43
روح و ريحان ج3

معنى مكه و بكه مذكور است .

در تسميه بعضى از اماكن كعبه و مكه و بكه و بيانات ديگر است

وكعبه ۱ بدين اسم موسوم شده است ؛ از آنكه در وسط دنياست يا آنكه مربع است به حذاء بيت المعمور در آسمان دنيا و آن به حذاء ضراح است در آسمان چهارم و آن به حذاء عرش است ، و عرش نيز مربع است و آن اعظم اجسام و اجرام فلكيات است .
و كعبه را چهار ركن است : ركن عراقى و ركن يمانى و ركن غربى و ركن شامى و حجر الاسود در ركن عراقى است ، و بين الحجر و باب خانه و كعبه را حطيم مى نامند ؛ از آنكه ازدحام حاج يكديگر را خورد مى كرد ، و حطم بمعنى خورد كردن است و در كنار ركن يمانى مستجار است ؛ از آنكه انبياء در آن محل استجاره مى كردند ، و پناه به افضال عظيمه حق آوردند ، و دعاهاى ايشان در آن محل مستجاب شد .
و از ركن عراقى تا ركن شامى مراقد و مشاهد هفتاد پيغمبر جليل القدر است و آن معروف به حجر اسماعيل است ؛ از آنكه هاجر و اسماعيل را در آن محل حكايات كثيره است .
و ميزاب بين ركنين بر بام كعبه منصوب است ، و مقام ابراهيم عليه السلام هم محاذات مقام جبرئيل است ، و آن مقامى است كه ابراهيم ايستاد بعد از بناء خانه كعبه و مردمان را نداء كرد به حج ، و چاه زمزم نيز در حذاء حجر الاسود است ، و منى و عرفات و مشعر الحرام كه مزدلفه اش نيز مى نامند مناسك و مسالك حج است كه حاج بايد در آن مقامات اعمال مخصوصه بجا آوردند ، و خداوند جلّ مجده فرموده است : « جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَاماً لِلنَّاسِ »۲ .

1.( هو ) كل شى ء علا وارتفع فهو كعب ، ومنه سمّيت الكعبة . ( حاشيه مؤلف رحمه الله ) .

2.مائده : ۹۷ .


روح و ريحان ج3
42

و علماء براى سمعت » ۱ .
و در كتاب « وسائل الشيعة » ۲ اخبار كثيره در توسعه نفقه و زاد و طيب نفس و بذل و انفاق به عدل غير از بخل و تبذير و ترك رفث و فسوق و جدال و خلع زينت و خروج مع ثياب الزينة و مراعات رقت و رحمت و تخلى از قوّت و ظلم ، و تقرب به اراقه دم و تزكيه نفس و تطهير آن از رذايلى كه زمان سابق بوده به نحوى كه در مراجعت خود را و خدا را شناخته باشد و مولاى خود را ديده باشد .

در معنى «مكه» و «مدينه» است

و عن الرضا عليه السلام : « سميت مكة ، مكة لان الناس كانوا يمكّون فيها »۳ . علل الشرائع 2/397 باب 136 ح 1 ، بحار الانوار 96/77 ح 6 . .
و بعضى در ذيل آيه كريمه « وَمَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكَاءً۴وَتَصْدِيَةً »۵ ذكر كرده اند : مراد از مكاء تقصير است و مراد از تصديه [صفق] يَدَيْن ۶ .
و معنى مكه مانند حج به معنى قصد هم آمده است ، و معانى ديگر در « قاموس » ۷ در

1.وسائل الشيعة ۱۵/۳۴۹ ح ۲۰۷۰۵ به نقل از تفسير قمى ۲/۳۰۴ .

2.به ابواب مختلف وسائل الشيعة جلد هشتم رجوع شود .

3.ويقال لمن قصدها : قد مَكّ . فى القاموس : مَكَّهُ أى من قصد نَقْصَه ونقصان مكة فقد هلك . ( حاشيه مؤلف رحمه الله ) . عبارت قاموس ۳/۳۱۹ چنين است : ومكه : أهلكه ونقصه ، ومنه : مكة للبلد الحرام أو للحرم كلّه ؛ لأنها تنقص الذنوب أو تفنيها أو تهلك من ظلم فيها .

4.و شايد « مكاء » هم از « مكّ » باشد ، يكى از دو كاف قلب شده به همزه مانند « أَمْلَلْتُ » و « أَمْلَيْتُ » ، و « مكاء » نقصان شعر است . ( حاشيه مؤلف رحمه الله ) .

5.انفال : ۳۵ .

6.در علل الشرائع ۲/۳۹۷ به معناى مكاء و تصديه تصريح شده است ، نيز معانى الاخبار : ۲۹۷ باب معنى المكاء والتصدية ح ۱ .

7.القاموس المحيط ۳/۲۹۵ ماده ( بكك ) و ۳/۳۱۹ ماده ( مكك ) .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 174965
صفحه از 427
پرینت  ارسال به