سه فرزندم به سر مىبرديم، پيوسته و در همه حال، قرائت مداوم دعاى مكارم الاخلاق، دعاى روز عرفه، دعاى آغاز و پايان ماه مبارك رمضان را به اين كمترين و شوهرم، سفارش مىفرمودند.
تمام اين توضيحات اوّليه، براى اين است كه خواننده گرامى بداند كه بنده با سومين اثر مهمِ شيعيان آشنايى داشتم. بدون آن كه هرگز به ذهنم خطور كرده باشد كه شايد روزى، اين توفيق نصيبم گردد كه به ترجمه آن به زبان فرانسوى نائل آيم...
به خاطر دارم كه به جناب آقاى بهاءالدين خرمشاهى زنگ زدم و پس از نقل بيان مقدمات، از ايشان سؤال كردم كه آيا اين اثر تاكنون به زبان فرانسوى يا انگليسى ترجمه شده است؟ زيرا از پدرم شنيده بودم كه صحيفه سجّاديّه به وسيله استاد گرانقدر، پروفسور ويليام چيتيك، به انگليسى ترجمه شده است. مىماند ترجمه زبان فرانسوى آن. يقين داشتم كه اين اثر، تاكنون به فرانسوى بازگردانيده نشده است و در شور و هيجان زيادى باقى ماندم تا سرانجام روز بعد فرا رسيد و آقاى خرمشاهى با اين كمترين تماس حاصل فرمودند تا بگويند كه با تحقيقاتى كه به انجام رسانده بودند، دريافته بودند كه هيچكسى، در حال ترجمه آن به زبان فرانسه نيست.
پس از تماس ايشان، به نوعى آرامش عميق دست يافتم... درمىيافتم كه خداوند متعال، وظيفهاى بسيار سخت، بسيار دشوار، بسيار عجيب در پيش رويم نهاده است. چرا من...؟ تنها خدا مىدانست و بس.
نماز شكرگزارىاى گزاردم و از خداى متعال، درخواست يارى و قدرت و صبر و مقاومت كردم. سپـس، طبق عادت معمولم كه از رويارويى با مبارزات ذهنى و ترجمه هرگونه اثر دشوار ادبى (بهويژه قرون وسطايى، و آن نيز بر اساس نوع رشته و تخصّصم) غرق در هيجان و لذّت و مىگردم، با نهايت شهامت، در روزى تابستانى، در شهر اهواز، مقابل رايانهام نشستم. در كمال استوارى گفتم: بسم اللّه الرّحمن الرّحيم. و در عين حال سراپا آكنده از توكل به خدا، به اين كار طولانى و بزرگ، مبادرت ورزيدم.
نه مىدانستم اين مسير مرا به كجا هدايت خواهد كرد، نه مىدانستم چه ميزان زمان براى اين كار خواهم نهاد...
نكتهاى كه برايم بسيار تسكينبخش بود، آگاهى نسبتا كاملم از زبان فرانسه بود.