شيخ صدوق(م 381 ق)

محمّد بن علی بن حسین بن بابویه قمی، فقیه، محدّث، رجالی، مؤلّف و از علمای برجسته شیعه در سده چهارم هجری است. اندکی پس از رحلت نایب دوم امام عصر(ع) و در زمان نیابت حسین بن روح نوبختی، به دعای امام عصر(ع) در شهر قم به دنیا آمد.[۱] پدر، عموها، برادران و فرزندان صدوق، از عالمان برجسته شیعه به شمار می آیند. وی تا سال ۳۳۹ ق ساکن قم بود[۲] و بیشترین بهره علمی را از مدرسه قم و استادان قمی برد؛ سپس به نقاط مختلف بلاد اسلامی آن زمان، مسافرت کرد و از محدّثان شیعه و سنّی، بهره ها گرفت.

در سال ۳۵۲ ق، عازم سفر معنوی زیارت امام رضا(ع) شد. در سفر به خراسان، افزون بر حضور در نیشابور، به شهرهای دیگر خراسان رفت و از حلقه های علمی آن دیار، استفاده برد. پس از آن، سفرهایی به عراق و حجاز داشت و در مجالس علمی کوفه[۳] و مدینه[۴]، شرکت کرد. در ذی حجّه سال ۳۵۳ ق، به زیارت خانه خدا، توفیق یافت.[۵] در بازگشت از مکّه، از میانه راه مکّه به کوفه، در شهر فید، توقّف کرد و از برخی مشایخ آن دیار، اخذ حدیث کرد.[۶] در سال ۳۵۵ ق وارد بغداد شد و در حالی که سن چندانی نداشت، بزرگان بغداد در مجلس درس او حاضر شدند.[۷] وی به شهرهای دیگری چون بلخ، ماوراء النهر، ایلاق، سمرقند، فرغانه، و گرگان مسافرت کرد و از دانشمندان شیعی و سنّی آن مناطق بهره گرفت.[۸] پس از سفر به ماوراء النهر، به شهر ری بازگشت و تا پایان عمر در همان شهر ماند. وی سرانجام در سال ۳۸۱ ق در ۷۵ سالگی، در شهر ری، وفات یافت و در همان جا به خاک سپرده شد.[۹]

مکانت حدیثی

علمای شیعه و سنّی، صدوق را عالمی شیعی، مفسّر، فقیه، اصولی، محدّث، حافظ، آشنای به رجال، ناقد اخبار،[۱۰] رئیس محدّثان، حجّة الإسلام،[۱۱] رُکنی از ارکان دین[۱۲] و مورد وثوق، توصیف کرده اند.[۱۳] امام عصر(ع) در توقیعی شریف درباره او فرمود: «خداوند به وسیله او به مردم، بهره می رساند».[۱۴]

شیخ صدوق، از مشایخ بسیاری، اخذ حدیث کرده است. شرح حال نویسان، تعداد ۲۶۰ تن از استادان روایی وی را نام برده اند. برخی از مشایخ صدوق که وی، بیشترین استفاده و نقل حدیث را از آنان داشته، عبارت اند از: احمد بن علی بن ابراهیم قمی، احمد بن محمّد بن شیبانی، احمد بن محمّد بن یحیی عطّار، جعفر بن محمّد بن موسی بن قولِوَیه، جعفر بن محمّد بن شیبانی، جعفر بن احمد ایلاقی، پدرش، علی بن حسین بن موسی بن بابِوَیه قمّی، محمّد بن حسن بن احمد بن ولید قمی، محمّد بن محمّد بن عصام کلینی، محمّد بن علی بن ماجیلویه، محمّد بن موسی بن متوکّل و مظفّر بن جعفر علوی. شاگردان بسیاری نیز از وی اخذ حدیث کرده اند که برخی از آنان، عبارت اند از: برادرش حسین و فرزندان و نوه های او، ابو الحسین هارون بن موسی تَلّعُکبَری و پدرش، ابو عبد اللّٰه حسین بن عبید اللّٰه بن ابراهیم غضائری، شیخ مفید و سید مرتضی.[۱۵]

آثار حدیثی

شیخ صدوق، یکی از مولّفان کتب چهارگانه شیعه است و عصر او را باید عصر حدیث نامید. شیخ صدوق، توانست کتاب های مختلف و متنوّعی در موضوعات گوناگون فقه، کلام، تفسیر، تاریخ، سیره، دعا و زیارات، به نگارش در آورد، به گونه ای که شمار تصنیفات وی را بالغ بر سیصد عنوان کتاب کوچک و بزرگ دانسته اند.[۱۶] هم اینک تنها شمار اندکی از کتاب های وی به دست ما رسیده که جزﺀ منابع اوّلیه شیعه به شمار می آید. برخی از تألیفات شیخ صدوق، عبارت اند از: کتاب من لا یحضره الفقیه. این کتاب، یکی از چهار کتاب روایی شیعه به شمار می رود و در چاپ جدید، در چهار جلد، حدود ۶ هزار روایت در فروعات فقهی دارد که طی ۶۶۳ باب، گردآوری شده و از بیش از پانصد نفر استاد و شیخ روایی، نقل شده اند. شیخ صدوق، در پایان کتاب، راویانی را که از آنان روایت کرده یادآور شده است، و طریق سند خود به آنها را بیان کرده که اصطلاحاً «المشیخة» نامیده می شود.

بر این کتاب، پژوهش ها و شرح ها و حاشیه های فراوانی نگاشته شده که از جمله آن هاست: روضة المتّقین، و اللّوامع القدسیة یا لوامع صاحبقرانی هر دو تألیف مجلسی اوّل. شرح های دیگری نیز بر کتاب من لا یحضره الفقیه نگاشته شده اند.[۱۷] برخی به جای شرح، به حاشیه نویسی بر آن، اکتفا کرده اند.

از جمله کتاب های دیگر شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة است. این کتاب، در پاسخ به شبهاتی است که از سوی اهل سنّت و فرقه های کیسانیه، واقفیه، اسماعیلیه و زیدیه، وارد شده اند. تألیف این کتاب، در سفر به نیشابور، آغاز شده است؛ معانی الأخبار؛ عیون أخبار الرضا(ع)؛ الخصال؛ الأمالی یا المجالس؛ علل الشرائع؛ التوحید؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال؛ صفات الشیعة؛ الاعتقادات؛ فضائل الأشهر الثلاثة؛ فضائل الشیعة؛ مصادفة الإخوان؛ المواعظ و الهدایة از دیگر آثار او هستند.


[۱] . کمال الدین: ج۲ ص۵۰۲ ح ۳۱، الغیبة، طوسی: ص۳۰۸ و ۳۰۹، رجال السید بحر العلوم: ج۳ ص۲۹۳، تنقیح المقال: ج۳ ص۱۵۴ نایب دوم، محمّد بن عثمان عمری در سال ۳۰۵ و نایب سوم در سال ۳۲۶ ق وفات یافتند؛ تاریخ تولد شیخ صدوق در همین دوره است.

[۲] . الخصال: ص۱۱ ح ۴۰.

[۳] . عیون أخبار الرضا(ع): ج۱ ص۱۴۲ باب ۱۱ ح ۴۵ و ج۱ ص۲۸۰ و ۲۸۱ باب ۲۸ ح ۲۲ و ۲۶.

[۴] . همان: ص۵۹ باب ۶ ج۲۹.

[۵] . الأمالی، صدوق، مقدّمه: ص۹.

[۶] . التوحید: ص۳۴ باب ۲.

[۷] . رجال النجاشی: ج۲ ص۳۱۱ ش۱۰۵۰.

[۸] . الخصال، مقدمه: ص۴.

[۹] . رجال النجاشی: ج۲ ص۳۱۶ ش۱۰۵۰، تنقیح المقال: ج۳ ص۱۵۵.

[۱۰] . الفهرست، طوسی: ص۲۳۷ ش۷۱۰، وصول الأخیار: ص۸۶، بحار الأنوار: ج۱۰ ص۴۰۵.

[۱۱] . بحار الأنوار: ج۱۰۸ ص۴۶، ۵۷ و ۷۵.

[۱۲] . روضة المتّقین: ج۱۴ ص۱۵.

[۱۳] . الفهرست، طوسی: ص۲۳۷ ش۷۱۰، رجال النجاشی: ج۲ ص۳۱۱ ش۱۰۵۰، معالم العلماء: ص۱۱۱، بحار الأنوار: ج۱۰۸ ص۴۶ و ۷۵، رجال السید بحر العلوم: ج۳ ص۲۹۲، الأعلام، زرکلی: ج۶ ص۲۷۴.

[۱۴] . کمال الدین: ج۲ ص۵۰۲ ح ۳۱، تنقیح المقال: ج۳ ص۱۵۴.

[۱۵] . معانی الأخبار، مقدّمه: ص۳۷-۷۲.

[۱۶] . الفهرست: ص۲۳۷ ش۷۱۰.

[۱۷] . الذریعة: ج۱۴ ص۹۴.