خانواده ، مانند همه نهادهای پر ارزش ، در معرض انواع آسيب ها و آفت هايی است كه سلامت ، استواری و پويايی آن را تهديد می كند. پيشوايان بزرگ اسلام، در كنار تبيين عوامل تحكيم خانواده ، ره نمودهای بسيار مهم و ارزنده ای را در جهت پيشگيری از اين آفات ، ارائه كرده اند .
نكته جالب توجّه، اين كه بسياری از اين ره نمودها، همخوان با پژوهش های ميدانی مرتبط با عوامل فروپاشی خانواده است . اين پژوهش ها ـ كه گستره وسيعی از كارهای ميدانی و تحقيقات آماری و جامعه شناختی را در بر می گيرند ـ ، در واقع ، زنگ خطر پرآوايی را برای مسئولان فرهنگی جامعه ها به صدا در می آورند ؛ خطری كه حتّی بسياری از خانواده های اصيل و مذهبی را نيز به طور جدّی تهديد می كند . از اين رو، آشنايی با ره نمودهای اسلام در اين زمينه ، بويژه برای خانواده های متديّن ، مذهبی ، می تواند بسيار كارساز باشد . اين ره نمودها به سه دسته تقسيم می شوند : الف . آسيب های كلّی خانواده ، ب . آسيب هايی مرتبط با مرد ، ج . آسيب های مرتبط با زن .
الف ـ آسيب های كلّی
اين گونه آسيب ها، آفاتی هستند كه معمولاً از ناحيه زن و يا شوهر نيستند؛ بلكه پدر يا ماد
ر و يا اشخاص ديگر، آنها را ايجاد می كنند. البتّه در برخی از موارد، ممكن است مرد يا زن نيز در شكل گيری آنها سهيم باشند . اين آسيب ها عبارت اند از :
۱ . تحميل پيوند زناشويی[۱]
نخستين شرط تشكيل خانواده پايدار ، آزادی دختر و پسر در انتخاب همسر و تحميل نكردن پيوند زناشويی بر آنهاست . سخنی از پيامبر خدا صلی الله عليه و آله در باره مَنشأ روانی الفت و اختلاف همسران، نقل شده كه می فرمايد:
الأَرواحُ جُنودٌ مُجَنَّدَةٌ ، فَما تَعارَفَ مِنهَا ائتَلَفَ ، وَ ما تَناكَرَ مِنهَا اختَلَفَ .[۲]
روح ها [همچون] سپاهيانی هستند فراهم آمده ، كه هر كدام از آنها با هم، آشنايی [و سازگاری] داشته باشند، با هم الفت می گيرند و هر كدام از آنها كه با هم ناآشنا باشند، با هم اختلاف پيدا می كنند .
بدين سان ، طبيعی است كه ازدواج های تحميلی، پايدار نمی مانند. كلينی رحمه الله، گزارش كرده كه شخصی به نام ابن ابی يعفور از امام صادق عليه السلام می پرسد: من مايلم با زنی ازدواج كنم؛ ولی پدر و مادرم می خواهند كه با زن ديگری ازدواج نمايم. چه كنم؟ امام عليه السلام پاسخ می دهد :
تَزَوَّجِ الَّتی هَوَيتَ ، وَ دَعِ الَّتی يَهوی أبَواكَ .[۳]
با كسی ازدواج كن كه خودت می خواهی ، و آن شخصی را كه پدر و مادرت می خواهند ، رها كن !
در حديثی ديگر ، از جابر بن عبد اللّه انصاری روايت شده كه مردی نزد پيامبر صلی الله عليه و آله آمد و گفت : دختر يتيمی پيش ماست كه دو مرد از او خواستگاری كرده اند : يكی توانگر و ديگری تنگ دست . او مرد فقير را می خواهد و ما به توانگر ، تمايل داريم! پيامبر صلی الله عليه و آله فرمود :
لَم يُرَ لِلمُتَحابَّينِ مِثلُ النِّكاحِ .[۴]
برای دو دل داده ، چيزی (تسكينی) همانند ازدواج ، ديده نشده است .
پيامبر صلی الله عليه و آله به روشنی اعلام می كند كه دو طرف ازدواج ، در انتخاب همسر، آزادند و ثروت نمی تواند جای گزين محبّت دو نفری كه به هم علاقه مند هستند، گردد .
جامعه شناسان نيز از ديرباز ، ازدواج های تحميلی را زمينه ساز اختلافات خانوادگی و فروپاشی خانواده می دانند و برخی، اين گونه ازدواج ها را به فروش دختران ، تشبيه كرده اند .
البتّه بايد توجّه داشت كه راه نمايی پدر و مادر برای انتخاب همسر مناسب، فوق العاده ضروری است و جوانان بايد بدانند كه در تشكيل خانواده ، از مشورت با والدين خود ، بی نياز نيستند ، هر چند در نهايت، خود آنها هستند كه بايد همسر آينده شان را انتخاب كنند ، نه پدر و مادر !
۲ . مَهريه سنگين
حكمت وجود مهريه (كابين) ، تعديل روابط زن و مرد و نيز پيوند دادن آنها به يكديگر است . مهريه، از آن جا پديد آمد كه در متن خلقت ، نقش هر يك از زن و مرد، مغاير نقش ديگری است . مرد، در مقابل غريزه، از زن ، ناتوان تر است . اين ويژگی، همواره به زن ، فرصت داده است كه به دنبال مرد نرود و زود تسليم او نشود. بر عكس، مرد را وادار كرده است كه به زن، اظهار نياز كند و برای جلب رضای او اقدام نمايد. يكی از آن اقدامات، اين بوده كه مرد برای جلب رضای همسر ، و به احترام موافقت او، هديه ای نثار او می كرده است .
