تطبیق سوره نور، آیه 35 ـ 36 بر اهل بیت(ع)

پرسش :

چگونه سوره نور، آیه 35 ـ 36 بر اهل بیت(ع) تطبیق می کند؟



پاسخ :

سوره نور، آیه ۳۵ ـ ۳۶:

اللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَوةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّی یوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیتُونَةٍ لَّا شَرْقِیةٍ وَ لَا غَرْبِیةٍ یکاَدُ زَیتُهَا یضِی ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلی نُورٍ یَهْدِی اللهُ لِنُورِهِ مَن یشَاءُ وَ یضْرِبُ اللهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَ اللهُ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ * فی بُیوتٍ أَذِنَ اللهُ أَن تُرْفَعَ وَ یذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْاَصَال.

خداوند، نور آسمان ها و زمین است. مَثَل نورش همچون چراغدانی است که در آن، چراغی وجود دارد و چراغ در حبابی است. گویی حباب، ستاره ای درخشان است که از [روغن] درخت مبارک زیتون ـ که نه شرقی است و نه غربی ـ، افروخته می شود. نزدیک است که روغنش با آن که آتشی به آن نرسیده است، فروزان گردد. نور در نور است. خداوند به نور خویش، هر کس را که بخواهد، هدایت می کند و خداوند برای مردم مثال ها می زند و خداوند به هر چیزی داناست. [این چراغ پرفروغ،] در خانه هایی است که خداوند فرمان داده که گرامی داشته شوند (/ دیوارهای آنها را بالا برند تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان ایمن باشند) و نامش در آنها یاد شود. در آنها بامدادان و شامگاهان، نیایش او گویند.

در روایات، این آیه به شیوه های مختلف بر اهل بیت(ع) تطبیق شده است. در برخی روایات، مشبّه به این تشبیه مرکّب بر اهل بیت(ع) تطبیق شده است؛ چرا که اهل بیت(ع)، بارزترین چراغ هدایت و ایمان هستند. در این روایات آمده است که «مشکاة»، سینه پیامبر(ص) و «مصباح»، دانش ایشان یا همان نبوّت است که در صندوقچه سینه ایشان نهفته است. همچنین «زجاجه» که سبب توسعه و تقویت نور می گردد، امیر مومنان علی(ع) است که علم پیامبر(ص) به سینه ایشان منتقل شده است.

نیز در برخی روایات، «شجره مبارکه» بر ابراهیم(ع) تطبیق شده که اصل شجره اهل بیت(ع) به او می رسد، چنان که «لا شرقیّة و لا غربیّة» نیز بر عدم تمایل وی به یهود و نصارا تطبیق شده است.

در حدیثی، جابر بن یزید جعفی از امام باقر(ع) نقل می کند که فرمود:

فَالمشکاةُ: صَدرُ نَبِیِّ اللّهِ(ص)، فیهِ المِصباحُ، وَ المصباحُ: هُوَ العِلمُ، فی زُجاجَةٍ، الزُّجاجَةُ: أمیرُ المُؤمِنینَ(ع)، و عِلمُ النَّبِیِّ(ص) عِندَهُ.[۱]

مشکات، سینه پیامبر(ص) است که در آن چراغی قرار دارد و آن چراغ، دانش است و مراد از زجاجه (حباب شیشه ای) در «المصباح فی زجاجة»، امیر مؤمنان(ع) است که دانش نبوی در آن قرار دارد.

در حدیثی دیگر از امام باقر(ع) چنین می خوانیم:

مراد از (کَمِشْکَوٰةٍ فِیها مِصْباحٌ)، نور دانش در سینه پیامبر(ص) است و مراد از زجاجه در (الْمِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ)، سینه علی(ع) است که دانش نبوی به آن جا منتقل شده است. [مراد از درخشش حباب شیشه ای در] (الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّی یوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ)، نور دانش است. (لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیةٍ)، مراد، این است که نه یهودی است و نه نصرانی. (یَکادُ زَیتُها یُضِی ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ)، مراد این است که دانشمند خاندان محمّد، پیش از آن که از او سؤال شود، لب به دانش باز می کند. (نُورٌ عَلی نُورٍ)، یعنی امامی که با نور دانش و حکمت تأیید می گردد، از پس امامی دیگر از خاندان محمّد(ص) می آید و پی در پی آمدن امامی بعد از امامی دیگر، از زمان آدم تا قیام قیامت است.[۲]

