109
امامزادگان و زيارتگاه های شهر ری

ابو حمزه ثمالى و ابو خالد واسطى ، كه اين دو تن خود از شخصيتهاى بزرگ علمى اسلام و فقيه و صاحب نظرند ، مى گويند:
رساله اى بر ردّ مخالفان نوشتيم ، و پس از اتمام آن را به مدينه برده تا از نظر مبارك معلم بزرگ ما ، امام محمّد باقر عليه السلام بگذرد ، كه احيانا اگر اشكالاتى داشته باشد باتذكّر حضرت برطرف سازيم . موقعى كه به مدينه آمديم و خدمت امام مشرّف شديم ، حضرت را از نوشتن كتاب مطلّع ساختيم . امام در ضمن تشويق و ترغيب ما در اين كار فرمود: بسيار كار شايسته اى انجام داديد و سعى و كوشش شما ارزنده است .
و بعد امام پرسيد: آيا اين كتاب را به زيد عليه السلام ارائه داده ايد؟ گفتيم: خير . فرمود: آن را در حضور او بخوانيد آنگه ببينيد نظر او چيست؟
ما طبق دستور امام ، به حضور زيد عليه السلام رفتيم و او را از جريان كتاب مطلّع ساختيم . به ما فرمود: آنچه نوشته ايد بخوانيد ببينم چيست؟
ما كتاب را تا آخر خوانديم . گفت: بسيار خوب . زحمت كشيده ايد و كوشش فراوان كرده ايد ، اما اين نوشته مايه شكست شماست . آنگاه او يكى پس از ديگرى مطالب ما را رد كرد . به خدا قسم ما نمى دانيم از چه تعجّب كنيم ، آيا از اين كه او با يك بار خواندن كتاب به همه مطالب آن احاطه پيدا كرد ، و يا از ردّ مستدّل او متعجّب باشيم .
آنگاه خود او ، راه استدلال و شيوه بحث و بيان مطالب متناسب و رويّه ردّ مخالفان را به نحو احسن به ما نشان داد .
بعد از اين مجلس ، باز خدمت امام محمّد باقر عليه السلام مشرّف شديم و جريان را و وجوه استدلال زيد عليه السلام را براى حضرتش بازگو كرديم .
امام باقر عليه السلام فرمود: روزى پدرم ، زيد عليه السلام را خواست و دستور داد تا قرآن بخواند ، او خواند . سپس پدرم آيات مشكلات قرآن را از او پرسيد ، و او يكى يكى جواب صحيح مى داد . پدرم آن قدر تحت تأثير استعداد فوق العاده و دانش او قرار گرفت ، كه برخاست و بين دو چشم زيد عليه السلام را بوسيد .
بعد امام باقر عليه السلام خود نيز ، مقام علمى و تبحّر فوق العاده زيد عليه السلام را به اصحابش


امامزادگان و زيارتگاه های شهر ری
108

محكمش كوبيد و مجلس را بر او تنگ كرد كه راه فرارى نداشت . ۱
و نيز ابو اسحاق سبيعى گويد:
رَأَيتذ زيد بن علىِّ بن الحُسَينِ عليهم السلام فَلَم ، اَرَ في اَهلِهِ مِثلُهُ اَفضَلَ وَ كانَ اَفصَحَهُم لِسانا وَ اَكثَرَهُم زُهدا وَ بَيانَا؛ ۲ من كسى را همانند زيد بن على بن الحسين عليهم السلام در فضل و فصاحت لسان و كثرت زهد و خوبى بيان در عصر او نديدم .
قيروانى در كتاب زهر الاداب مى گويد:
زيد بن على عليه السلام مردى ديندار و شجاع و از بهترين نوادگان هاشم بود . او خوش كلام و نيكو رفتار بود . سران بنى اميّه به حكامشان در عراق مى نوشتند: نگذاريد مردم كوفه با زيد عليه السلام تماس بگيرند؛ چون او زبانى برنده تر از شمشير و تيزتر از نوك نيزه و مؤثرتر از سحر و كهانت كه در گرهها دميده شده ، دارد . ۳
در ميان عرب ، چه در دوران جاهليّت و چه در عصر اسلام براى مسأله فصاحت و بلاغت اهميّت فوق العاده اى قائل بودند و بزرگ ترين شخصيت و هنرمندترين افراد را كسى مى دانستند كه خوش بيان تر باشد و او را به لقب افصح العرب مفتخر مى ساختند ، حتّى در عصر نزول قرآن اين مسأله به حدّى در اوج اهميّت بود ، كه خداوند بزرگ ، قرآن را از نظر فصاحت و بلاغت اعجاز جاويد پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله قرار داد . قرآن در مواردى فصحاى عرب را به تحدّى دعوت كرده است .
زيد بن على عليهماالسلام ، جدّ هفتم شاهزاده طاهر عليه السلام به قدرى در سخن گفتن و روش بحث و بيان مهارت داشت كه تاريخ درباره اش مى نويسد:
زيد بن على عليهماالسلام در مقام سخنورى ممتاز بود: «حتّى غذا احد خطباء بنى هاشم؛ به طورى كه او يكى از بهترين خطباى بنى هاشم محسوب مى شد . ۴
درباره ، تسلّط و احاطه علمى همراه با بيان و فصاحت و چيره دستى زيد عليه السلام ،

1.وقايع الايّام ، خيابانى ، شهر صيام ، ص ۷۱ .

2.نامه دانشوران ناصرى ، ج ۵ ، ص ۱۶۹ .

3.وقايت الايّام ، خيابانى ، شهر صيام ، ص ۷۱ .

4.البيان و التبين ، جاحظ ، ج ۱ ، ص ۹۵۳ .

  • نام منبع :
    امامزادگان و زيارتگاه های شهر ری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 175337
صفحه از 336
پرینت  ارسال به