مهريه ، با حيا و عفاف زن ، هم ريشه است. زن به الهام فطری در يافته است كه عزّت و احترام او ، به اين است كه خود را رايگان در اختيار مرد قرار ندهد . قرآن كريم، با لطافت و ظرافت بی نظير می فرمايد:
«وَءَاتُواْ النِّسَآءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً .[۵]
كابين زنان را به عنوان هديه [و از روی طيب خاطر] به آنها بدهيد» .
در اين آيه كوتاه، به سه نكته اساسی اشاره شده است :
يك. از مهريه، با نام «صدُقه» ياد شده ، از مادّه «صِدق» ، بدان جهت كه نشانه صداقت و راستين بودن علاقه مرد است .
دو. الحاق ضمير «هُنَّ» به «صدُقات»، اشاره به آن است كه مهريه، به خودِ زن تعلّق دارد ، نه پدر و مادر وی، و به اصطلاح، «شيربها» نيست .
سه. كلمه «نِحله»، به روشنی دلالت دارد كه مهريه ، در واقع ، چيزی جز هديه و پيشكش مرد به زن نيست .
نكته مهم
امّا نكته مهمّی كه در آسيب شناسی خانواده بايد به آن توجّه داشت، اين است كه ميزان مهريه ، نبايد با حكمت آن در تضاد باشد ؛ چون در اين صورت ، آفت تحكيم نهاد خانواده می گردد .[۶]
مهريه ، بايد حقيقتا مفهوم هديه را به ذهن تداعی كند، نه داد و ستد و گروگانگيری را. از اين رو، سنگينی مهريه، نشانه شوربختی زن ،[۷]و سبكی آن، نشانه بركت زن[۸]شناخته شده است، مانند اين حديث از پيامبر صلی الله عليه و آله كه می فرمايد :
خَيرُ الصَّداقِ أيسَرُهُ .[۹]
بهترين مهريه ، سبك ترينِ آن است .
در حديثی ديگر آمده است :
لا تُغالوا بِمُهورِ النِّساءِ ، فَإِنَّما هِی سُقيَا اللّهِ سُبحانَهُ .[۱۰]
در مهريه های زنان ، زياده روی نكنيد ؛ چرا كه زنان ، در واقع ، باران خداوند سبحان اند .
همچنين سنگينی مهريه، موجب كينه و دشمنی خانوادگی معرّفی شده است :
تَياسَروا فِی الصَّداقِ ، إنَّ الرَّجُلَ يُعطِی المَراَةَ حَتّی يَبقی ذلِكَ فی نَفسِهِ عَلَيها حَسيكَةً .[۱۱]
در مهريه ، آسان بگيريد ؛ زيرا مرد ، با اين كه مهريه[ی سنگينی] را به زن می پردازد ، امّا كينه آن، نسبت به زن ، در دلش می مانَد .
در جای ديگری، اين تعبير آمده است:
لا تُغالوا بِمُهورِ النِّساءِ ، فَتَكونَ عَداوَةً .[۱۲]
در مهريه های زنان ، زياده روی نكنيد ؛ چون مايه دشمنی می شود .
۳ . ازدواج با انگيزه های غير ارزشی
پيش از اين ، اشاره شد كه نخستين ادب از آداب تشكيل خانواده ، درستی انگيزه آن است . از اين رو ، ازدواج كردن با هدف : تقويت طايفه، خودنمايی ، شهرت طلبی ، و بهره گيری از ثروت يا موقعيت خانوادگی همسر ، ضدّ ارزش و نكوهيده شمرده شده است .[۱۳]
موضوع قابل توجّه، اين است كه رعايت نكردن اين ادب ، آفت نهاد خانواده و زمينه ساز فروپاشی آن است . از پيامبر خدا صلی الله عليه و آله روايت شده كه می فرمايد:
لا تُزَوِّجُوا النِّساءَ عَلی قَراباتِهِنَّ ، فَإنَّهُ يَكونُ مِن ذلِكَ القَطيعَةُ .[۱۴]
زنان را [به خاطر تقويت روابط خويشاوندی] با خويشاوندانشان تزويج نكنيد ؛ زيرا اين كار ، به بريده شدن روابط خويشی می انجامد .
و نيز روايت شده است كه فرمود:
مَن تَزَوَّجَ امرَأَةً لِعِزِّها لَم يَزِدهُ اللّهُ إلّا ذُلّاً ، وَ مَن تَزَوَّجَها لِمالِها لَم يَزِدهُ اللّهُ إلّا فَقرا ، وَ مَن تَزَوَّجَها لِحَسَبِها لَم يَزِدهُ اللّهُ إلّا دَناءَةً ، وَ مَن تَزَوَّجَ امرَأَةً لَم يَتَزَوَّجها إلّا لِيَغُضَّ بَصَرَهُ ، أو لِيُحصِنَ فَرجَهُ ، أو يَصِلَ رَحِمَهُ ، بارَكَ اللّهُ لَهُ فيها وَ بارَكَ لَها فيهِ .[۱۵]
هر كس با زنی ، به خاطر قدرتش ازدواج كند ، خداوند ، جز بر خواری او نمی افزايد ، و هر كس با زنی ، به خاطر دارايی اش ازدواج كند ، خداوند ، جز بر ناداری او نمی افزايد ، و هر كس با زنی ، به خاطر بزرگ زادگی اش ازدواج كند ، خداوند ، جز بر پستی او نمی افزايد ، و هر كس با زنی ، فقط برای اين ازدواج كند كه چشمش را [ از حرام و نامحرم ] فرو بپوشانَد ، يا دامنش را پاك نگه دارد ، يا پيوند خويشاوندی اش را برقرار بدارد ، خداوند ، در آن مرد و زن برای يكديگر بركت می دهد .
و در حديثی از امام صادق عليه السلام آمده است كه :
إذا تَزَوَّجَ الرَّجُلُ المَرأَةَ لِجَمالِها أو مالِها وُكِلَ إلی ذلِكَ ، وَ إذا تَزَوَّجَها لِدينِها رَزَقَهُ اللّهُ الجَمالَ وَ المالَ .[۱۶]
هر گاه مردی با زنی ، به خاطر زيبايی يا دارايی اش ازدواج كند ، به همان [ زيبايی يا دارايی ] واگذار می شود ، و هر گاه به خاطر دينش با او ازدواج كند ، خداوند ، زيبايی و دارايی نيز روزی اش می كند .
