احادیث صعب و مستصعب - صفحه 4

بصائر الدرجات، الکافی و برخی کتاب‌های شیخ صدوق وجود دارند.۱ اسناد این روایات، متعدد و برخی از آنها صحیح یا موثق و معتبرند. از این رو، به صدور آنها اطمینان داشته، نیازی به بحث سندی از یکایک آنها نداریم.۲

گفتنی است بیشترینه این روایت‏ها در منابع شیعی آمده و به ندرت در منابع اهل‌سنت به چشم می‌آیند.۳

سؤال اصلی، آن است که با وجود روشن و مفهوم بودن بسیاری از احادیث اهل‏بیت علیهم السلام، مقصود از «إنّ حدیثَنا صَعبٌ مُستَصعَبٌ» چیست؟ آیا این صفتݨݨݨْ ناظر به برخی از احادیث ایشان است؟ آیا حدیث اهل‏بیت علیهم السلام مانند قرآنݨݨْ ظاهری روشن و همه فهم دارد، اما باطنش دور از دسترس عموم مردم است؟ آیا حدیث، در این روایات، به معنای سخن و کلام است و یا معنای دیگری دارد؟

گفتنی است که برخی از عالمان به این موضوع پرداخته‏اند. از میان قدما، فیض کاشانی، علامه محمد تقی و نیز محمد باقر مجلسی در شرح‏های روایی خود، به شکل پراکنده، به این موضوع اشاره داشته و گاه دیدگاه خود را ابراز داشته‏اند. از میان معاصران نیز، علامه طباطبایی در رسالة الولایة، آیة الله عبد الله جوادی آملی در شرح همین رساله و آصف محسنی در جزء دوم کتاب مشرعة بحار الانوار، به معناشناسی این احادیث و یا نقد آنها پرداخته‏اند. یک مقاله نیز از آقای محسن خوش‌فر در شماره هشتم مجله حدیث اندیشه با نام «معنا شناسی روایات صعب و مستصعب» به چاپ رسیده است. در این مقاله، از همه این نوشته‏های ارزشمند استفاده شده است.

معنای صعب و مستصعب

صعب، در زبان عربی، به مرکب سرکشی گفته می‌شود که رام نمی‌شود و سواری

1.. ر.ک: بصائر الدرجات، ص۴۰، باب ۱۱: فی أئمة آل محمد حدیثهم صعب مستصعب؛ الکافی، ج۱، ص۴۰۱: باب ما جاء ان حدیثهم صعب مستصعب؛ بحار الانوار، ج۲، ص۱۸۲.

2.. محمد تقی مجلسی می‌گوید: روی فی الأخبار المتواترة: إنَّ حَدیثَنا صَعبٌ مُستَصعَبٌ، لا یحتَمِلُهُ إلاّ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أو نَبِی مُرسَلٌ أو عَبدٌ امتَحَنَ اللّه‏ُ قَلبَهُ لِلإِیمانِ. رواه جابر، و أبو بصیر، و أبو حمزة الثمالی، و مسعدة بن صدقة، و أبو الربیع الشامی، و محمد بن عبد الخالق، و محمد بن مسلم، و أبان بن عثمان، و مرازم، و محمد بن الفضیل و غیرهم من الأصحاب فی أخبار كثیرة بعضها صحیحة و بعضها حسنة، و موثقة، و قویة، و رواها الكلینی و المصنف، و الصفار، و البرقی و غیرهم (روضة المتقین، ج۱۳، ص۲۲۴).

3.. ر.ک: کنز العمال، ج۱، ص۵۵۰، ح۲۴۶۷؛ تفسیر الثعلبی، ج۹، ص۲۷۷، ح۲۵۳.

صفحه از 19