انتساب امام مهدي(ع) به پيامبر(ص) از طريق امام حسين(ع)

انتساب امام مهدي(ع) به پيامبر(ص) از طريق امام حسين(ع)

در اين كه انتساب امام مهدى عليه السلام به فاطمه عليها السلام و جدّش پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله، از طريق امام حسين عليه السلام است و يا از طريق امام حسن عليه السلام، بين پيروان اهل بيت و اهل سنّت اختلاف نظر وجود دارد .

انتساب امام مهدى(ع) به پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله از طريق دختر ايشان، فاطمه عليها السلام همسر امير مؤمنان على(ع)، قطعى و مورد اتّفاق همه مسلمانان است ؛ امّا در اين كه انتساب امام مهدى(ع) به فاطمه عليها السلام و جدّش پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله، از طريق امام حسين(ع) است و يا از طريق امام حسن(ع)، بين پيروان اهل بيت و اهل سنّت اختلاف نظر وجود دارد .

پيروان مكتب اهل بيت عليهم السلام بر پايه احاديث صحيح و معتبرى كه ملاحظه شد، اتّفاق دارند كه امام مهدى(ع) از طريق امام حسين(ع) به پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله مى رسد؛ امّا شمارى از اهل سنّت[۱]بر اين باورند كه مهدى(ع) از طريق امام حسن(ع) به پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله منتسب مى گردد، كه در اين پژوهش به بررسى دليل آنان مى پردازيم.

دليل كسانى كه معتقدند امام مهدى(ع) از نسل امام حسن(ع) است

تنها دليل كسانى كه امام مهدى(ع) را از نوادگان امام حسن(ع) مى دانند، حديثى است كه در سنن أبى داوود از ابو اسحاق سبيعى نقل شده است . او مى گويد :

قال على(ع) : و نظر إلى ابنه الحسن فقال : إِنَّ ابنى هذا سَيِّدٌ كَما سَمَّاهُ النَّبىُّ صلى اللّه عليه وآله، وَ سَيَخرُجُ مِن صُلبِهِ رَجُلٌ يُسَمَّى بِاسمِ نَبِيِّكُم يَشبِهُهُ فى الخُلُقِ وَلا يُشبِهُهُ فى الخَلقِ.[۲]

امام على(ع) نگاهى به پسرش حسن انداخت و گفت : اين شخص، همان گونه كهپيامبر صلى اللّه عليه وآله فرمود ، سيّد (سَرور) است . از او مردى هم نام پيامبرتان به دنيا خواهد آمد كه اخلاقش همانند پيامبر است ؛ امّا اندامش نه .

اين حديث را نعيم بن حمّاد، به نقل از محمّد بن جعفر، اين گونه گزارش كرده كه امام على(ع) فرمود :

سَمَّى النَّبيُّ صلى اللّه عليه وآله الحَسَنَ سَيِّداً وَ سَيُخرِجُ [اللَّهُ ] مِن صُلبِهِ رَجُلاً اسمُهُ اسمُ نَبيِّكُم ، يَملَأُ الأَرضَ عَدلاً كَما مُلِئَت جوراً.[۳]

پيامبر صلى اللّه عليه وآله حسن را «سيّد» ناميد و مردى از او هم نام پيامبرتان به دنيا خواهد آمد كه زمين را آكنده از عدالت مى كند، همان گونه كه از ستم پُر شده است.

ردّ نظريّه انتساب امام مهدى(ع) به امام حسن(ع)

اين نظريّه به دلايل ذيل، قابل قبول نيست :

۱ . طريق ابو داوود به ابو اسحاق، معتبر نيست.[۴]بنا بر اين استناد به اين روايت براى اثبات انتساب امام مهدى(ع) به پيامبر صلى اللّه عليه وآله از طريق امام حسن(ع)، صحيح نيست. نويسنده كتاب مختصر سنن أبى داوود نيز تصريح كرده است كه ابو اسحاق ، حديثى را مستقيماً از امام على(ع) نشنيده است .[۵]

روايت نعيم بن حمّاد ، نيز از نظر سند ، سست تر از روايت ابو داوود است .

۲ . در منابع شيعى نيز گزارشِ ياد شده از ابو اسحاق نقل شده؛ ليكن به جاى «نظر إلى ابنه الحسن» «نظر إلى ابنه الحسين»[۶]آمده است. همچنين برخى از مصادر اهل سنّت، «ابنه الحسين» را به عنوان نسخه بدل آورده اند.[۷]حتّى برخى از منابع كهن اهل سنّت به نقل از سنن أبى داوود، «ابنه الحسين»[۸]گزارش كرده اند .

بنا بر اين، علاوه بر سست بودن سند روايت ، متن آن نيز قابل اعتماد نيست .

۳ . احتمال تصحيف نام «حسين» به «حسن» در نگارش ، و حتّى تحريف گزارش اصلى جدّى است؛ زيرا همراهى فرزندان امام حسن(ع) با قيام بنى العبّاس ايجاب مى كرد كه رهبران سياسى از همه فرصت هاى ممكن استفاده كنند، و تحريف «حسين» به «حسن» مى تواند در جهت بهره بردارى از باورهاى اسلامى بوده باشد .

بنا بر اين، در برابر احاديث معتبرى كه از طريق پيروان مكتب اهل بيت عليهم السلامنقل شده و انتساب امام مهدى(ع) را از طريق امام حسين(ع) به پيامبر صلى اللّه عليه وآله اثبات مى نمايند ، هيچ دليل معتبرى كه غير آن را ثابت كند، وجود ندارد و كسانى كه اين احاديث معتبر را نمى پذيرند، بايد در مورد طريق انتساب امام مهدى(ع) به فاطمه عليها السلام سكوت اختيار نمايند .