در روضه الکافی از امام صادق(ع) نقل شده که در تفسیر آیه نور فرمود:

خداوند می فرماید: من هدایتگر آسمان ها و زمین هستم. مثال علمی که به او (پیامبر(ص)) بخشیده ام ـ که نور من است و با آن هدایت شده است ـ، مثال مشکاتی (چراغدانی) است که در آن چراغی است. بنا بر این، مشکات، قلب پیامبر(ص) و چراغ، نوری است که در آن، دانش نهفته است. (ٱلْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ)، یعنی من می خواهم جان تو را برگیرم و آنچه را نزد توست، نزد وصی قرار دهم، چنان که چراغ را در زجاجه (حباب شیشه ای) قرار می دهند. (كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّی) [خداوند، وصی را با این عبارت توصیف کرد] و مردم را بر فضیلت وصی آگاه نمود. مراد از «شجره» در (یوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَٰرَكَةٍ؛ از درخت مبارک افروخته می شود) شجره مبارک ابراهیم(ع) است؛ چرا که خداوند فرمود: «رحمة الله و برکاته علیکم أهل البیت إنّه حمید مجید».[۳]

امام صادق(ع) در جایی دیگر می فرماید:

أنا فَرعٌ مِن فُروعِ الزَّیتونَةِ وَ قِندیلٌ مِن قنادیلِ بَیتِ النُّبُوَّةِ، وَ أدیبُ السَّفَرَةِ، ورَبیبِ الکرامِ البَرَرَةِ، وَ مِصباحٌ مِن مَصابیحِ المِشکاةِ الَّتی فیها نورُ النّورِ.[۴]

من شاخه ای از شاخه های آن درخت زیتون و قندیلی از قندیل های خانه پیامبر(ص) و تربیت شده سفیران (فرشتگان) و دست پرورده ارجمندان نیکوکار و یکی از چراغ های چراغدانم که در آن، نورِ نور است.

در المناقب ابن مغازلی نیز شاهد تطبیق «مشبّه به» بر فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین(ع) هستیم که نظیر آن نیز در منابع امامیّه آمده است. علی بن جعفر می گوید: از امام کاظم(ع) در باره آیه (کَمِشْکَوةٍ فِیها مِصْباحٌ) سؤال کردم. ایشان فرمود:

مشکات، فاطمه( است و مصباح [که درون مشکات است]، حسن و حسین هستند. (الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ)، مراد، فاطمه است که ستاره ای درخشان میان زنان عالم است. (یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ)، آن درخت مبارک، ابراهیم(ع) است که (لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ)، یعنی نه یهودی است و نه نصرانی. (یَکادُ زَیتُها یَضِی ءُ)، علم از فاطمه( افاضه می شود. (نُورٌ عَلی نُورٍ)، امامی بعد از امامی دیگر از ایشان است. (یَهْدِی اللهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ)، خداوند، هر که را بخواهد، به ولایت ما هدایت می کند.[۵]

در برخی روایات، به «مشبّه» نظر شده و نور ایمان و هدایت الهی بر اهل بیت(ع) تطبیق شده است. برای نمونه امام صادق(ع) در پاسخ به سؤال از این آیه فرمود:

هُوَ مَثَلٌ ضَرَبَه لَنا؛ فَالنَّبِیُّ وَ الأَئِمَّةُ ـ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِم أجمَعینَ ـ مِن دِلالاتِ اللّهِ وَ آیاتِهِ الَّتی یُهتَدیٰ بِها إلَی التَّوحیدِ وَ مَصالِحِ الدّینِ وَ شَرائِعِ الإِسلامِ وَ الفَرائِضِ وَ السُّنَنِ.[۶]

این، مثالی است که خداوند در باره ما بیان کرده است؛ زیرا پیامبر(ص) و ائمّه(ع)، از نشانه های وجود خدا هستند که به سبب آنان به توحید و مصالح دین و شرایع اسلام و واجبات و مستحبّات، راه برده می شود.

در تأویل آیه ۳۶ نیز روایات بسیاری وارد شده و مصداق برتر آن را خانه علی(ع) و زهرا( دانسته اند، گرچه مساجد، بیوت علما و اولیا، مراکز حوزوی و دینی نیز از مصادیق این خانه ها هستند؛ امّا خانه امامت، بارزترین این خانه هاست؛ چرا که دیگر مراکز ایمان، از این سرچشمه منشعب شده اند.

