بهخصوص در روایات امیر مؤمنان علیه السلام و فرزندان آن حضرت، در بستر معرفتی _ فرهنگی آن بهوجود آمده و بیشتر بیانات آن حضرت ناظر به جنبههای معناشناختی صفات الهی است، نه جنبههای وجودشناختی. اگر به این بسترها توجه مناسبی صورت نگیرد، نمیتوان تفسیر صحیحی از روایات به دست آورد.
الف. بسترهای معرفتی نفی صفات
یکم. تردیدی وجود ندارد که در دوران صدور روایات علوی، مسلمانان میدانستند خداوند دارای اسمای حسنی و صفات علیا است؛ زیرا:
1. آیات متعددی از قرآن، صفاتی را برای خدا اثبات کرده است؛ مانند: حی، علیم، قدیر، سمیع، بصیر و...
2. روایات فراوانی نیز صفاتی را برای حقتعالی اثبات کرده و به او نسبت دادهاند. لذا در هنگام مواجهه امامان با انحرافات جامعه اصل وجود صفات برای خداوند بهعنوان یک پیشفرض مورد نظر بوده است.
دوم. هر جا در قرآن کریم، سخن از توصیف خداوند به میان آمده، تنزیه و تسبیح نیز مطرح شده است. لذا خدا تبصرهای را بر آن پیشفرض افزوده است؛ این که: هر چند خدا اسمای حسنی و صفات علیا دارد، لیکن فقط مخلَصان میتوانند خدا را توصیف کنند:
۰.«سُبْحَانَ اللّهِ عَمَّا یصِفُونَ إِلَّا عِبَادَ اللّهِ الْمُخْلَصِینَ»؛۱
۰.منزّه است خداوند از توصیف آنها، مگر بندگان مخلص خدا.
تعبیر امام علی علیه السلام در نخستین خطبه نهج البلاغه، مبنی بر: «وَ كَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْی الصِّفَاتِ عَنْهُ»، تفسیر صحیحی از نحوه توصیف مخلَصان ارائه کرده، میفرماید:
۰.آنها صفات خداوند را به صورت سلبی و نفیی تفسیر میکنند.
ب. بسترهای فرهنگی نفی صفات
روایات علوی علیه السلام در بستر «تهاجم شدید یهودیان و مسیحیان به فرهنگ معرفتی مسلمانان» صادر شده است. پس از رحلت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، اهل کتاب _ که ضربه سختی از اسلام خورده بودند و جایگاه آنان در افکار عمومی بهشدت تنزل پیدا کرده بود _ از طرق مختلف تهاجم فرهنگی به مسلمانان را آغاز کردند. گروهی از ایشان منافقانه در میان
1.. سوره صافات، آیه ۱۵۹ - ۱۶۰.