انگيزه های غير ارزشی در ازدواج ، چه از سوی زوجين و چه خانواده هايشان ، آفت اصلی ترين اركان تحكيم خانواده ـ يعنی محبّت و قداست ـ است. از اين رو، خانواده هايی كه دچار اين آفت اند، بيشتر در معرض فروپاشی قرار می گيرند.
۴ . ازدواج، پيش از رشد عقلی
هر چند احاديث اسلامی ، به خانواده ها تأكيد كرده اند كه هنگام بلوغ فرزندان ، زمينه ازدواج آنها را فراهم كنند[۱۷]و به جوانان نيز توصيه كرده اند كه برای حفظ پاك دامنی خود ، هر چه زودتر ازدواج نمايند ،[۱۸]امّا پيشوايان ما، ازدواج كودكان را ـ چنان كه در برخی از اقوام ، رسم بوده ـ مصلحت نمی دانند . از اين رو، طبق نقل كلينی رحمه الله، امام صادق عليه السلام در پاسخ پرسش هشام بن حَكم در باره اين موضوع، فرمود :
إذا زُوِّجوا وَ هُم صِغارٌ لَم يَكادوا يَتَأَلَّفوا .[۱۹]
چنانچه آنها را در خردسالی به ازدواج هم در آوريد ، به سختی ممكن است اُنس و اُلفتی ميان آنها برقرار شود .
اين سخن می تواند به اين مفهوم باشد كه ازدواج ، پيش از رشد عقلی زوجين ، آفت تحكيم خانواده است و ممكن است به جدايی بينجامد . برخی از پژوهش ها نيز نشان می دهند كه طلاق ، در جوانانی كه زير نوزده سالگی ازدواج كرده اند، بيشتر از جوانانی است كه پس از آن ازدواج كرده اند .
۵ . خويشاوند بودنِ هَوو با همسر اوّل
بر پايه برخی احاديث ، ازدواج مرد با خويشاوندان همسر فعلی اش، آفت زندگی خانوادگی است. متن حديث پيامبر صلی الله عليه و آله در اين باره، چنين است:
لا تُزَوِّجُوا النِّساءَ عَلی قَراباتِهِنَّ ، فَإِنَّهُ يَكونُ مِن ذلِكَ القَطيعَةُ .[۲۰]
زنان را با خويشاوندانشان تزويج نكنيد ؛ زيرا اين كار ، به بريده شدن روابط خويشی می انجامد .
اين سخن، بدين معناست كه برای زن، تحمّل هَوويی كه از نزديكان و خويشان خودش باشد، مشكل تر است و اين گونه ازدواج ها، موجب اختلاف خانوادگی و از عوامل فروپاشی خانواده است.
ب ـ آسيب های مرتبط با مرد
آسيب هايی كه از ناحيه شوهر ، نهاد خانواده را تهديد می كنند و چه بسا موجب فروپاشی آن می گردند، عبارت اند از :
۱ . آزار دادن همسر
زن، از محيط گرم خانواده خويش به درون خانه ای پا می نهد كه همه چيز آن برای وی، تازه و بدون سابقه است . او از جايی كه به طور متعارف، خدمت گيرنده و محبّت بيننده بوده، به سرايی قدم می نهد كه خدمت و محبّت در آن، دوسويه است . در اين حالت، اگر در قبال محبّت و تلاشی كه بروز می دهد ، پاسخ محبّت آميز نگيرد و حتّی در عوض آن ، آزار ببيند، دير يا زود، از محبّت دهی ، دست می كشد و كانونی كه بايد با محبت و مودّت گرم شود ، به سردی می گرايد . روشن است كه كمتر همسری با اين وضعيت ، حاضر به ادامه زندگی است و اگر هم آن را ادامه دهد ، چنين زندگی ای را نمی توان يك زندگی سالم و يك كانون پُر حرارت خوانْد .
گفتنی است آزارهای روانی و جسمی ، هر دو در اين ميان، يكسان عمل می كنند و شايد آزارهای زبانی و روانی، زيان های بيشتر و ضربه های كاری تری را به پيكر ازدواج وارد كنند . احاديت، افزون بر كتك زدن زن ، تحقير او و حتّی بغض و دشمنی درونی را هم زمينه فروپاشی تدريجی خانواده ها دانسته اند .[۲۱]
از پيامبر خدا صلی الله عليه و آله روايت شده كه می فرمايد :
مَن أضَرَّ بِامرَأةٍ حَتّی تَفتَدِی مِنهُ نَفسَها ، لَم يَرضَ اللّهُ تَعالی لَهُ بِعُقوبَةٍ دونَ النّارِ ؛ لِأنَّ اللّهَ تَعالی يَغضَبُ لِلمَرأةِ كَما يَغضَبُ لِليَتيمِ .[۲۲]
هر كس به زنی آزار برساند تا آن زن [ با بخشيدن مهريه اش ] ، جان خود را از او بخرد ، خدای متعال ، برای آن مرد ، به مجازاتی كمتر از آتش ، رضايت نداده است ؛ چرا كه خداوند متعال برای زن ، همان گونه به خشم می آيد كه به خاطر يتيم به خشم می آيد .
در حديث ديگری آمده است :
أی رَجُلٍ لَطَمَ امرَأتَهُ لَطمَةً ، أمَرَ اللّهُ عز و جل مالِكا خازِنَ النّيرانِ فَيَلطِمُهُ عَلی حُرِّ وَجهِهِ سَبعينَ لَطمَةً فی نارِ جَهَنَّمَ ، وَ أی رَجُلٍ مِنكُم وَضَعَ يَدَهُ عَلی شَعرِ امرَأةٍ مُسلِمَةٍ ، سَمَّرَ كَفَّهُ بِمَساميرَ مِن نارٍ .[۲۳]
هر مردی كه به زنش سيلی بزند ، خداوند عز و جل به مالك ، نگهبان دوزخ ، دستور می دهد كه در آتش دوزخ ، هفتاد سيلی بر گونه او بزند ، و هر مردی از شما بر موی زنی مسلمان [ و نامحرم ] دست نهد ، ميخ هايی از آتش ، در كف دست او می كوبد .
