احادیث داستانی عرضه ی دین به امام صادق(ع)

خالد بجلی دین خود را بر امام صادق(ع) عرضه کرد.

رجال الکشّی عن أبی سلمة الجمال:

دَخَلَ خالِدٌ البَجَلِی عَلی أبی عَبدِ اللّهِ(ع) وأنَا عِندَهُ فَقالَ لَهُ: جُعِلتُ فِداک إنّی اُریدُ أن أصِفَ لَک دینِی الَّذی أدینُ اللّهَ بِهِ، وقَد قالَ لَهُ قَبلَ ذلِک: إنّی اُریدُ أن أسأَلَک، فَقالَ لَهُ: سَلنی، فَوَ اللّهِ لا تَسأَلُنی عَن شَیءٍ إلّا حَدَّثتُک بِهِ عَلی حَدِّهِ لا أکتُمُهُ.

قالَ: إنَّ أوَّلَ ما اُبدی أنّی أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَریک لَهُ، لَیسَ إلهٌ غَیرَهُ.

قالَ: فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ(ع): کذلِک رَبُّنا لَیسَ مَعَهُ إلهٌ غَیرُهُ.

ثُمَّ قالَ: وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ ورَسولُهُ.

قالَ: فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ(ع): کذلِک مُحَمَّدٌ، عَبدُ اللّهِ مُقِرٌّ لَهُ بِالعُبودِیةِ ورَسولُهُ إلی خَلقِهِ.

ثُمَّ قالَ: وأشهَدُ أنَّ عَلِیاً(ع) کانَ لَهُ مِنَ الطّاعَةِ المَفروضَةِ عَلَی العِبادِ مِثلُ ما کانَ لِمُحَمَّدٍ(ص) عَلَی النّاسِ.

قالَ: کذلِک کانَ(ع) .

قالَ: وأشهَدُ أنَّهُ کانَ لِلحَسَنِ بنِ عَلِی بَعدَ عَلِی(ع) مِنَ الطّاعَةِ الواجِبَةِ عَلَی الخَلقِ مِثلُ ما کانَ لِمُحَمَّدٍ وعَلِی صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِما.

فَقالَ: کذلِک کانَ الحَسَنُ. قالَ: وأشهَدُ أنَّهُ کانَ لِلحُسَینِ مِنَ الطّاعَةِ الواجِبَةِ عَلَی الخَلقِ بَعدَ الحَسَنِ ما کانَ لِمُحَمَّدٍ وعَلِی وَالحَسَنِ(ع) .

قالَ: فَکذلِک کانَ الحُسَینُ. قالَ: وأشهَدُ أنَّ عَلِی بنَ الحُسَینِ کانَ لَهُ مِنَ الطّاعَةِ الواجِبَةِ عَلی جَمیعِ الخَلقِ کما کانَ لِلحُسَینِ(ع) .

قالَ: کذلِک کانَ عَلِی بنُ الحُسَینِ.

قالَ: وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّدَ بنَ عَلِی(ع) کانَ لَهُ مِنَ الطّاعَةِ الواجِبَةِ عَلَی الخَلقِ مِثلُ ما کانَ لِعَلِی بنِ الحُسَینِ.

قالَ: فَقالَ: کذلِک کانَ مُحَمَّدُ بنُ عَلِی.

قالَ: وأشهَدُ أنَّک أورَثَک اللّهُ ذلِک کلَّهُ.

قالَ: فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ(ع): حَسبُک اسکتِ الآنَ، فَقَد قُلتَ حَقّاً، فَسَکتُّ.

