کاربست نظریۀ کنش گفتاری جان سرل در خوانش خطبۀ غرّاء

نشریه : پژوهشنامه نهج البلاغه

نویسنده : پديدآورنده : فاطمه دسترنج
پديدآورنده : کیوان احسانی
پديدآورنده : منصوره عرب

سال 1400 / شماره پیاپی 33 / صفحه 71-95

چکیده :

خطبۀ غرّاء با عنایت به ارزش ادبی و اخلاقی ویژه‌اش، تحلیل‌های گوناگونی را می­طلبد. با عنایت به آنکه کاربست مباحث زبان‌شناسی در مطالعه متون دینی، امکان واکاوی زوایای گوناگون مسئله پژوهشی را فراهم می­نماید، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس نظریۀ کنش­گفتاری جان سرل، واکاوی خطبۀ غرّاء را مدنظر قرار داد تا بتوان با عنایت به این رویکرد، خوانش ساختارمندی از خطبۀ غرّاء که از شاکلۀ زبانی قدرتمندی در ارائه مضامین مهم برخوردار است ارائه داد. بررسی مزبور روشن ساخت که از میان کنش‌های گفتاری پنج‌گانه، کنش گفتاری اظهاری، ترغیبی و عاطفی در خطبۀ غرّاء نمود دارد. البته روح کلی فعل مضمون در سخن، با توجه به بافت درون زبانی در استفاده از پاره‌گفتارهای سجع‌گونه و موزون و نیز توصیف و استعاره‌ها و از آن‌سو بافت موقعیت خطبه که زمینه ایراد این خطبه را سبب شده است، کنش گفتاری ترغیبی و عاطفی است که در لایۀ غیرمستقیم کنش گفتاری، مخاطب را از دنیاگرایی و غفلت از مرگ تحذیر داده و به تقوای الهی و توشه‌برداری برای آخرت ترغیب می‌نماید. آنچه ضریب تأثیر کنش‌های گفتاری را دو چندان می‌کند، کیفیت استفاده از این کنش‌های گفتاری است که خطی نبوده و دارای فراز و فرود است. پیش از رسیدن به نقاط اوج که می‌بایست کنش ترغیبی و عاطفی غیرمستقیم صورت گیرد، کنش اظهاری زمینه‌سازی مناسب را فراهم می‌کند.

کلیدواژه‌های مقاله :کنش گفتاری، جان سرل، نهج البلاغه، خطبۀ غرّاء