دلالت محتواى قرآن بر پيراستگى آن از تحريف

پرسش :

آیا محتوای قرآن بر پیراستگی آن از تحریف دلالت دارد؟



پاسخ :

مرحوم علامه طباطبايى رحمه اللَّه عليه معتقد است محتواى قرآن، خود بر پيراستگى اش از تحريف ، گواهى مى دهد. به اعتقاد ايشان، «آيات تحدّى قرآن، اين كتاب آسمانى را داراى اوصافى دانسته و به همان ها تحدّى كرده اند و آن اوصاف ، در مصحف كنونى موجودند» .[۱]البتّه سخن ايشان ناظر به اين است كه وجود مجموعه اوصاف مورد اشاره و هم افزايى آنها به صورت جمعى ، خرد و وجدان را به چنان يقين و اطمينانى مى رساند ، نه يكايك آن اوصاف.

خلاصه گفتار علامه طباطبايى چنين است: «مى دانيم كه كتاب نازل شده بر حضرت محمد صلى اللَّه عليه و آله ، به صراحت يا كنايت ، براى خود ، ويژگى هايى برشمرده و ديگران را با همان ها به تحدّى فراخوانده است و اين ويژگى ها در قرآن كنونى، موجودند . براى مثال، فصاحت و بلاغت بى همتاى قرآن براى كسى كه سخن فصيح و بليغ را بازشناسد، مشهود است. از روزگار نزول قرآن تاكنون نمى توان نظم يا نثرى يافت كه بدين پايه از فصاحت و بلاغت رسيده باشد. اين ويژگى در سراسر قرآن به چشم مى خورد. قرآن كريم خود فرموده است:

(أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلَفًا كَثِيرًا .[۲]

آيا در قرآن تدبر نمى كنند كه اگر از غير خدا بود، بى گمان در آن اختلاف بسيارى مى يافتند) .

نبود اختلاف و تناقض و ناهماهنگى ميان آيات قرآن كه اين آيه بدان اشارت دارد، همچنان در سراسر قرآن به فهم مى آيد و آيات قرآن با هماهنگى و سازوارى شگفت كنار يكديگر جاى گرفته اند. معارف، حقايق و كليات شرايع فطرى، ظرايف عقلى و فضايل اخلاقى كه قرآن كريم به ابتكار و ابداع آورده است، از وجوه ديگر تحدّى قرآن است كه اكنون در قرآن موجود است و عموم دانشمندان جهان نه تنها اهل لغت و ادبيات را به آن دعوت كرده و از جمله فرموده است:

(قُل لَّل-ِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنسُ وَ الْجِنُّ عَلَى  أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْءَانِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا .[۳]

بگو: اگر انس و جن گرد هم آيند تا چيزى مانند اين قرآن بياورند، نخواهند توانست، گرچه يكديگر را يارى كنند) .

و :

(إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ * وَ مَا هُوَ بِالْهَزْلِ .[۴]

در حقيقت، آن، سخنى قاطع و روشنگر است و آن شوخى نيست) .

همه معارف قرآن كريم با همه وسعت خويش ، گويى موجودى زنده و يگانه است و يك روح در كالبد آنها جريان دارد و همان ، مبدأ و اساس معارف قرآنى است و اصلى است كه همه بدان باز مى گردند و آن اصل توحيد است كه اگر يك يك معارف قرآن را باز كنيم، بدان مى رسيم. قصص امت هاى گذشته، اخبار غيبى و پيشگويى حوادث آينده كه به صراحت يا كنايت در قرآن عصر پيامبر آمده بودند، همگى در قرآن كنونى مشهودند. قرآن موجود، بر خلاف تورات و انجيل ، انبيا را با شايسته ترين بيان ها وصف مى كند؛ همان گونه كه بايسته طهارت دين و نزاهت انبياى الهى است. تفاوت قرآن كريم با اين كتاب ها در اين موضوع به خوبى نمودار است.

از جامع ترين اوصافى كه قرآن كريم ، خود را بدان وصف كرده است، "ذكر" يا يادآورى خداست. اين كتاب آسمانى ، در وصف خودش ، تأكيد دارد كه در راهنمايى انسان به سوى خدا همواره زنده است، همه جا از اسماى حُسنا و صفات علياى خدا نام مى برد، سنّت او را در صنع و ايجاد ، باز مى گويد، اوصاف ملائكه و كتب و رسل خدا را بر مى شمارد، شرايع و احكام خدا را وصف مى كند و از سرانجامِ امر خلقت يعنى معاد و برگشت به سوى خدا و جزئيات سعادت و شقاوت و آتش و بهشت سخن مى گويد و اينها جز ذكر و ياد خدا نيست؛ همان كه قرآن كريم ، با قول مطلق، خود را بدان ناميده است» .[۵]

اين دليل ، بر مبناى علامه طباطبايى استوار است - كه «تبيين قرآن به قرآن» است - و بنا بر آن، متن و محتواى قرآن به تبيين خود مى پردازد و خود را معرفى مى كند و فراتر از شرح اسمى، حقيقت علوم خود را باز مى گويد . با اين حال، برخى محققان بر آن خرده گرفته اند كه به دور مى انجامد ؛ زيرا مدعا، سلامت قرآن از تحريف است و دليل، خودِ قرآن است. نهايت آن كه با اين دليل مى توان ثابت كرد كه همه محتواى قرآن موجود بر پيامبر نازل شده است ، اما نمى توان ثابت كرد همه آن چيزى است كه بر ايشان نازل گشته و چيزى از آن كاسته نشده است .[۶]


[۱]ر.ك: نزاهت قرآن از تحريف : ص‏۷۶.

[۲]نساء : آيه ۸۲ .

[۳]اسرا : آيه ۸۸ .

[۴]طارق : آيه ۱۳ - ۱۴ .

[۵]ر.ك : الميزان فى تفسير القرآن : ج‏۱۲ ص‏۱۰۵ - ۱۰۷.

[۶]ر.ك: نزاهت قرآن از تحريف : ص ۸۳ - ۸۶ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت