سرّ نى در نينوا مى مانْد ، اگر زينب نبود كربلا ، در كربلا مى مانْد ، اگر زينب نبود
چهره سرخ حقيقت ، بعد از آن توفانِ رنگ پشت ابرى از ريا مى ماند ، اگر زينب نبود
چشمه فرياد مظلوميّت لب تشنگان در كوير تفته ، جا مى ماند ، اگر زينب نبود
زخمه زخمى ترين فرياد ، در چنگ سكوت از طراز نغمه ، وا مى مانْد ، اگر زينب نبود
در طلوع داغ اصغر ، استخوان اشكِ سرخ در گلوى چشم ها مى ماند ، اگر زينب نبود
ذو الجناح دادخواهى ، بى سوار و بى لِگام در بيابان ها رها مى ماند ، اگر زينب نبود
در هجوم لشكر شمشيرها ، تيغِ زبان در نيام ادّعا مى ماند ، اگر زينب نبود
در عبور از بستر تاريخ ، سيل انقلاب پشت كوه فتنه ها مى ماند ، اگر زينب نبود.[۱]
[۱]دانش نامه شعر عاشورايى : ج ۲ ص ۱۴۷۸ ـ ۱۴۷۹ .