البتّه با توجّه به اين كه مادر امام باقر(ع)، فاطمه بنت الحسن(ع) بوده، بر اساس نظريّه پيروان اهل بيت نيز امام مهدى(ع) از جانب مادر، از فرزندان امام حسن(ع) است .

گفتنى است كه ابن تيميّه براى ردّ نظريّه انتساب امام مهدى(ع) به امام حسين(ع)، بدون اشاره به ضعف سند و متن روايت أبو داوود، به آن استناد كرده است.[۹]نكته قابل تأمّل و حاكى از تعصّب شديد، اين است كه دكتر عبد العليم عبد العظيم بستوىكه خود، اين روايت را با عنوان «ضعيف» و «موضوع» توصيف كرده، به نقل از ابن تيميّه و ابن كثير در ردّ نظريّه انتساب امام مهدى(ع) به امام حسين(ع) به اين روايت استناد مى نمايد .[۱۰]

امام مهدى(ع) و عباسيان

در برخى از نصوصى كه در مصادر غير اصيل اهل سنّت و با سندى ضعيف ذكر شده اند، آمده است :

كان رسول اللَّه صلى اللّه عليه وآله راكباً اذ التفت فنظر إلى العبّاس فقال : يا عبّاس قال : لبيك يا رسول اللَّه! فقال : يا عمّ النبىّ إنّ اللَّه ابتدأ بى الإسلام ،و سيختمه بغلام من ولدك و هو الّذى يتقدّم لعيسى بن مريم .[۱۱]

پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله سوار بر حيوانى بود. صورتش را چرخاند و چشمش به عبّاس افتاد و فرمود : «اى عبّاس!» گفت : بفرماييد، اى پيامبر خدا! فرمود : «اى عموى پيامبر! خداوند اسلام را با من آغاز كرد و آن را با جوانى از اولاد تو كه بر عيسى بن مريم پيشى مى گيرد ، به پايان مى برد ».

شمارى ديگر از گزارش ها ، بدون نسبت دادن به پيامبر صلى اللّه عليه وآله امام مهدى(ع) را از فرزندان عبّاس ذكر كرده اند.[۱۲]، بى ترديد، اين گزارش ها از مجعولات خاندان عبّاسى در جهت منافع سياسى خود در مبارزه عليه امويان است و بدين جهت پس از انقراض حكومت عبّاسيان اصولاً اين گونه گزارش ها مورد اعتنا قرار نگرفته و تا آن جا كه ما مى دانيم، هيچ دانشمندى تا كنون اين نظريّه را نپذيرفته است .


[۱]ابن بطريق ادّعا كرده كه اين مسئله هيچ مخالفى ندارد (العمدة : ص ۴۳۷). به علاوه شمارى از علماى اهل سنّت نيز مهدى موعود را از فرزندان امام حسين عليه السلام مى دانند (ر. ك : تذكرة الخواصّ: ص ۳۶۳ و مطالب السؤول: ص ۸۹) .

[۲]سنن أبى داوود: ج ۲ ص ۳۱۱ ش ۴۲۹۰ .

[۳]الفتن ، ابن حمّاد : ج ۱ ص ۳۷۴ ح ۱۱۱۳ .

[۴]يكى از محققان اهل سنّت، اسناد اين حديث را شايسته اعتماد ندانسته و نوشته است: هارون بن مغيره ثقه است، ولى ظاهراً اين سند متّصل نيست و بين ابو داوود و هارون بن مغيره، افتادگى دارد. عمرو بن ابى قيس نيز ثقه است، ولى ضابط نيست و مسائل را با هم در مى آميزد. ابو اسحاق سبيعى نيز در آخر عمر، آشفته حال و اهل تدليس شد.

ضمناً او اگر چه امير مؤمنان عليه السلام را ديده، ولى از ايشان حديثى نشنيده است (الموسوعة فى أحاديث المهدى الضعيفة و الموضوعة : ص ۳۴۸).

در باره ابو اسحاق سبيعى ، اين نكته را بيفزاييم كه به گفته ابن حجر ، در سال ۳۳ هجرى متولّد شده كه طبق اين نقل هنگام شهادت امام على عليه السلام ، هفت سال داشته است (تهذيب التهذيب : ج ۴ ص ۳۴۰ ش ۵۹۴۸).

[۵]مختصر سنن أبى داوود : ج ۶ ص ۱۶۲ .

[۶]الغيبة، نعمانى : ص ۲۱۴ ح ۲، الغيبة، طوسى: ص ۱۹۰ ح ۱۵۲، العمدة : ص ۴۳۴ ح ۹۱۲ .

[۷]الفتن، ابن حمّاد : ج ۱ ص ۳۷۵ ح ۱۱۱۳ پانوشت ۲ .

[۸]أسمى المناقب فى تهذيب أسنى المناقب : ص ۱۶۸ ح ۶۱ .

[۹]ر. ك : منهاج السنّة النبويّة : ج ۴ ص ۲۱۱ .

[۱۰]المهدىّ المنتظر فى ضوء الأحاديث و الآثار الصحيحة: ص ۵۰ و ۵۲ .

[۱۱]تاريخ بغداد : ج ۳، ص ۳۳۳ و ج ۴ ص ۱۱۷، تاريخ دمشق : ج ۲۶ ص ۳۵۰، كنز العمّال : ج ۱۴ ص ۲۷۱ ح ۳۸۶۹۴ .

[۱۲]معجم أحاديث الإمام المهدى: ج ۱ ص ۱۸۲ به بعد .