حوقله

پرسش :

حوقله را از جهات مختلف توضیح دهید.



پاسخ :

واژه شناسى «حَوقَله»

واژه «حَوقَلَة» ، به معناى گفتن يا نوشتنِ «لا حولَ و لا قُوّةَ إلّا بِاللّه » است و گاه به معناى خود اين ذكر شريف (با ساخت اسم مصدرى) به كار مى رود كه در اصطلاح علوم عربى ، به اين ساختار و نظاير آن (مانند : «بَسمَله» و «حَمدَله» ) ، مصدر جعلى يا منحوت مى گويند .

گفتنى است كه بيشتر لغت شناسان ، مصدر جعلى «لا حَولَ و لا قوّةَ إلّا باللّه » را تنها «حوقله» مى دانند ؛ ولى شمارى از آنها «حولقه» را نيز مصدر جعلى اين ذكر دانسته اند .[۱]

حوقله ، در قرآن و حديث

در قرآن كريم ، ذكر «حوقله» نيامده و آنچه آمده ،  «مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَا بِاللَّهِ»[۲]است ؛ ليكن در احاديث اسلامى ، غالبا كلمه «لا حول» به جمله «لا قوّة إلّا باللّه » افزوده شده است كه در حقيقت تأكيدى است بر «لا قوّة»اى كه در قرآن آمده است .

چند نكته:

۱ . معانى «حوقله»

در احاديث ، ذكر «لا حَولَ ولا قُوّةَ إلّا بِاللّه » ، به سه گونه تفسير شده است :

تفسير اوّل ، اين كه : مبدأ توان و قدرت انسان ، خداست و او بدون كمك خداوند ، نه مى تواند از معصيت پروردگار ، خوددارى كند و نه مى تواند اوامر او را اطاعت نمايد . متن حديث نبوى در اين باره چنين است :

لا حَولَ[۳]عَن مَعصِيَةِ اللّهِ إلّا بِقُوَّةِ اللّهِ ، ولا قُوَّةَ عَلى طاعَةِ اللّهِ إلّا بِعَونِ اللّهِ .[۴]هيچ بازدارنده اى از معصيت خدا نيست مگر به نيروى خدا ، و هيچ توانى بر طاعت خدا نيست مگر به كمك خدا .

تفسير دوم ، سلب مالكيت عرْضى از انسان در همه امور اعم از افعال و املاك است ؛ بدين معنا كه مالكيت انسان ، در طول مالكيت خداوند متعال است ، نه در عرض او ، و در مالكيت طولى نيز خدا به مالكيت ، اولى است تا انسان ؛ زيرا مالكيت انسان ، حدوثا و بقائا ، وابسته به مشيّت الهى است . از امام على عليه السلام در تبيين معناى «حوقله» روايت شده است كه :

إنّا لا نَملِكُ مَعَ اللّهِ شَيئا ، ولا نَملِكُ إلّا ما مَلَّكَنا ، فَمَتى مَلَّكَنا ما هُوَ أملَكُ بِهِ مِنّا كَلَّفَنا ، ومَتى أخَذَهُ مِنّا وَضَعَ تَكليفَهُ عَنّا .[۵]ما در كنار خدا مالك چيزى نيستيم ، و تنها مالك آن چيزى هستيم كه او به مالكيت ما درآورده است . پس تا آن گاه كه او چيزى را كه به مالكيت آن اولى از ماست در اختيار ما نهاده است ، ما را مكلّف نموده و آن گاه كه آن را از ما بگيرد ، تكليف خود را نيز از عهده ما بر مى دارد .

تفسير سوم ، تفسير به لازم است ، بدين معنا كه وقتى انسان باور كند كه توان و مالكيت او در طول قدرت و مالكيت خداست و بدون اراده تكوينى خداوند متعال ، هيچ كارى از هيچ كس ساخته نيست و او تواناترين و بهترين كارگزار است ، همه كارهاى خود را به او واگذار مى نمايد . پيامبر خدا مى فرمايد :

إذا قالَ العَبدُ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» فَقَد فَوَّضَ أمرَهُ إلَى اللّهِ ، وحَقٌّ عَلَى اللّهِ أن يَكفِيَهُ .[۶]هر گاه بنده بگويد : «هيچ نيرو و توانى نيست مگر به مدد خداوند» ، در واقع ، كار خود را به خدا واگذاشته است و بر خداست كه برايش كارسازى كند .

بنا بر اين ، تنها كسى مى تواند اين ذكر نورانى را حقيقتا بر زبان ، جارى نمايد كه همه توان خود را در مسيرى كه خدا مى خواهد ، به كار گيرد و البتّه تكيه گاه اصلى او براى رسيدن به مقصد ، خدا باشد ؛ چرا كه او كارساز حقيقى و مسبّب الأسباب است .

به سخن ديگر ، كسى حقيقتا شايستگى گفتن «لا حول و لا قوّة إلّا باللّه » را دارد كه به مرتبه توحيد اَفعالى رسيده باشد ؛ زيرا تا به اين پايه از توحيد نرسد ، نمى تواند به طور مطلق ، توان را از خود ، سلب و به خداوند متعال منسوب نمايد .

۲ . استثنا به مشيّت الهى[۷]

كسى كه به مرتبه توحيد اَفعالى رسيد ، انجام شدن هر كارى را منوط به خواست الهى مى داند . از اين رو ، ادب عبوديّت ، اقتضا مى كند كه موحّد ، وقتى مى خواهد بگويد : «فلان كار را انجام مى دهم» ، آن را منوط به مشيّت الهى نمايد ، چنان كه قرآن كريم در اشاره به اين ادب مى فرمايد :

«وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَىْ ءٍ إِنِّى فَاعِلٌ ذَ لِكَ غَدًا * إِلَا أَن يَشَاءَ اللَّهُ .[۸]و زنهار! در مورد چيزى مگو كه : «من آن را انجام خواهم داد» ، مگر آن كه خدا بخواهد» .

همچنين پيامبر خدا ضميمه كردن ذكر «استثنا» (يعنى گفتنِ إن شاء اللّه ) به هر گونه سخن را نشانه كمال ايمان ـ كه همان توحيد افعالى است ـ مى شمارد :

إنَّ مِن إتمامِ إيمانِ العَبدِ أن يَستَثنِيَ في كُلِّ حَديثٍ .[۹]از كمال ايمان بنده است كه در هر سخنى ، «إن شاء اللّه » بگويد .

در احاديث اهل بيت ، ضميمه كردن استثنا به نوشته ها نيز مورد تأكيد قرار گرفته است .[۱۰]

۳ . نقش ذكر «حوقله» در زندگى

ذكر مبارك «لا حول و لا قوّة إلّا باللّه » ، بركات فراوانى براى زندگى مادّى و معنوى انسان دارد . مهم ترينْ بركات اين ذكر ـ كه در احاديث فصل سوم بدانها تصريح شده ـ عبارت اند از : دوام يافتن نعمت هاى الهى ، زوال فقر ، پاك شدن از گناهان ، دفع وسوسه ، فرو خُفتن خشم ، پيشگيرى از اندوه ، دفع چشم زخم و انواع بلاها .

بديهى است كه گفتن اين ذكر ، هر چه با حقيقت آن (توحيد اَفعالى) بيشتر همراه باشد ، بركات بيشترى براى زندگى خواهد داشت . به دليل اهمّيت اين ذكر و نقش مؤثّر و سازنده آن ، احاديث اسلامى ، از آن با تعبيرهاى بلندى (مانند : گنج سخن ، گنج بهشت ، گنج عرش ، تسبيح حاملان عرش و كلام اهل آسمان ها) ياد نموده ، مسلمانان را به بهره بردارى از بركات آن ، تشويق كرده اند . همچنين بر گفتن اين ذكر به هنگام شنيدن حَيَّعَلات («حَىَّ عَلى»ها) در اذان و نيز بعد از نماز صبح و هنگام خروج از منزل و هنگام وارد شدن به مسجد و بازار ، تأكيد نموده اند .

۴ . خطر برائت از حول و قوّه الهى

نقطه مقابل «حوقله» ـ كه نشان دهنده توحيد افعالى است و بركات فراوانى براى زندگى مادّى و معنوى انسان دارد ـ ، ابراز برائت از حول و قوّه الهى است كه فوق العاده خطرناك است . از اين رو ، در واقعه اى ، كسى كه امام صادق عليه السلام را متّهم كرده بود ، هنگامى كه به دروغ گفت : «از نيرو و توان خدا برائت مى جويم و به نيرو و توان خودم تكيه مى كنم كه در آنچه مى گويم ، راست و درستم» هنوز سخنش تمام نشده ، هلاك شد .[۱۱]

[۱]ر . ك : ترتيب اصلاح المنطق : ص ۷۸ ، الصحاح : ج ۴ ص ۱۴۶۴ و ج ۵ ص ۱۸۵۴ ، النهاية : ج ۱ ص ۴۴۶ ، لسان العرب : ج ۱ ص ۶۷ .

[۲]كهف : آيه ۳۹ .

[۳]فرق بين حول و قُوّه ، طبق قولى ، در اين است كه حول ، توان تصرّف (تغيير) است ، در حالى كه قوّه ، منشأ افعال دشوار است و از مولايمان امير مؤمنان در تفسير «لا حولَ و لا قوّة إلّا باللّه » روايت شده است كه يعنى : «هيچ مانعى از معاصى و هيچ توانى بر عبادت نيست ، مگر به خدا» يعنى : به يارى خدا و توفيق او (معجم الفروق اللغويّة : ص ۲۰۴) .

[۴]ر . ك : ص ۸۸ ح ۱۶۶۷ .

[۵]ر . ك : ص ۹۲ ح ۱۶۷۳ .

[۶]ر . ك : ص ۹۲ ح ۱۶۷۴ .

[۷]استثنا گفتن يا مشروط كردن اِجراى هر قصدى به مشيّت خدا ، در عرف شرع و متشرّعه ، عبارت است از : گفتن جمله «إن شاء اللّه » . اين اصطلاح ، از آيه هاى ۲۳ و ۲۴ سوره كهف اخذ شده است .

[۸]كهف : آيه ۲۳ و ۲۴ .

[۹]ر . ك : ص ۱۶۴ ح ۱۷۸۶ .

[۱۰]ر . ك : ص ۱۷۱ (نوشتن «اگر خدا بخواهد» در نوشتار) .

[۱۱]ر . ك : ص ۱۴۱ ح ۱۷۶۴ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت