زيارتى از سرچشمه صافِ برآمده از چشمه وحى و الهام ، صادر شده است و آواز مى دهد كه از زبان صاحبانِ اسرار دين و دژهاى مردمان ، بيرون آمده است . پس اين (زيارت) ، به حقيقت فراتر از كلام مخلوق ، و فروتر از كلام خالق است .
علّامه ميرزا ابو الحسن شَعرانى نيز ـ كه از كارشناسان بزرگ معارف قرآن و حديث است ـ ، در اين باره مى گويد :
زيارت جامعه ، معانى اى را در برگرفته كه بسيار دورتر از آن است كه بر ذهنِ راويان حديث بگذرد ... و ظنّ برآمده به صدور اين حديث از اهل عصمت ، قوى تر از استناد صحيح است . ۱
بر اين اساس ، متن فاخر و عميق «زيارت جامعه» ـ كه از نگاه كارشناسان بزرگ حديث ، با قرآن و ساير احاديث اهل بيت عليهم السلام هماهنگىِ كامل دارد ـ ، خود ، شاهدى بر صدور آن از امام هادى عليه السلام است .
قرائن مؤيّد اعتبار «زيارت جامعه»
افزون بر قوّت متن و محتواى «زيارت جامعه» ، قرائن ديگرى نيز اعتبار آن را تأييد مى كنند . از آن جمله اند : آمدن اين زيارت نامه در كتاب من لا يحضره الفقيه ۲ ـ كه مؤلّف آن ، شيخ المحدّثين صدوق ، در مقدّمه ، تصريح كرده كه تنها رواياتى را در اين كتاب مى آورد كه آنها را صحيح مى داند و طبق آنها ، فتوا مى دهد ـ ۳ و نيز نقل اين زيارت نامه توسّط شيخ طوسى در تهذيب الأحكام . ۴ همچنين مكاشفه ملّا محمّدتقى مجلسى ۵ و
1.شرح زيارت جامعه كبيره ، ص۲۶۳ .
2.كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۲ ، ص ۶۰۹ ، ح ۳۲۱۳ .
3.همان ، ج ۱ ، ص ۱ مقدّمه .
4.تهذيب الأحكام ، ج ۶ ، ص ۹۵ ، ح ۱ .
5.براى نمونه ملامحمد تقى مجلسى (م ۱۰۷۰ ق) ، در باره يكى از مكاشفات خويش نگاشت : سندِ اين شكسته در اين زيارت ، چنين است كه بيست و هشت سال قبل از اين (حدود سال ۱۰۳۸ هـ ) به شرف زيارت حضرت اميرالمؤمنين ـ صلوات اللّه عليه ـ مشرّف شدم و به خاطر فاتر رسيد كه في الجمله ربطى پيدا كنم تا زيارتى با ربط به آن حضرت بتوانم كرد . مشغول رياضت شاقّه شدم و اكثر ايّام در «مقام حضرت صاحب الأمر» ـ صلوات اللّه عليه ـ كه در خارج نجف اشرف واقع است ، مى بودم و بعد از ده روز تقريبا كشفِ حجب شد و محبّتى مركّب از محبّت حق سبحانه و تعالى و محبّت آن حضرت ـ صلوات اللّه عليه ـ برايم حاصل شد و شب ها پروانه وار ، دور روضه مقدسه حضرت اميرالمؤمنين ـ صلوات اللّه عليه ـ مى گشتم و گاهى در رواق عمران ، و روزها در مقامِ صاحب الأمر مى بودم تا به مرتبه اى كه مى يافتم اگر دو سه روز ديگر آن جا مى ماندم ، واصل مى شدم و با خود ، قرار كرده بودم كه اگر بمانم ، در زمستان در نجف اشرف باشم .
و مكاشفات بسيارى رو داده بود تا آن كه شبى در رواق عمران نشسته بودم . سنه اى (چُرتى) مرا گرفت و ديدم گويا در سامرّا بر درِ روضه مقدسه امام هادى و امام عسكرى عليهماالسلام هستم و قبر آن دو بزرگوار ، در نهايت ارتفاع و طول و عرض بود و روپوشى از مخمل سبز بر صندوق قبر بود و حضرت صاحب الامر ـ صلوات اللّه عليه ـ پشت بر صندوق داده ، رو به درگاه بودند . همين كه نگاهم به حضرت افتاد ، شروع كردم به خواندن اين زيارت جامعه كه در حفظ داشتم . غرضم زيارت بود ، با مدّاحى حضرات . چون زيارت تمام شد ، حضرت فرمودند : «نعمت الزيارة» ؛ يعنى : «خوب زيارتى است» . عرض نمودم - و اشاره به قبر [حضرت هادى] كردم ـ كه زيارتِ جدّ شما [حضرت امام هادى عليه السلام ] است . حضرت ، تقرير فرمودند و فرمودند : «داخل [حرم] شو ...» و اين بنده شك ندارم در آن كه اين زيارت ، از آن حضرت (يعنى امام هادى عليه السلام ) است (شرح زيارت جامعه كبيره ، ص ۳۳ ـ ۳۶) .