فَحَمِدَ اللّهَ وأثنی عَلَیهِ، ثُمَّ قالَ: ما بَعَثَ اللّهُ نَبِیاً لَهُ عَقِبٌ وذُرِّیةٌ إلّا أجری لِاخِرِهِم مِثلَ ما أجری لِأَوَّلِهِم، وإنّا نَحنُ ذُرِّیةُ مُحَمَّدٍ(ص)، أجری لِاخِرِنا مِثلَ ما أجری لِأَوَّلِنا، ونَحنُ عَلی مِنهاجِ نَبِینا(ص)، لَنا مِثلُ ما لَهُ مِنَ الطّاعَةِ الواجِبَةِ.[۱]

رجال الکشّی ـ به نقل از ابو سَلَمه جمّال ـ:

خدمت امام صادق(ع) بودم که خالد بَجَلی نیز وارد شد و گفت: می خواهم از شما سؤال کنم.

امام صادق(ع) به او فرمود: «سؤال کن. به خدا سوگند، در باره هر چه از من سؤال کنی، در اندازه اش به تو پاسخ می دهم و پنهانش نمی دارم».

خالد گفت: فدایت شوم! می خواهم دینم را ـ که با آن، خدا را می پرستم ـ برای شما بازگو کنم.

سپس گفت: نخستین چیزی که اظهار می دارم، این است که گواهی می دهم معبودی جز خدای یگانه و بی انباز نیست و جز او خدایی وجود ندارد.

امام صادق(ع) فرمود: «چنین است پروردگار ما. هیچ معبودی جز او نیست».

خالد سپس گفت: و گواهی می دهم که محمّد(ص)، بنده و فرستاده اوست.

امام صادق(ع) فرمود: «آری، محمّد(ص) چنین است. بنده خدا به این که او بنده خدا و فرستاده او به سوی خلق اوست، گواهی می دهد».

خالد گفت: و گواهی می دهم که اطاعت از علی(ع)، همان گونه بر بندگان واجب بود که اطاعت از محمّد(ص) بر مردم واجب بود.

فرمود: «آری، علی(ع) چنین بود».

خالد گفت: و گواهی می دهم که اطاعت از حسن بن علی(ع)، همان گونه بر خلق واجب بود که از محمّد و علی ـ که درودهای خدا بر آن دو ـ.

فرمود: «آری، حسن(ع) نیز چنین بود».

خالد گفت: و گواهی می دهم که پس از حسن، اطاعت از حسین(ع)، همان گونه بر خلق واجب بود که از محمّد و علی و حسن(ع) .

فرمود: «آری، حسین(ع) نیز چنین بود».

خالد گفت: و گواهی می دهم که اطاعت از علی بن الحسین (زین العابدین)(ع)، همان گونه بر همه مردمان واجب بود که از حسین(ع) .

فرمود: «آری، علی بن الحسین نیز چنین بود».

گفت: و گواهی می دهم که اطاعت از محمّد بن علی (باقر)(ع)، همان گونه بر خلق واجب بود که از علی بن الحسین ((ع) ).

فرمود: «آری، محمّد بن علی نیز چنین بود».

گفت: و گواهی می دهم که خداوند، شما را وارث همه این [مقامات] قرار داد.

امام صادق(ع) فرمود: «کافی است. دیگر چیزی مگو؛ چرا که تو حق را گفتی و من ساکت شدم».

سپس خدای را ستود و او را ثنا نمود و آن گاه فرمود: «خداوند، هیچ پیامبری را مبعوث نکرد که فرزند و ذریه ای داشته باشد، مگر آن که آنچه بر اوّلینِ آنان جاری ساخت، بر آخرینشان نیز جاری ساخت. ما نیز ذریه محمّد هستیم ـ که درود خدا بر او و خاندانش باد ـ و خدا برای آخرینِ ما، همان چیزی را جاری ساخت که برای اوّلین ما جاری گردانید. ما بر راه و روش پیامبرمان هستیم ـ که درود خدا بر او و خاندانش باد ـ و اطاعت از ما، همان گونه واجب است که اطاعت از او واجب بود».


[۱]. رجال الکشّی: ج ۲ ص ۷۱۹ ح ۷۹۶، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۸، ص ۱۳۰.