از امام باقر(ع) نقل شده که فرمود:

هِیَ بُیوتُ الأَنبِیاءِ، وبَیتُ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ(ع) مِنها.[۷]

این آیه به خانه پیامبران اشاره دارد و خانه علی نیز از این زمره به شمار می آید.

در حدیث دیگری می خوانیم که:

به هنگام تلاوت این آیه از پیامبر(ص) پرسیدند: منظور، چه خانه هایی است؟ فرمود: «خانه های پیامبران است». ابو بکر پرسید: این خانه (به خانه فاطمه( و علی(ع) اشاره کرد) نیز از آن جمله است؟ فرمود: «آری؛ از برترین آنهاست».[۸]

آری. هر کانونی که به فرمان خدا بر پا و نام خدا در آن برده می شود و هر صبح و شام، مردان باایمانی که زندگی مادّی، آنان را به خود مشغول و از یاد خدا غافل نمی کند، به تسبیح و تقدیس او در آن مشغول اند، چنین خانه ای مرکز مشکات انوار الهی و ایمان و هدایت است و خانه های انبیای الهی و امامان، از بهترین مصداق های این مراکز نور هستند.

در حدیثی می خوانیم که امام باقر(ع) با قتاده، فقیه معروف اهل بصره، گفتگویی داشت. در این گفتگو، وقتی قتاده از حضور در مجلس امام(ع) و ابّهت خاصّ ایشان، که سراسر قلبش را فرا گرفته بود، اظهار شگفتی کرد، امام به او فرمود:

آیا می دانی کجا نشسته ای؟ در برابر همانها که خدا در باره آنها فرموده: (فی بُیوتٍ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ).... تو آن هستی که گفتی (یعنی فقیه اهل بصره ای) و ما این هستیم که قرآن می گوید.

قتاده نیز در جواب گفت: راست گفتی، فدایت شوم! به خدا سوگند، منظور، خانه های سنگی و گلی نیست [و منظور، خانه های وحی و ایمان و هدایت است].[۹]

در روایت دیگری، ابن عبّاس نقل می کند که: در مسجد پیامبر خدا بودم که آیه (فِی بُیوتٍ أَذِنَ ٱللهُ أَن تُرْفَعَ وَ یذْكَرَ فِیهَا ٱسْمُهُ) را تلاوت کردند. پرسیدم: ای پیامبر خدا! این خانه ها کدام هستند؟ فرمود: «خانه های انبیا» و به خانه فاطمه( اشاره کرد.[۱۰]

در زیارت جامعه کبیره آمده است:

خَلَقَکُمُ اللّهُ أنواراً فَجَعَلَکُم بِعَرشِه مُحدِقینَ، حَتّیٰ مَنَّ عَلَینا بِکُم فَجَعَلَکُم فی بُیُوتٍ أذِنَ اللّهُ أن تُرفَعَ وَ یُذکَرَ فیهَا اسمُهُ.[۱۱]

خداوند، شما را به صورت نورهایی آفرید و گرداگرد عرش خود قرار داد تا آن گاه که به وجود شما بر ما منّت نهاده و شما را در خانه هایی قرار داده که فرمان داده است که گرامی داشته شوند و نامش در آنها یاد گردد.


[۱]. التوحید: ص۱۵۹ ح ۵.

[۲]. التوحید: ص۱۵۸ ح ۴.

[۳]. الکافی: ج۸ ص۳۸۱.

[۴]. الأمالی، صدوق: ص۷۱۰ ح ۹۷۸، بحار الأنوار: ج۱۰ ص۲۱۷.

[۵]. المناقب، ابن مغازلی: ص۳۸۲ ـ ۳۸۳ ح ۳۶۱، العمدة، ابن بطریق: ص۳۵۶.

[۶]. التوحید: ص۱۵۷ ح ۲.

[۷]. بحار الأنوار: ج۲۳ ص۳۱۲ ح ۱۹.

[۸]. تفسیر الثعلبی: ج۷ ص۱۰۷، شواهد التنزیل: ج۱ ص۵۳۳، الدرّ المنثور ج۵ ص۵۰، تفسیر فرات: ص۲۸۶ ح ۳۸۶، خصائص الوحی المبین: ص۲۰.

[۹]. کافی: ج۶ ص۲۵۶ ـ ۲۵۷؛ خصائص الوحی المبین: ص۱۸.

[۱۰]. الکافی: ج۶ ص۲۵۶ ـ ۲۵۷، خصائص الوحی المبین: ص۱۸.

[۱۱]. کتاب من لا یحضره الفقیه: ج۲ ص۶۱۳.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت