الهی مواجه شدهاند و صفات را به صفات ذات و صفات زاید بر ذات تقسیم کردهاند. این گروه جهت تطبیق این روایات با دیدگاه خویش، صفات ذات را اثبات کرده و صفات زاید بر ذات را نفی کردهاند. بیشتر این گروه جز به الهیات سلبی اعتقاد ندارند؛ لیکن جهت تطبیق دیدگاه خود با روایات، تفسیر خاصی از این روایات ارائه دادهاند.
ابن أبی الحدید معتزلی، ذیل عبارت «نفی الصفات عنه...» میگوید:
۰.این روایت آشکارا مذهب معتزله در توحید را تأیید، و اعتقاد اشاعره در باره معانی قدیم را ابطال میکند.۱
صدرا در تفسیر عبارت حضرت میگوید:
۰.منظور حضرت، نفی صفاتی است که وجود آن غیر از وجود ذات است؛ زیرا ذات مصداق جمیع صفات (نعوت) کمال و اوصاف الهی است، بدون زیادت بر ذات. علم، قدرت، اراده، حیات، سمع و بصر الهی، از جهت مفهومْ متغایر و از جهت مصداقْ عین ذات است.۲
وی معتقد است:
۰.معنای عبارت مذکور، نفی معانی صفات از ذات نیست؛ زیرا این تعبیری مستلزم تعطیل بوده و نفی صفات، کفری آشکار است. لذا حضرت درصدد نفی صفات زاید بر ذات است.۳
فیض کاشانی نیز در این باب میگوید:
مسلک حكما در باب صفات، همان مسلک امامان شیعه است؛ با این فرق كه امامان شیعه علیهم السلام از طریق علم لدنی و اخذ معرفت از مقام احدیت، حق را جامع صفات كمالی، و همه صفات كمالی را عین وجود او دانستهاند، حكما نیز از طریق عقل و قدمای آنان بر اثر متابعت از وحی، صفات زایده را از حق نفی کردهاند.۴
مجلسی نیز عبارت حضرت را ناظر به نفی صفات زاید بر ذات میداند.۵
1.. شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۷۴.
2.. الحکمة المتعالیة، ج۶، ص۱۴۰.
3.. اسرار الآیات، ص۴۰.
4.. اصول المعارف، ص۲۵۶.
5.. مرآة العقول، ج۲، ص۱۰۳.