(2)
بررسى تاریخ حدیث اهل سنّت پس از قرن سوم هجرى
احمد مهرابى، خدیجه
كارشناسى
ارشد علوم قرآن و حدیث
دانشكده اصول دین قم
استاد راهنما: معارف، مجید
استاد مشاور: غفّارى، علىاكبر
1379
206
آنچه در این پایاننامه مدّ نظر نگارنده بوده، سیر و تفحّصى در تاریخ حدیث اهل سنّت پس از قرن سوم هجرى است كه
تا زمان حال نیز ادامه یافته و با مطالعه آن مىتوان فهمید كه تدوین و نگارش حدیث اهل سنّت ، در این دوره نیز با جدّیت دنبال شده و محدّثان، تحقیقات خود را ادامه دادهاند.
وى در پژوهش خود بر آن است كه گزارشى هر چند كوتاه در خصوص این تحوّلات به دست بدهد.
نگارنده، علاوه بر بررسى تحوّلات حدیثى اهل سنّت در دوره متأخّر،
معتقد است اقدامات محدّثان و علماى اهل سنّت، عمدتاً در راستاى توجیه و تحلیل مشكلات تاریخى حدیث این مكتب و خصوصاً تصویب الموطأ مالك بن انس و صحاح ستّه
بوده است.
از جمله اقداماتى كه در این پایاننامه انجام گرفته، به دست دادن اطّلاعاتى در مورد كتب حدیثى اهل سنّت و مشخصات كتابشناسى آنهاست و از آنجا
كه اساساً موضوع آن بررسى درباره تألیفات حدیثى اهل سنّت پس از قرن سوم هجرى بوده، و نیز از آنجا كه در عین حال، آگاهى از تحوّلات حدیثى سه قرن نخست، گرچه
به نحو اجمال، امرى ضرورى است، و همچنین به جهت آنكه این مباحث به شكل جامعى در كتاب تاریخ عمومى حدیث اثر دكتر مجید معارف آمده است، لذا نخست با استفاده
از كتاب یاد شده، بیان مختصرى در مورد مهمترین خطوط و تحوّلات تاریخ حدیث اهل سنّت در سه قرن اوّل هجرى ذكر شده و سپس، تحوّلات تاریخ حدیث اهل سنّت پس از
قرن سوم، مورد بررسى قرار گرفته است.
این پایاننامه از هفت بخش اصلى و یك بخش مقدّماتى تشكیل شده است. در بخش مقدّماتى، سیر تحوّلات تاریخ حدیث
اهل سنّت طى دو دوره: پیش از قرن سوم هجرى و پس از آن، در دو فصل توضیح داده شده است. مطالب مورد بحث در فصل اوّل، شامل سیر تحوّلاتى حدیث از جهت تدوین
حدیث در دوران پیامبرصلى الله علیه وآله و خلفا، واكنش متفاوت صحابیان در مقابل منع تدوین حدیث، نظر محقّقان اهل سنّت و سپس نظر محقّقان شیعه در این باره و در
نهایت، وضعیت حدیث در دوران بنىامیه است. در فصل دوم با بیان اینكه قرن سوم، طلایىترین عصر در تاریخ سنّت بوده و بیشترین خدمات در زمینه حدیث در این قرن ارائه
شده، ظهور پیشگامان بزرگ راویان و حفّاظ را مربوط به این برهه مىداند. با شروع قرن چهارم بود كه دولت اسلامى دچار آشفتگى سیاسى شد و تا اواخر قرن هفتم، سیر
نزولى علمى پدیدار شد.
نگارنده، در بخش اوّل از هفت بخش اصلى پژوهش، مهمترین شروح الموطّأ مالك بن انس، شروح صحیحین و شروح سنن را طى سه فصل،
معرّفى نموده و از میان كتب یاد شده، التمهید، تنویر الحوالك، شرح زرقانى بر الموطأ، فتح البارى، الكواكب الدرارى و عمدة القارى را از میان شروح صحیح البخارى، و المنهاج
فى شرح مسلم بن حجاج را از میان شروح صحیح مسلم، و از میان شروح سنن، عون المعبود، المنهل المورود، تحفة الأحوذى، شرح سیوطى بر سنن النسائى، شرح سندى
بر سنن ابن ماجة را به تفصیل، معرّفى و بررسى نموده است.
نگارنده در بخش دوم، به معرّفى تألیفات جدید حدیثى پرداخته و در بخش سوم، جوامع بین صحیحین،
جوامع صحاح ستّه و جوامع كتب فقهى را بررسى نموده و سپس، دو كتاب المسند الجامع و جمع الجوامع را معرّفى كرده است.
بخش چهارم، شامل یك فصل است
كه طى آن، زوایدنویسى معرّفى شده و مهمترین كتب نوشته شده در این زمینه، نام برده شده و كتاب المطاب العالیة و مجمعالزوائد و منبع الفوائد مفصّلاً معرّفى شده است.
بخش پنجم، شامل شش فصل است. در فصل اوّل، كتب مستخرجات و مستخرج ابوعوانه معرّفى شده است. در فصل دوم، كتب اجزاء و مسند اهل بیت و فضایل
فاطمه(س) به طور مفصّل آمده و در فصل سوم، كتب اطراف و دو كتاب تحفة الأشراف بمعرفة الأطراف و موسوعة أطراف الحدیث النبوى ذكر شده است.
در فصل چهارم
نیز كتب التخریج و المقاصد الحسنة معرّفى گردیده است و در فصل پنجم، كتب معاجم و المعجم الكبیر طبرانى، و در فصل ششم، كتب مستدركات و المستدرك على
الصحیحین شرح داده شدهاند.
بخش ششم، در باب علم موضوعات و مهمترین كتب نوشته شده در این زمینه است. در آخر نیز كتاب الموضوعات ابن جوزى، به
تفصیل، معرّفى شده است.
در بخش هفتم، دانشهاى تخصّصى حدیث - كه شامل علم مصطلح الحدیث، غریب الحدیث، عللالحدیث، مختلف الحدیث، ناسخ و
منسوخ و علم رجال و بررسى جرح و تعدیل راویان است - بررسى شده و كتب مقدمة ابن الصلاح، تدریب الراوى، النهایة فى غریب الحدیث، العلل الواردة، تأویل مختلف
الحدیث، الاعتبار فى الناسخ والمنسوخ و الجرح و التعدیل رازى، شرح داده شدهاند.