همچنين از امام علی عليه السلام روايت شده است كه می فرمايد :
إنَّهُنَّ أمانَةُ اللّهِ عِندَكُم ، فَلا تُضارّوهُنَّ وَ لا تَعضُلوهُنَّ .[۲۴]
آنان، امانت خدا در نزد شما هستند . بنا بر اين ، به آنان گزند نرسانيد و با ايشان بدرفتاری نكنيد .
از پيامبر خدا صلی الله عليه و آله نيز روايت است كه فرمود :
إنّی أتَعَجَّبُ مِمَّن يَضرِبُ امرَأتَهُ وَ هُوَ بِالضَّربِ أولی مِنها ![۲۵]
در شگفتم از كسی كه زنش را می زند ، در حالی كه خود او ، به كتك خوردن ، سزاوارتر است !
۲ . بدخويی
انسان های تندخو ، گاه بدون آن كه بخواهند ، به ديگران آزار می رسانند . بسياری از اينان ، بدذات نيستند و دوست ندارند كه ديگران ، بويژه نزديكان و خويشان و همسران خود را اذيت كنند ؛ امّا حساسيت زياد ، حرارت و تندی اخلاقی و كم طاقتی ايشان ، موجب می شود كه ديگران از آنها دلخور و دلگير شوند و به صورت باری سنگين و تحميلی بر دوش ديگران در آيند . اين دسته، افزون بر آن كه زندگی خود را آشفته می كنند ، عيش ديگران را نيز منغّص می سازند و محيطی عصبی ، حسّاس ، شكننده و گاه در آستانه انفجار به وجود می آورند و خود و خانواده شان را در آن می سوزانند . اگر اين وضعيت ادامه يابد و يا تشديد شود ، اطرافيان و بويژه همسر، به مقابله به مثل با همسر و يا گريز از شوهر و حتّی خانه، روی می آورد و اينها از هم پاشيدگی خانواده را در پی دارد .
آمار فعلی دادگاه های خانواده ، بدخويی مرد را از علّت های قابل توجّه متلاشی شدن خانواده بر می شمرند . بر همين اساس، با وجود ترغيب به تزويج جوانان از سوی اسلام ، امام رضا عليه السلام در راه نمايی به حسين بن بشّار كه خويشاوند بدخويَش به خواستگاری دخترش آمده است ، می فرمايد:
لا تُزَوِّجهُ إن كانَ سَيِّئَ الخُلُقِ .[۲۶]
اگر بدخُلق است، دخترت را به همسری وی در نياور.
۳ . بُخل
مؤمن، تربيت شده خداوند است و هزينه زندگی خود را با كاهش و افزايش عطای الهی، تنظيم می كند . اگر خدا به او روزی دهد، وی هم به زندگی اش وسعت می دهد و اگر خدا نبخشد ، به كسب حرام و درآمد نامشروع، روی نمی آورد ؛ امّا انسان بخيل، در هر صورت، به كسی چيزی نمی دهد و اموالش را نزد خود نگاه می دارد . چنين شخصی ، همه و حتّی خود را در تنگنا می گذارد و از پرداخت هزينه های اصلی خانواده نيز خودداری می ورزد و بدين سان، فشار سختی را به خانواده وارد می آورد ؛ سختی ای كه با توجّه به وضعيت مالی اش ، برای همسر و خانواده ، توجيهی ندارد و تنها علّت آن ، خوی زشت بخل است . در اين وضعيت ، كمتر زنی تاب می آورد و در نتيجه ، يا به دزدی پنهان از شوهر ، روی می آورد و يا حدّ اقل در علاقه او به خود، ترديد می كند و متقابلاً علاقه اش به همسر كاهش می يابد؛ زيرا خود را از دارايی و مال همسرش، كم ارزش تر می بيند .
از پيامبر خدا صلی الله عليه و آله روايت شده كه می فرمايد :
أبغَضُ العِبادِ إلَی اللّهِ عز و جل مَن ضَنَّ عَلی عِيالِهِ .[۲۷]
منفورترينِ بندگان ، نزد خداوند عز و جل ، كسی است كه به خانواده اش بخل بورزد .
نيز می فرمايد :
شَرُّ النّاسِ الضَّيِّقُ عَلی أهلِهِ .[۲۸]
بدترينِ مردم ، كسی است كه بر خانواده اش تنگ بگيرد .
۴ . بی تدبيری
خانواده در بدو تأسيس، با جادّه ای ناهموار و گردنه هايی سخت ، رو به روست . دو جوانی كه هنوز جايگاه شغلی ثابتی برای خود نيافته اند، با بدهی های مربوط به تعهّدات مالی تحصيل و تهيّه مسكن و يا هزينه های تولّد و نگهداری فرزند نيز رو به رو می شوند . از سوی ديگر، به دليل جوانی ، زن، خواهان مصاحبت بيشتر شوهر با اوست و توقّع دارد كه شوهر، وقت بيشتری را برای با هم بودن بگذارد. خواسته ها و انتظارات پيشين خويشان ، دوستان ، همسايگان و همكاران را نيز بايد افزود. از طرفی، مسئوليت های دينی و اجتماعی هر دو سوی ازدواج نيز وجود دارد . در چنين فضايی، تنها مديريت عاقلانه و ماهرانه ، می تواند خانواده را از اين كشاكش سنگين برهاند و با توجّه به اين كه مديريت خانواده در اسلام به مرد سپرده شده ،[۲۹]اين موضوع، اهمّيت ويژه ای پيدا می كند .
اگر مرد ، فاقد مديريت لازم باشد ، خانواده، در گردابی از مشكلات حل نشدنی و گره های كور، فرو می رود و در اين ميان، رضايت و ارضای همسر فدا می شود و كانون خانواده ، جايی برای شكايت ها و سرريز مشكلات حل ناشده می گردد .[۳۰]امام علی عليه السلام در باره اين آفت خطرناك خانواده می فرمايد :
آفَةُ المَعاشِ سوءُ التَّدبيرِ .[۳۱]
آفت زندگی ، بی تدبيری (سوء مديريّت) است .
و در حديث ديگری از ايشان ـ كه به فراتر از خانواده اشاره دارد ـ آمده است :
سَبَبُ التَّدمير سوءُ التَّدبيرِ .[۳۲]
علّت ويرانی ، بی تدبيری (سوء مديريّت) است .
۵ . تنوّع طلبی
اسلام با توجّه به واقعيتِ فزونی تعداد زنان آماده ازدواج بر مردان ، چندهمسری را با رعايت شروطی سخت (مانند: عدالت) تجويز كرده است؛ امّا اين به معنای جواز تنوّع طلبی و رفتار خودخواهانه با زن نيست . هر گاه مرد بخواهد از اين جواز شرعی و واقعيت اجتماعی، سوء استفاده كند و بی هيچ دليلی، همسرش را طلاق دهد، اين كار ، نزد خداوند متعال ، منفور است. از امام باقر عليه السلام روايت شده كه می فرمايد :
إنَّ اللّهَ عز و جل يُبغِضُ كُلَّ مِطلاقٍ ذَوّاقٍ .[۳۳]
خداوند عز و جل از مردان پُر طلاق و تنوّع طلب در ازدواج ، نفرت دارد .
بدين سان، تنوّع طلبی يكی از آسيب های خطرناكی است كه نهاد خانواده را تهديد می كند و مانع تحكيم اين نهاد مقدّس می گردد .
۶ . غيرت ورزی نابه جا
زندگی مشترك ، محدود كننده روابط جنسی است . در هر اجتماع و دينی ، ازدواج، مرزهايی را برای روابط جنسی به وجود می آورد . در دين اسلام، اين روابط، منحصر به خانواده می شود و از اين رو، خيانت هر يك از دو سوی ازدواج ، به معنای پيمان شكنی است . اين نكته، مورد قبول همگان است ؛ امّا هر گاه حساسيت به اين مسئله ، از حدّ طبيعی خود بيرون رود و به صورت شك هايی بی جا و غيرت ورزی بدون دليل در آيد ، زندگی را تلخ می كند و خانه را به صورت بازداشتگاهی در می آورد كه بازجوی آن، شريك زندگی است ؛ زيرا كسی كه بايد بيشترين اعتماد را داشته باشد، بيشترين ترديد را دارد . جالب توجّه، آن كه ابراز ترديدها و پرس و جوهای بی دليل ، همسر امين را نيز به سوی خيانت، سوق می دهد و او را در معرض خيانت به شوهر قرار می دهد. روايت تكان دهنده نهج البلاغه در اين باره، بسيار صريح است . امام علی عليه السلام می فرمايد :
إيّاكَ وَ التَّغايُرَ فی غَيرِ مَوضِعِ غَيرَةٍ ؛ فَإِنَّ ذلِكَ يَدعُو الصَّحيحَةَ إلَی السُّقمِ ، وَ البَريئَةَ إلَی الرَّيبِ .[۳۴]
از غيرت ورزيدن بی جا [ نسبت به زنان ] بپرهيز كه زن سالم را به بيماری [ و نادرستی ] می كشانَد و پاك دامن را به گناه .
اگر هم چنين نكند ، زن را به نقطه ای می رسانَد كه در دوستی ها و اظهار محبّت های همسرش ، ترديد جدّی می نمايد و از محبّت خود نيز دريغ می كند و بدين سان، اصلی ترين رشته پيوند خانواده، سست می شود .
در پايان می افزاييم كه هر گاه بدبينی شوهر به جايی برسد كه به همسر خود ، تهمت بزند و او را متّهم به روابط جنسی خارج از ازدواج كند ، در حالی كه چنين نباشد ، به لعنت الهی دچار می شود. با توجّه به فرآيند «لِعان»[۳۵]در فقه اسلامی ، چنين مردی، زندگی خود را در معرض تباهی قرار داده است و اين زمينه را برای همسر خود به وجود می آورد تا با انجام دادن تشريفات قانونی ، از او جدا شود .
ج ـ آسيب های مرتبط با زن
آسيب هايی كه از ناحيه زن ، نهاد خانواده را تهديد می كند و ممكن است به فروپاشی نهاد خانواده بينجامد، عبارت اند از:
۱ . آزار دادن شوهر
آزار دادنِ شوهر، همانند آزار دادنِ زن ، موجب تزلزل بنيان خانواده است ؛ زيرا در فرض آزاررسانی از سوی زن ، مرد نيز واكنش همانندی نشان می دهد و كانون زندگی، به معركه درگيری و كشمكش تبديل می شود و به تدريج، تحمّل چنين وضعيتی برای هر دو سوی رابطه، سخت می شود . در اين زندگی ها، محبّت و اطاعت، جای خود را به سرپيچی و نفرت می دهد و در اين حالت، روابط متعارف ازدواج به گونه ای ديگر تحقّق می پذيرد . حتّی در صورتی كه شوهر تحمّل كند و به مقابله به مثل نپردازد ، از محبّتش به همسر كاسته می شود و زندگی با عشق، به زندگی با نفرت، تبديل می شود. اين وضعيت غير طبيعی، تنها تا آن جا ادامه می يابد كه تنش های عصبی حاصل از اين نگاه و رفتار ، از آستانه تحمّل طرفين در نگذرد . امام صادق عليه السلام در تعبيری لطيف ، زنِ آزاررسان را از اسباب تكدّر عيش می داند و می فرمايد :
لا تُؤذی امرَأَةٌ زَوجَها فِی الدُّنيا إلّا قالَت زَوجَتُهُ مِنَ الحورِ العِينِ : لا تُؤذيهِ ، قاتَلَكِ اللّهُ ، فَإِنَّما هُوَ عِندَكِ دَخيلٌ يوشِكُ أن يُفارِقَكِ إلَينا .[۳۶]
هر زنی در دنيا شوهرش را آزار بدهد ، حوری بهشتی ای كه برای همسری او تعيين شده ، می گويد : خدا تو را بكشد ! او را ميازار ؛ زيرا او نزد تو ميهمان است و به زودی ، تو را ترك می كند و نزد ما می آيد .
گفتنی است كه به خشم آوردن شوهر[۳۷]نيز گونه ای آزار دادن اوست. از اين رو، اگر زن در نيابد كه چه رفتاری همسرش را خشمگين می كند و سپس آن را ناخودآگاه تكرار كند و يا با قصد آزارْ چنين كند ، زمينه تزلزل خانواده را فراهم كرده است .
۲ . ناسپاسی نسبت به شوهر
زن، بيشتر به محبّت شوهر نياز دارد و مرد، به سپاس گزاری زن . از اين رو، در صورت عدم ارضای خواست روحی ، و يا واكنش متعارض با آن از سوی زن ، علاقه مرد به زن آسيب می بيند و به تدريج، اين واكنش دوسويه ، زنجيری از گله گزاری و دلخوری درونی را پديد می آورد و بنيان خانواده را سست می نمايد. از اين رو احاديث اسلامی، به شدّت زنان ، را از ناسپاسی كردن نسبت به لطف و محبّت شوهران ، نهی كرده اند . به اين حديث بنگريد :
لا يَنظُرُ اللّهُ إلَی امرَأَةٍ لا تَشكُرُ لِزَوجِها ، وَ هِی لا تَستَغنی عَنهُ .[۳۸]
خداوند ، به زنی كه از شوهرش سپاس گزاری نمی كند ، با آن كه از شوهرش بی نياز نيست ، نگاه [ با لطف و رحمت] نمی كند .
در حديث ديگری آمده است :
أيُّمَا امرَأةٍ قالَت لِزَوجِها : «ما رَأيتُ قَطُّ مِن وَجهِكَ خَيرا» فَقَد حَبِطَ عَمَلُها .[۳۹]
هر زنی كه به شوهرش بگويد : «من هرگز از روی تو ، خيری نديده ام » ، اعمالش بر باد می رود .
۳ . انتظارات بی جا از شوهر
مرد به عنوان مسئول تشكيل ، رشد و نگهداری خانواده،[۴۰]می كوشد نيازهای اساسی خود و خانواده اش را تأمين كند .[۴۱]اين، ويژگی يك خانواده سالم و متعارف است و جز در مواردی كه مرد به اعتياد و يا بيماری های اخلاقی و اجتماعی مبتلا می شود ، همه جا چنين تلاشی وجود دارد. اين وظيفه، چون تكليفی الهی است . پس قابل منّت گذاری بر زن هم نيست ؛ امّا مشكل از آن جا آغاز می شود كه در شرايط خاص و تنگناهای مالی ، شوهر ، توانايی تأمين خواسته های زن را از دست می دهد و يا زن، به مقدار نياز ، بسنده نمی كند . در اين دو حالت ، اگر زن بر خواسته های خود ، پا ننهد و برای تأمين آنها ، به شوهرش فشار بياورد ، افزون بر به خشم آوردن خداوند متعال ، زمينه ناراحتی شوهر را نيز فراهم می آورد .
در اين وضعيت، گاه پيش می آيد كه مرد، بر اثر سرزنش های زن ، به دزدی و اختلاس و كسب درآمدهای نامشروع ، روی می آورد و گاه به گريز از خانه و حتّی اعتياد كشيده می شود و يا در فرضی دردناك ، به جدايی می انديشد . در همه فرض ها ، آرامش روحی شوهر، كاهش می يابد و نگاه افسرده و يا عصبی او ، در روابط خانوادگی، بازتاب می يابد . اين گونه است كه اساسی ترين هدف ازدواج (يعنی آرامش زندگی) آسيب می بيند . از اين رو ، احاديث اسلامی، زن را از وادار كردن شوهر به آنچه در توان او نيست، به شدّت نهی كرده اند :
أيُّمَا امرَأةٍ أدخَلَت عَلی زَوجِها فی أمرِ النَّفَقَةِ وَ كَلَّفَتهُ ما لا يُطيقُ ، لا يَقبَلُ اللّهُ مِنها صَرفا وَ لا عَدلاً ، إلّا أن تَتوبَ وَ تَرجِعَ وَ تَطلُبَ مِنهُ طاقَتَهُ .[۴۲]
هر زنی كه در درخواست نفقه ، بر شوهرش فشار آوَرَد و خارج از توان او چيزی بر او تحميل كند ، خداوند ، از آن زن ، نه استغاثه ای را می پذيرد و نه كَفّاره ای را ، مگر آن كه توبه كند و بر گردد و در حدّ توانش ، از او چيز بخواهد .
۴ . منّت نهادن بر شوهر
خانم هايی كه از نظر ثروت و يا موقعيت خانوادگی، بر شوهر خود ، برتری دارند، بايد توجّه داشته باشند كه ثروت و موقعيت خانوادگی خود را به رخ شوهر كشيدن و منّت نهادن بر او ، آفتِ شيرينی زندگی خانوادگی ، و گاه موجب فروپاشی آن است . در شماری از احاديث ، اين برخورد غير اخلاقی، به شدّت محكوم شده است :
لَو أنَّ جَميعَ ما فِي الأرضِ مِن ذَهَبٍ وَ فِضَّةٍ حَمَلَتهُ المَرأةُ إلی بَيتِ زَوجِها ، ثُمَّ ضَرَبَت عَلی رَأسِ زَوجِها يَوما مِنَ الأيّامِ ، تَقولُ : «مَن أنتَ ؟ إنَّمَا المالُ مالی» ، حَبِطَ عَمَلُها وَ لَو كانَت مِن أعبَدِ النّاسِ ، إلّا أن تَتوبَ وَ تَرجِعَ وَ تَعتَذِرَ إلی زَوجِها .[۴۳]
اگر زن، همه طلا و نقره های روی زمين را به خانه شوهرش ببَرَد ، سپس روزی از روزها بر سر او بزند و بگويد : «تو كيستی ؟ اين دارايی ، مال من است» ، اعمالش بر باد می رود ، اگر چه از عابدترينْ مردمان باشد ، مگر آن كه توبه كند و از سخنش بر گردد و از شوهرش پوزش بخواهد .
۵ . مدارا نكردن با شوهر
گاهی اوقات، اخلاق و رفتار شوهر، مورد قبول همسر نيست و حتّی ممكن است از نظر عرفی و شرعی هم پذيرفته نباشد؛ امّا اصلاح آن ، تنها از طريق تحمّل و شكيبايی و سپس تذكّرات نَرم و پلّه ای، امكان پذير است . زن نمی تواند با چند ماه زندگی مشترك ، رفتار چندين ساله شوهر خود را تغيير دهد. از اين رو بايد بكوشد برای دوره گذار از وضعيت فعلی به وضعيت مطلوب ، سياست رفاقت و همراهی و همدلی را با شوهر ، در پيش گيرد و در همه موارد شرعی و عرفی ، پيرو شوهر باشد تا به تدريج بتواند شوهر را با خود ، همراه كند . زوج های جوانی كه از ابتدا و بدون هيچ مقدّمه ای ، خواستار تغيير همسر خود و به رنگ خود در آوردن او شده اند ، در همان ابتدای راه، به چاله بگو مگو و درگيری در غلتيده اند و نه تنها سودی از تذكّرات و ناسازگاری های خود نديده اند كه كانون خانواده را به لبه پرتگاه آشفتگی و از هم پاشيدگی كشانده اند .
در حديثی از امام علی عليه السلام آمده است:
شَرُّ الزَّوجاتِ مَن لا تُواتی .[۴۴]
بدترين همسر ، زنی است كه سازگار نباشد .
۶ . خودآرايی برای غير همسر
خودآرايی زن برای غير همسر ، يكی از خطرناك ترين آفت هايی است كه كانون خانواده را تهديد می كند. در حديثی از پيامبر صلی الله عليه و آله آمده است :
لا يَحِلُّ لِامرَأةٍ أن تُظهِرَ مِعصَمَها وَ قَدَمَها لِرَجُلٍ غَيرِ بَعلِها ، وَ إذا فَعَلَت ذلِكَ لَم تَزَل فی لَعنَةِ اللّهِ وَ سَخَطِهِ ، وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَيها ، وَ لَعَنَتها مَلائِكَةُ اللّهِ ، وَ أعَدَّ لَها عَذابا أليما .[۴۵]
برای هيچ زنی ، حلال نيست كه مُچ و پای خويش را برای مردی جز شوهرش آشكار سازد . هر گاه چنين كند ، پيوسته مورد لعنت و ناخشنودی خدا قرار می گيرد و خداوند ، بر او خشم می گيرد و فرشتگان خدا لعنتش می كنند و برايش عذابی دردناك ، آماده می سازد .
اين آفت خطرناك، زمينه ساز آلودگی زن و فروپاشی خانواده است . از اين رو، مرد بايد به عنوان مدير خانواده، با همه توان از آن پيشگيری كند . در حديثی از پيامبر صلی الله عليه و آله آمده است :
المَرأةُ إذا خَرَجَت مِن بابِ دارِها مُتَزَيِّنَةً مُتَعَطِّرَةً وَ الزَّوجُ بِذاكَ راضٍ ، بُنِی لِزَوجِها بِكُلِّ قَدَمٍ بَيتٌ فِی النّارِ .[۴۶]
هر گاه زن ، خود را بيارايد و خوش بو كند و از درِ خانه اش بيرون برود و شوهر[ش] به اين ، راضی باشد ، به ازای هر قدمی [كه زن بر می دارد] ، برای شوهرش يك خانه در آتش ساخته می شود .
۷ . تنوّع طلبی
زن نيز ممكن است مانند مرد ، به بيماری تنوّع طلبی جنسی مبتلا شود و چون محدوديت او بيشتر است ، اين بيماری می تواند او را به درخواست طلاق و در برخی از موارد، به خيانت و گاه به قتلِ همسر، وادار سازد . از اين رو ، در احاديث ، تنوّع طلبی جنسی زن، همانند تنوّع طلبی مرد، نكوهش شده است.[۴۷]در حديثی از پيامبر خدا صلی الله عليه و آله آمده است :
أيُّمَا امرَأَةٍ سَأَلَت زَوجَها طَلاقا فی غَيرِ ما بَأسٍ ، فَحَرامٌ عَلَيها رائِحَةُ الجَنَّةِ .[۴۸]
هر زنی كه بی جهت ، از شوهر خود طلاق بخواهد ، بوی بهشت بر او حرام است .
۸ . خيانت
خطرناك ترين آفتی كه از ناحيه زن، نهاد خانواده را تهديد می كند ، خيانت و بويژه خيانت ناموسی است . از پيامبر خدا صلی الله عليه و آله در باره خطر اين خيانت، روايت شده كه می فرمايد :
أربَعَةٌ مِن قَواصِمِ الظَّهرِ : ... وَ زَوجَةٌ يَحفَظُها زَوجُها وَ هِی تَخونُهُ .[۴۹]
چهار چيز ، كمرشكن اند : ... و از جمله آنهاست زنی كه شوهرش از او نگهداری می كند ؛ ولی او به شوهرش خيانت می نمايد .
برای پيشگيری از اين آفت كمرشكن ، هم مرد، مسئول است و هم زن . بديهی است كه مرد و زن، با عمل كردن به وظايف مشترك و اختصاصی خود ، می توانند از اين آفت، پيشگيری كنند ؛ امّا بی ترديد، مسئوليت زن در اين باره، سنگين تر است .
[۱].ر . ك : ص ۱۰۷ (خانواده / فصل سوم / اجبار كردن و نظرخواهى نكردن) .
[۲]ر . ك : دوستى در قرآن و حديث : ص ۸۸ ح ۱۶۰ .
[۳]ر . ك : ص ۱۰۶ ح ۶۰۳ .
[۴]ر . ك : ص ۱۰۶ ح ۶۰۲ .
[۵]نساء : آيه ۴ .
[۶]گفتنى است توضيحاتى كه در باره حكمت مهريه ارائه شد، اقتباس از كتاب نظام حقوق زن در اسلام، نوشته استاد شهيد مرتضى مطهرى است.
[۷]ر . ك : همين دانش نامه : ج ۳ ص ۳۴۵ (خانواده / فصل يكم / پرهيز از تعيين مَهريه سنگين) .
[۸]همان .
[۹]ر . ك : همين دانش نامه : ج ۳ ص ۳۴۶ ح ۱۶۲ .
[۱۰]ر . ك : همين دانش نامه : ج ۳ ص ۳۴۴ ح ۱۵۶ .
[۱۱]ر . ك : ص ۱۱۲ ح ۶۱۲ .
[۱۲]ر . ك : ص ۱۱۲ ح ۶۱۳ .
[۱۳]ر . ك : همين دانش نامه : ج ۳ ص ۳۱۱ (خانواده / فصل يكم / آداب ازدواج و تشكيل خانواده) .
[۱۴]ر . ك : ص ۱۱۴ ح ۶۱۵ .
[۱۵]ر . ك : همين دانش نامه : ج ۳ ص ۳۱۰ ح ۹۱ .
[۱۶]ر . ك : همين دانش نامه : ج ۳ ص ۳۱۲ ح ۹۶ .
[۱۷]ر . ك : همين دانش نامه : ج ۳ ص ۲۷۱ (خانواده / فصل يكم / همسر دادن فرزندان) .
[۱۸]ر . ك : همين دانش نامه : ج ۳ ص ۲۸۹ (خانواده / فصل يكم / جلوگيرى از فساد اخلاقى و اجتماعى) .
[۱۹]ر . ك : ص ۱۱۴ ح ۶۱۴ .
[۲۰]ر . ك : ص ۱۱۴ ح ۶۱۵ .
[۲۱]ر . ك : ص ۱۲۳ (خانواده / فصل سوم / تحقير كردن) و (نفرت) .
[۲۲]ر . ك : ص ۱۱۶ ح ۶۱۷ .
[۲۳]ر . ك : ص ۱۱۸ ح ۶۲۳ .
[۲۴]ر . ك : ص ۱۱۶ ح ۶۲۲ .
[۲۵]ر . ك : ص ۱۱۸ ح ۶۲۵ .
[۲۶]ر . ك : ص ۱۲۰ ح ۶۳۲ .
[۲۷]ر . ك : ص ۱۲۲ ح ۶۳۵ .
[۲۸]ر . ك : ص ۱۲۲ ح ۶۳۶ .
[۲۹]ر . ك : ص ۱۰۱ (خانواده / فصل دوم / تحليلى در باره عوامل تحكيم خانواده / پذيرفتن مديريت شوهر بر خانواده) .
[۳۰]ر . ك : همين دانش نامه : ج ۳ ص ۵۲۵ (خانواده / فصل دوم / تلاش براى تأمين نيازهاى اقتصادىِ خانواده) .
[۳۱]ر . ك : ص ۱۲۴ ح ۶۴۲ .
[۳۲]ر . ك : ص ۱۲۴ ح ۶۴۰ .
[۳۳]ر . ك : ص ۱۲۶ ح ۶۴۷ .
[۳۴]ر . ك : ص ۱۲۸ ح ۶۵۰ .
[۳۵]قاعده فقهى «لِعان»، براى اثبات ادّعاى مرد در باره روابط نامشروع زن و نفى فرزندى است كه از او متولّد شده است و كيفيت آن در آيات ۶ و ۷ از سوره نور آمده است . بر اساس اين قاعده ، اگر زن، ادّعاى مرد را انكار كند و هر دو، سوگندهاى چهارگانه را ياد كنند، براى هميشه از هم جدا مى شوند.
[۳۶]ر . ك : ص ۱۳۰ ح ۶۵۴ .
[۳۷]ر . ك : ص ۱۳۳ (خانواده / فصل سوم / عصبانى كردن شوهر) .
[۳۸]ر . ك : ص ۱۳۲ ح ۶۵۸ .
[۳۹]ر . ك : ص ۱۳۲ ح ۶۶۰ .
[۴۰]ر . ك : ص ۹۵ (خانواده / فصل دوم / وظايف خاصّ مرد) .
[۴۱]ر . ك : ص ۱۳۳ (خانواده / فصل سوم / عصبانى كردن شوهر) .
[۴۲]ر . ك : ص ۱۳۴ ح ۶۶۲ .
[۴۳]ر . ك : ص ۱۳۶ ح ۶۶۷ .
[۴۴]ر . ك : ص ۱۳۸ ح ۶۶۸ .
[۴۵]ر . ك : ص ۱۳۸ ح ۶۷۱ .
[۴۶]ر . ك : ص ۱۳۸ ح ۶۶۹ .
[۴۷]ر . ك : ص ۱۴۱ (خانواده / فصل سوم / بُلهَوسى) .
[۴۸]ر . ك : ص ۱۴۰ ح ۶۷۳ .
[۴۹]ر . ك : ص ۱۴۰ ح ۶۷۶ .