويژگى هاى آنان را در اين آيه ، بيان كرده است :

«يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِى اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَفِرِينَ يُجَهِدُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَآئِمٍ ذَ لِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَآءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ .[۷]

اى كسانى كه ايمان آورده ايد ، هر كس از شما از دينش برگردد، [بداند] خداوند به زودى گروهى را بياورد كه ايشان را دوست دارد و ايشان ، او را دوست دارند، با مؤمنان ، فروتن، و بر كافران ، سرفرازند؛ در راه خدا جهاد مى كنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمى هراسند. اين، فضل خداست . آن را به هر كه بخواهد ، مى دهد؛ و خدا ، گشايشگر داناست» .

در اين آيه، خداوند سبحان، ضمن تهديد جمعى از همراهان پيامبر صلى اللّه عليه و آله كه در باورهاى دينى و دفاع از ارزش هاى اسلامى استوار نبودند، با صراحت اعلام مى فرمايد در آينده تاريخ، گروهى به يارى اين آيين خواهند شتافت كه خدا ، آنها را دوست دارد و آنان نيز خدا را دوست دارند، با اهل ايمان ، فروتن و مهربان اند و در برابر كافران معاند، سرفراز و قاطع، در راه اقامه ارزش هاى دينى پيكار مى كنند و از سرزنش ملامتگران نمى هراسند.[۸]

بى ترديد، كامل ترين مصاديق اين پيشگويى، ياران امام مهدى عليه السلام هستند؛ بلكه در تفسير القمّى ذيل جمله «يُحِبُّهُم وَ يُحِبُّونَهُ» آمده :

نَزَلَت في القائِمِ عليه السلام وَأصحابِهِ «يُجَهِدُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَآئِمٍ .[۹]

[اين آيه ] در باره قائم عليه السلام و يارانش نازل شده است كه «در راه خدا جهاد مى كنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمى هراسند» .

ياران امام مهدى عليه السلام در اثر تكامل عقل و ايمان، در بالاترين مراتب برادرىِ دينى قرار مى گيرند ، به گونه اى كه شايستگى پيدا مى كنند پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله از آنان با عنوان برادر خود ياد كند. در حديثى كه با سند معتبر از زيد زَرّاد نقل شده، وى مى گويد: به امام صادق عليه السلام گفتم: ما مى ترسيم كه مؤمن نباشيم .

امام عليه السلام فرمود: «چرا اين گونه فكر مى كنيد؟».

گفتم : چون ميان خود كسى را نمى يابيم كه برادرش نزد او بر درهم و دينارش، مقدّم باشد، و ما درهم و دينار را نزد خود بر برادر دينى مان - كه با دوستى اميرمؤمنان گِرد آورده است - ، مقدّم مى يابيم. امام عليه السلام فرمود:

كَلّا ، إنَّكُم مُؤمِنونَ وَلكِن لا يَكمُلُ إيمانُكُم حَتّى  يَخرُجَ قائِمُنا ، فَعِندَها يَجمَعُ اللَّهُ أحلامَكُم فَتَكونونَ مُؤمِنينَ كامِلينَ .[۱۰]

هرگز [اين گونه نينديش ] ! شما مؤمن هستيد ؛ امّا ايمانتان كامل نمى شود تا قائم ما قيام كند كه آن هنگام ، خداوند ، عقل هايتان را جمع مى كند و مؤمنانى كامل مى شويد .

در حديثى ديگر از امام صادق عليه السلام آمده:

إنَّ أصحابَ القائِمِ عليه السلام يَلقى  بَعضُهُم بَعضاً كَأَنَّهُم بَنو أبٍ وَ اُمٍّ ، وَ إنِ افتَرَقَوا عِشاءً التَقَوا غُدوَةً .[۱۱]

ياران قائم ، همديگر را همچون برادرانِ تنى ديدار مى كنند و اگر شب از هم جدا شوند ، صبح به ديدار يكديگر مى روند .

و بدين سان در عصر ظهور ، دشمنى ها، جاى خود را به دوستى مى دهد[۱۲]و روابط اجتماعىِ برادرانه ميان ياران امام مهدى عليه السلام به قدرى تقويت مى شود كه وقتى كسى نياز به پول پيدا مى كند ، از جيب برادر دينى خود برمى دارد و او مانع نمى شود .[۱۳]

به عبارت ديگر ، جامعه مهدوى، زندگى بهشتيان را در دوران حكومت امام عصر عليه السلام تجربه مى كنند، همان طور كه خداوند در توصيف اهل بهشت فرموده:

«وَ نَزَعْنَا مَا فِى صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَ نًا عَلَى  سُرُرٍ مُّتَقَبِلِينَ .[۱۴]

هر گونه غِلّ (حسد، كينه و دشمنى) را از سينه آنها بر مى كَنيم ، در حالى كه برادرانه بر روى تخت ها در مقابل هم قرار گيرند»

.


[۱]حجرات : آيه ۱۰ .

[۲]براى توضيح بيشتر، ر. ك : دانش نامه قرآن و حديث : ج ۲ (برادرى) .

[۳]في بحار الأنوار : «في» ، وهو الأصوب .

[۴]القَتاد : شجر له شَوك ، وفي المثل : «ومن دونه خَرط القَتاد» (الصحاح : ج ۲ ص ۵۲۱ «قتد»).

[۵]الغَضَى : شجرٌ ، من الأثل ، خشبُه من أصلب الخَشَب ، وجمره يبقى  زماناً طويلاً لاينطفئ (المعجم الوسيط : ج ۲ ص ۶۵۵ «غضى») .

[۶]بصائر الدرجات : ص ۸۴ ح ۴ (به نقل از ابو بصير) ، بحار الأنوار : ج ۵۲ ص ۱۲۳ ح ۸ .

[۷]مائده : آيه ۵۴ .

[۸]آيات ۱۳۳ سوره نساء و ۳۸ سوره محمّد صلى اللّه عليه و آله نيز اشاره به اين پيشگويى است.

[۹]تفسير القمّى : ج ۱ ص ۱۷۰ ، بحار الأنوار : ج ۳۱ ص ۵۷۷ ح ۷ .

[۱۰]ر . ك : ص ۲۴۸ ح ۱۸۱۲ .

[۱۱]ر . ك : ص ۳۱۶ ح ۱۸۲۸ .

[۱۲]ر. ك : ص ۳۱۶ ح ۱۸۲۹ و ص ۳۲۶ ح ۱۸۴۰ .

[۱۳]ر. ك: ص ۳۱۸ ح ۱۸۳۰ .

[۱۴]حجر : آيه ۴۷ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت