۴۱۷.رسول خدا صلى الله عليه و آله :شب معراج به مردمى برخوردم كه لب هاى آنان را با قيچى هايى از آتش مى بُريدند . گفتم : اينان چه كسانى اند؟
گفتند : سخنورانى دنيا پرست اند كه مردم را به نيكوكارى فرمان مى دهند ، امّا خودشان را از ياد برده اند ، در حالى كه قرآن مى خوانند . آيا نمى انديشند؟
۴۱۸.رسول خدا صلى الله عليه و آله :در جهنّم ، آسياب هايى است كه با عالمان مى چرخد . آن گاه آن عالمان را به كسانى كه در دنيا ايشان را مى شناختند ، نشان مى دهند و اين كسان ، مى گويند : چه كسى شما را بدين جا كشانده ، با اين كه ما از شما مى آموختيم؟
مى گويند : ما شما را به كارى فرمان مى داديم ، ولى خود ، با انجام دادن كارى ديگر، بر خلاف شما رفتار مى كرديم.
۴۱۹.رسول خدا صلى الله عليه و آلهدر سفارش خود به ابوذر ـ: اى ابوذر! گروهى از بهشتيان بر گروهى از جهنّميان نگريسته ، به آنان مى گويند : چه چيزى شما را در آتش درافكنده ، حال آن كه ما به يُمن تعليم و تربيت شما به بهشت وارد شديم؟
و آنان در پاسخ مى گويند : ما شما را به نيكى فرمان مى داديم ؛ امّا خود به آن عمل نمى كرديم.
۴۲۰.رسول خدا صلى الله عليه و آله :شخصى را روز قيامت مى آورند و در آتش مى افكنند . روده هاى او در آتش فرو مى افتد و چنان كه الاغ به دور آسيابش مى چرخد ، به دور خود مى چرخد . جهنّميان ، گِرد او جمع مى شوند و مى گويند : فلانى! تو اين جا چه مى كنى؟ آيا تو ما را به نيكى فرمان نمى دادى و از بدى باز نمى داشتى؟
او مى گويد : شما را به معروف فرمان مى دادم ؛ امّا خود بدان عمل نمى كردم ، و از منكرْ نهيتان مى كردم ، امّا خودم آن را مرتكب مى شدم.